خروجی دکترای تفسیر تطبیقی چه چیزی است؟
کد خبر: 3446929
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰
دهقان منگابادی تشریح کرد:

خروجی دکترای تفسیر تطبیقی چه چیزی است؟

گروه دانشگاه: مشاور رئیس دانشگاه یزد در امور هیئت علمی با بیان اینکه دوره دکتری، تقریباً پژوهش‌محور است، به بررسی تفسیر تطبیقی در این مقطع که در دانشگاه دائر است پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، خروجی هر کاری به عنوان ماحصل کار دارای اهمیت و ارزش خاصی است. دانشجویان با چه سطحی و با چه ویژگی‌هایی از دانشگاه خارج می‌شوند و در واقع خروجی دانشگاه‌ها چه چیزی است. در مورد دکتری تفسیر تطبیقی پای صحبت‌های بمانعلی دهقان منگابادی، عضو هیئت علمی و مشاور رئیس دانشگاه یزد در امور هیئت علمی نشستیم تا در مورد اینکه دکترای این رشته در حقیقت متخصص چه چیزی می‌شود، نظر وی را جویا شویم. مشروح گفت‌وگوی ما با ایشان را در ادامه بخوانید:

ایکنا: موانع ساختاری در حوزه سیاست‌گذاری در سطح کلان مانع ایجاد می‌کند برای اینکه خروجی دانشگاه‌ها، دانشجویانی نباشند که روحیه تحقیق را داشته باشند و در واقع این یک مقدار ضعف پیدا می‌کند، به‌عنوان کسی که 20 سال در رشته‌های علوم قرآنی فعال هستید، اگر این موانع برداشته شود، نگاه خود شما به دانشجویی که می‌آید تا در مقطع دکتری تفسیر تطبیقی بخواند چیست؟ دانشجویی که چندین سال تحصیلات تکمیلی خوانده وقتی فارغ‌التحصیل مقطع دکتری می‌شود در واقع قرار است چه کاری را بلد باشد؟

دانشگاه‌ها بیشتر وظیفه و رسالتشان این است که دانشجویان را از مرحله دانشجویی به مرحله دانش‌آموختگی برسانند، بر اطلاعات و دانششان بیفزایند و هدف هم همین است که ما جامعه اسلامی داریم و ایران اسلامی تنها کشور شیعی به معنای واقعی و اخص آن است که حکومت شیعی هم دارد، اگر بخواهیم که معارف قرآن را به دنیا بشناسانیم این نیست که فقط  قرآن بخوانیم. قرآن جنبه‌های مختلفی دارد، قرآن اساساً کتاب زندگی است، کتاب زنده‌ها و انسان‌هاست. کتابی نیست که فقط آن را بخوانیم. کتابی است که باید به آن عمل کنیم و آن را در عرصه زندگی خودمان بیاوریم. در همه عرصه‌ها،‌ از عرصه‌های اقتصادی و سیاسی گرفته، فردی، اجتماعی و همه جوانب.

قرآن کتاب زندگی است و راه و منش زندگی است. قرآن منهج‌الحیات و راه زندگی است؛ منتهی بستگی دارد آن را چگونه معرفی کنیم. گاهی دیدگاه سنتی وجود دارد و آن اینکه شخص بداند در بحث تجوید، در بحث قرائت و ... قرآن را بتوانیم معرفی کنیم. یک بحث این است که در فرآیند زندگی خودمان از آن‌ها استفاده کنیم. اگر بخواهیم ما قرآن را بیاوریم در عرصه زندگی و به تعبیر بعضی از مقامات، سبک زندگی‌مان را از قرآن درست کنیم راه آن این است که قرآن را خوب بشناسیم، جنبه‌های مختلف آن را بشناسیم، متأسفانه ما مسلمان‌ها در این رابطه خیلی تلاش نکردیم و بیشتر به ظواهر پرداخته‌ایم.

قرآن تنها کتابی است که مورد قبول همه فرق اسلامی است، غیر از قرآن کتابی نداریم، اگر بخواهیم همه مسلمان‌ها را با هم جمع کنیم، همه را با هم متحد کنیم زیر یک پرچم گرد بیاوریم، این فقط با قرآن امکان دارد. هیچ کتاب دیگری را نداریم که بتواند دل‌های همه مسلمانان را به هم نزدیک کند و زیر یک پرچم واحد بیاورد، تنها محور وحدت قرآن است.

باید در مورد قرآن تحقیق و پژوهش کنیم و قرآن را آنگونه که هست به مردم، جامعه و به جهانیان بشناسانیم، اینطور نیست که فقط قرآن بخوانیم یکسری مطالبی را تکرار کنیم و به آن کاری نداشته باشیم. بحثمان این است که کسی که فارغ‌التحصیل دوره دکتری تفسیر تطبیقی شد لزوماً نباید فقط به دانشگاه بیاید می‌تواند به جاهای دیگری برود و رسالت‌های دیگری بر عهده‌اش گذاشته شود.

در هر جایی می‌تواند کار کند، البته این بستگی به خود فرد دارد که هر فردی شایستگی‌اش را بتواند در چه جایی نشان بدهد. ولی اساساً نیاز است که ما قرآن‌پژوهان را تربیت کنیم، فقط مدرک به او ندهیم، بتواند قرآن را خوب بفهمد، الان قرآن کریم با اینکه تنها عامل وحدت مسلمانان است ولی متأسفانه در فهم قرآن و در برداشت قرآن چه اختلافاتی میان مسلمانان است.‌ شما ببینید کتاب‌هایی که در تفسیر قرآن است، برخی فرقه‌ها نسبت به آن تفسیر چه نگاهی دارند، تا مرحله تکفیر پیش رفته‌اند، اینطور نیست که همه برداشتی واحد و یگانه از قرآن داشته باشند، ما باید کاری کنیم که بتوانیم مسلمانان را با همه گرایش‌های فکری که دارند به سمت وحدت نظر بیاوریم که قرآن کریم فرموده است: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»‌، (آل عمران/103) به سمت تقریب آرا برویم و همه فهم واحدی داشته باشیم اگر بتوانیم جامعه اسلامی می‌تواند اختلافات کمتر شود خیلی پویاتر می‌شود، داعشی‌ها خودشان را مسلمان می‌دانند، آنها سلفی هستند و پیروان دیدگاه ابن تمیه برداشتی دارند،‌ شیعه یک دیدگاهی دارد،‌ اشاعره دیدگاهی دارد، معتزله یک دیدگاهی دارد، در بین داعشی‌ها کتاب کشاف، به‌عنوان ضلال،‌ کتاب کفر و ذندقه یاد می‌شود، تفسیر قرآن است و یکی از بهترین تفسیرهای جهان اسلام کتاب کشاف است ولی ما می‌بینیم که دیدگاه‌ها مختلف است،‌ ما اساساً نتوانستیم در جهان اسلام این اختلافات دیدگاه‌های خودمان را حتی در مورد قرآن حل کنیم.

خب حال ما پژوهشگر می‌خواهیم. کسی که بتواند به این مسائل آگاه شود و این اختلافاتی که وجود دارد را کم کند و یک فهم عام و کلی و واقعی که مورد قبول همه باشد را ارائه کند، ‌ما متأسفانه این را در جهان نداریم اختلافات الی ماشاءالله زیاد است حتی در میان مفسران شیعه هم کتاب‌های تفسیری در یک حد نیستند. ما اگر در بحث تفسیر بتوانیم یک تقریبی بین دیدگاه‌های مفسران انجام بدهیم، دنیای اسلام را از تفرقه نجات داده‌ایم. ‌این تفرقه‌ای که فقط تفرقه نیست که جدایی باشد، جنگ، درگیری، تکفیر، طرد و قتل و کشتار است.

مباحث تفسیری گاه به مسائل اجتماعی هم ورود داشته است. این جنگ‌ها و خونریزی‌ها خیلی‌هایش به خاطر مباحث تفسیری بوده است. پژوهشگر تفسیری باید به این مسائل آگاه باشد و بیاید هر جا مسائل اختلافی است حل کند، ‌تببین کند. ‌این کار، کار کمی نیست. ما یک میلیارد مسلمان داریم اگر مسلمانان با هم حتی متحد هم نباشند فقط با هم جنگ نکنند، خیلی از مشکلات حل می‌شود، ‌ما الان می‌بینیم خیلی از مشکلات در سوریه، پاکستان و ... می‌بینیم که گروه‌‌های سلفی چه کاری با جوامع اسلامی کردند. این کار کمی نیست، ما می‌توانیم فهم صحیح را ایجاد کنیم.

ایکنا: اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم شما بر روی عنصر وحدت در جامعه اسلامی اشاره کردید به‌عنوان یکی از رسالت‌هایی که فارغ‌التحصیل در رشته تفسیر می‌تواند در واقع با پژوهش خودش عمل کند، شما این نقش را چند درصد می‌دانید، اگر ما نظام‌های سیاسی، حوزه علمیه و دانشگاه را در نظر بگیریم فکر می‌کنید نقش دانشگاه چند درصد می‌تواند باشد،‌ می‌توانیم درصدی به آن بدهیم تا الان چقدر بوده و در وضعیت مطلوبش چقدر می‌تواند باشد؟

وظایف حوزه‌ها بیشتر در مباحث فکری است، به تفسیر کمتر پرداخته شده است، حتی علامه طباطبایی هم که تفسیر را نوشت خیلی‌ها به او ایراد گرفتند،‌ دیدگاه‌هایی که اساساً در تفسیر وجود دارد،‌ بعضاً این است که ما نباید تفسیر داشته باشیم اساساً اصل قرآن را بعضی‌ها خیلی در موردش تردید کردند که آیا این قرآن، قرآن واقعی است تحریف شده یا تحریف نشده، چنین بحث‌هایی را مطرح می‌کنند که همین مباحث آفات زیادی دارد و همین باعث می‌شود که عده‌ای سراغش نروند و خیلی در بحث قرآن‌پژوهی کار نشده است، نه اینکه نشده، بلکه نسبت به مباحثی که در موضوعات فکری است این خیلی کمتر است.

دانشگاه‌هایی که بعد از انقلاب اساساً به رشته‌های تفسیر پرداختند خیلی سهمشان کم است. در دوره لیسانس رشته علوم قرآن و حدیث در دو دانشگاه بیشتر نبود دانشگاه تهران و مشهد،‌ بعدها گسترش پیدا کرد؛ ولی اساساً در بین آن فارغ‌التحصیلانی که ما دیدیم، فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران خیلی خوب بودند، دانشگاه تربیت مدرس و فردوسی نسبتاً خوب بودند،‌ ولی اینها مکفی نیست و کفایت نمی‌کند، بایستی در آینده ببینیم چه هست،‌ ما هر چه در بحث قرآن تحقیق و تفحص کنیم، کم است، ما خیلی از مسائل را می‌گوییم مسائل اسلامی ولی اصلاً اسلامی نیست، می‌گوییم بانکداری اسلامی برایش قانون می‌نویسیم ولی قانونی که نوشته شده است، ‌قانون را کنار گذاشته‌ایم و کارمند بانک عملیات اداری خود را انجام می‌دهد، در عمل چیزی که هست غیر از این است.

من فکر می‌کنم که سهم دانشگاه‌ها در بحث توسعه فرهنگ قرآنی به معنی خاص فارغ‌التحصیلی علوم قرآنی خیلی ناچیز بوده است نسبت به سایر رشته‌ها. جای کار هنوز زیاد است. حتی مباحث تفسیری، ما داریم که کار آنها رشته علوم قرآن باشد ولی اساساً مکاتب تفسیری را اشراف نداشته باشند و نداند و با دیدگاه‌ها آشنا نباشند.

ایکنا: در رشته خودتان و اینجا، این رشته‌ای که اینجا دائر کرده‌اید چقدر ناظر به دغدغه‌های پژوهشی و چقدر ناظر به مسائل آموزشی است؟ در مقطع دکتری، دانشجویی که الان فارغ‌التحصیل می‌شود می‌تواند یک برنامه پژوهشی با استفاده از منویی که شما در اختیارش می‌گذارید به دست بیاورد، این برنامه پژوهشی در حد پروپوزال در دسترسش قرار می‌گیرد که بتواند وقتی پروپوزالش را قرار است به شما ارائه کند یک مسئله‌ای در راستای مسائل پژوهشی شما باشد، شما چنین برنامه پژوهشی دارید؟

بحث دوره دکتری، اساساً بیشترین سهمش بحث پژوهشی است؛ تقریباً پژوهش‌محور است. کلاس‌ها بیشتر در راستای آشنا کردن دانشجو با منابع مربوط به موضوع آن درس است. یک معرفی است و در کنار درس، تحقیق، و پژوهش است. درس را که دارید یک پروژه از شما می خواهند،‌ یک تحقیق از شما می‌خواهند، استاد موضوع می‌دهد می‌گوید شما در این راستا تحقیق کن و مقاله‌ای را بنویس. این کمک می‌کند هر چند که ما یک سری مشکلاتی داریم مثلاً در گذشته استاد می‌توانست تا یک سال نمره دانشجوهای خود را نمره ناقص رد کند و دانشجو می‌توانست در در دوره تابستان و زمانی هم که دانشگاه تعطیل است کار خود را تکمیل کند ولی الان این فرصت را از ما گرفته‌اند.

ایکنا: بحث من ناظر به برنامه پژوهشی است. در دوره دکتری متأسفانه هیچ برنامه پژوهشی کلی که مد نظر گروه باشد و بخواهد دانشجویان را به آن سمت هدایت کند، نیست.

متاسفانه این شایع است. معمولاً مدیریت گروه‌ها در خصوصاً گذشته مدیریت علمی نبوده است، مدیریت انتصابی بوده است. یکی از کارهای که من به شورای انقلاب فرهنگی انتقاد دارم این است که در انتخاب مدیران گروه تخصصی نظر شوراها را حذف کرد گفت رئیس دانشگاه و هر کسی و هر فردی را بخواهد بدون نظر شورای گروه می‌تواند مدیر گروه قرار بدهد. الان هم همین طور است طرف نمی‌دانسته هر کسی را می‌خواسته می‌گذاشته  است. هر درسی را که خودش می‌خواسته به دیگری می‌داده و نظر گروه را خیلی شورای گروه تأمین نمی‌کرده است. این یکی از معضلات است معمولاً این به خود استاد برمی‌گردد که استاد در درسش آیا به شیوه پژوهش‌محور تکیه می‌کند یا نه، یک سری مسائلی را می‌گوید دانشجو را شاید مشارکت بدهد یا ندهد، تحقیقی به آن ندهد برنامه‌ای برای آن تعریف نکند اساساً استادها هستند که نقش تعیین‌کننده دارند.

بنده هر جا که بودم سعی می‌کردم منابع را برای دانشجو تعریف کنم. خط به آن‌ها بدهم که شما در فلان موضوع، این منبع را مطالعه کن. در پایان هر درس مباحثی که مربوط به بعد آن بود معرفی می‌کردم که فلان منبع را بخوانید و تحقیق خودتان را در این زمینه بنویسید. مشخص می‌کردم و بعضاً تحقیقاتی که در کلاس بوده می‌توانسته به‌عنوان موضوعی برای پروپوزال و پایان‌نامه دوره دکتری آن‌ها بشود.

ایکنا: اینجا برنامه پژوهشی است؟ برنامه‌های بلندمدت یا میان‌مدت؟

قطعاً، هر کسی کار علمی انجام می‌دهد بدون تعریف اهداف کوتاه‌مدت و بلند مدت نمی‌تواند مقاله بنویسد و حداقل برای ارتقای ظاهرش هم که شده حتماً باید این کار را انجام بدهد؛ البته تنها بخاطر اینها نیست. ولی خب هر کسی یک ایده‌ای دارد می‌خواهد این ایده‌اش را محقق کنند، پژوهشی انجام بدهد و مقاله‌ای بنویسد. این هست؛ اینکه بگوییم اساساً برنامه‌ای نیست اینکه صحیح نیست. دوستان هستند مقالات علمی را می‌نویسند این نیست که یکباره و یک روز بتوانند انجام دهند این ممکن نیست ولی اینکه گروه برای ما یک برنامه تعیین کند از نظر علمی اساساً نبوده است. مدیر گروه ما رشته آن علوم قرآن نیست گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی است، البته الحمد الله وضع خوب شده است در دانشگاه یزد و ریاست دانشگاه با اینکه خیلی‌ها می‌گویند خلاف قانون است که ایشان انتخابات برگزار می‌کند، ایشان مدیران براساس نظرسنجی می‌آورد، انتخاباتی  انجام می‌شود و فردی که شایسته است آن را انتخاب می‌کند.

این نیست که رئیس دانشگاه بگوید فقط من اختیار دارم بلکه از خرد جمعی استفاده می‌کند در گذشته استاد می‌گفت که فلان درس ارائه نشود، فلان استاد می‌گفت ارائه شود. می‌گفتند درس را به فلانی بدهیم که تخصصش نیست، می‌دادند. داشتیم درس‌هایی را به افرادی می‌دادند که تخصص آنها نبود. بیشتر روابط بود این موضوع دانشگاه را تضعیف کرد.

امیدواریم آقای فرهادی بتواند این مسائلی که مربوط به گذشته بوده، ضعف‌ها و کاستی‌ها را برطرف کند، من فکر می‌کنم در دوره ریاست دکتر روحانی وضع خیلی بهتر شده است، ‌آرامش روحی و روانی حاکم شده کمتر افراد سعی می‌کند به مسائل سیاسی بپردازند سعی می‌کند بیشتر به کار علمی بپردازند. خاطرم است همکاران علمی اساساً به مسائل سیاسی نمی‌پردازند و به‌دنبال کار و کلاسشان هستند بعدها وضع به گونه‌ای شد که ناخودآگاه یک استاد تمام خودش را با مسائل سیاسی درگیر کرد و خودش را می‌خواست از این وضع رها کند، در گذشته برای گرفتن عضو هیئت علمی مدیر گروه نظر می‌داد الان این طور نیست شورای جذب هست و هر کسی صلاحیت داشته باشد انتخاب می‌شود.

ایکنا: در تفسیر تطبیقی دقیقاً‌ منظورتان چیست؟ بحث شیعه و سنی منظورتان است؟

یکی‌اش تفسیر فریقین است که شیعه و سنت و فرقه‌های مختلف مکاتب تفسیری اشاعره، سلفیه، زیدیه، شیعه، انواع و اقسام روش‌های تفسیری و هم مکاتب تفسیری منظور است و بیشتر به آن پرداخته می‌شود.

ایکنا: در تطبیق به‌دنبال چه هستید؟

بحث تطبیق که پیش می‌آید برای یک نوع ارزیابی و سنجش دیدگاه‌ها است. در یک آیه مثلاً کسی یک چیزی تفسیر کرده یک دیدگاهی دارد و کسی دیگر به‌گونه‌ای دیگر تفسیر کرده است، از یک آیه کسی از آن مفهوم آزادی، اراده انسان را تفسیر کرده و برداشت کرده و یکی بحث جنگ را. تطبیق محتوایی است، اساساً هر یک از مفسران چه دیدگاهی را ارائه کرده‌اند و کدام دیدگاه‌ها به واقع و به حقیقت نزدیک‌تر است.

ایکنا: روش غالب مفسران هم همین است که مفسر نظر مفسران دیگر را بیان می‌کند و حالا این نظرات مختلف خیلی وقت‌ها به مکاتب مختلف اختصاص دارد بعد از اینکه اینها را تعدیل می‌کند نظر خودش را می‌گوید.

نه، این گونه نیست. علامه طباطبایی را می‌شود که تفسیر تطبیقی دارد. تفسیر تطبیقی نه اینکه فقط نظر یک مفسر، نظر همه مفسران و همه مکاتب است. علامه می‌آید دیدگاه‌ها را بیان می‌کند و برداشتی که خودش دارد را بیان می‌کند، شما وقتی وقتی تفسیر کشاف یا تفسیر فخر رازی یا تفسیر قمی را می‌خوانید اساساً این برداشت را شما نمی‌بینید، اینگونه که یک شیوه را در پیش گرفته باشند. ما وقتی تاریخ تفسیر را مرور می‌کنیم تفسیر مراحل و دوره‌های متعددی را داشته است. در هر دوره و یا در هر زمان می‌بینیم که برداشت‌های که از تفسیر داشته و روش‌های که بوده و جنبه‌هایی که مورد توجه بوده اساساً فرق می‌کرده و یک جور نیست و همین هم موجب اختلاف مسلمانان شده است. شما می‌بینید تفسیر کشاف را دو مفسر شیعی با دو دیدگاه مختلف شیعی نگاه می‌کنند یکی کامل قبول می‌کند و تعریف می‌کند و یکی هم شدیداً آن را مورد هجمه قرار می‌دهد.

ایکنا: یعنی اینجا مشکل تطبیق است؟

نه تطبیق نیست. تفاوت در نگرش است. تطبیق نه اینکه اینها با هم تطبیق داشته باشند. تفسیر تطبیقی بیشتر بررسی روش‌ها و دیدگاه‌های تفسیری است که این دیدگاه‌ها موجب شده که افراد چه برداشتی از آیه داشته باشند، بعضی از آیات را بعضی‌ها درست نفهیده‌اند، روشی در پیش گرفتند که موجب شده است فهم نادرستی از تفسیر داشته باشند، این نیست که بگوییم همه یک برداشت داشته‌اند، اگر همه یک برداشت داشتند اصلاً مشکل نبود، اگر همه یک برداشت داشتند اصلاً اختلافی میان گروه‌های اسلامی وجود نداشت.

ایکنا: ما در تفسیر تطبیقی به‌دنبال فهم این اختلافات هستیم؟

بله، فهم صحیح. به دنبال تطبیق، بررسی و رسیدن به فهم حقیقی تفسیر هستیم.

ایکنا: با گروه‌های دیگر در کشور در ارتباط هستید؟ گروه‌های دیگر که تفسیر تطبیقی دارند، مثلاً دانشگاه قم تفسیر تطبیقی دارند.

با بعضی از دوستانی که در دانشگاه قم هستند دوستان و همکلاس من بودند،‌ آقای دکتر شاکر، نکونام. آقای نجارزادگان هم که در پردیس دانشگاه تهران هستند.

ایکنا:‌ فکر می‌کنم دانشگاه قم در بحث تفسیر تطبیقی مقدم‌تر بوده‌اند، اینکه کار شما ناظر به اشکالات آن‌ها باشد، اینکه چه برنامه درسی داشتند، چه چیزهایی مد نظرشان بوده و به چه مشکلاتی برخورد کردند و شما دیگر آن مشکلات را نداشته باشید یا از نقاط قوت آن‌ها استفاده کنید.

ما هیچ وقت در مقام اجرا نبودیم. هیچ موقعی نبوده که وقت بگذارم و بروم قم ببینم آن‌ها چه کاری انجام داده‌اند، گاهی شده که صحبتی در بعضی از موضوعات داشته باشیم ولی اینکه به آنجا بروم نه نبوده است.

ایکنا: برای تثبیت رشته وقتی می‌خواستید دکتری تفسیر تطبیقی را بگذارید نیاز بوده که نگاه کنید.

آن هم بحثی دارد که اصلاً ما چگونه دوره دکترا گرفتیم و نه تنها ما بلکه کل دانشگاه‌ها، در دولت دهم بود که وزیر آموزش عالی آمد و یک امری را رواج داد به نام تأسیس دوره‌های دکتری، دانشگاه‌ها را تشویق کردند که بیایید بگیرید. براساس برنامه و نیازسنجی نبوده، به دانشگاه هم گفته شد تقاضایتان را بدهید. شرایطش هم این بود که هر کجا دو دانشیار داشت بعد گفتند یک دانشیار داشته باشد و دو استادیار، دوره دکتری می‌دهیم.

ایکنا: دانشیار غیر از گروه داشته باشد؟

بله دانشیار غیر از گروه داشته باشد. بعد اینها گفتند چهار استادیار ما به آن‌ها می‌دهیم. خیلی از رشته‌ها که در دوره دکترا در دانشگاه یزد ایجاد شد زبان انگلیسی، ادبیات عرب، رشته اقتصاد و رشته‌های دیگر، اینها اینگونه بود که اینها می‌خواستند انجام بدهند، مدارک اساتید را گرفتند فرستادند گفتند ما رشته نمی‌پذیریم و بودجه هم نمی‌دهیم، بحث رئیس دانشگاه قطعاً براساس نیازسنجی نبوده است ولی وضعیت ما در گروه تفسیر خوب بود ما دو دانشیار داشتیم آقای برومند و خود من بودم، رشته لیسانس هم نداشتیم فراغ بال داشتیم، اینجا گفتند تقاضا بدهید، تقاضا دادیم و موافقت شد.

ایکنا: آیا پیشینه‌ای‌ هم داشتید؟ منظور نگرش است.

پیشینه بود ما اصلاً برنامه داشتیم. اینکه ما به آنها نگاه کرده باشیم نبود، چون بین اعضای هیئت علمی خود دانشگاه قم همبستگی وجود ندارد همانطور که در جاهای دیگر ممکن است بین اعضایشان همبستگی وجود نداشته باشد. نه اینکه بگویم با هم اختلاف داشته باشند بلکه همبستگی فکری وجود ندارد، مثلاً آقای دکتر برومند واقعاً علامه هستند می‌شود از ایشان استفاده کرد همه چیز هم مهیا بود، وگرنه اینکه ما انتظار هم نداشتیم به ما دوره دکتری بدهند.

captcha