کلام سیاسی شاخهای از علم کلام است که میتوان ویژگیهای علم کلام را در آن جستجو کرد. در بررسی چیستی کلام سیاسی، توجه به تعاریف و ویژگیهای کلی علم کلام ضرورت دارد. از علم کلام تعاریف مختلفی ارائه شده است. شهید مطهری در تعریفی جامع، علم کلام را چنین تعریف میکند:
«علمی است که درباره اصول دین اسلام بحث میکند، به این نحو که آنها استدلال میکند و از آنها دفاع مینماید». (آشنایی با علوم اسلامی، مطهری مرتضی، انتشارات اسلامی)
در تعاریفی مختلف از علم کلام، با وجود اختلاف در تعبیر، میتوان ویژگیهای مشترکی یافت. یکی از بارزترین این ویژگیها توجه به بعد اعتقادی و ایمانی علم کلام است. نقش اثباتی و تبیینی نیز در برخی از تعاریف به همراه نقش دفاعی و جدلی این علم مورد توجه قرار گرفته است.
ویژگیها و شاخصهای کلام سیاسی
کلام سیاسی اسلامی با وجود گرایشهای مختلف آن، ویژگیهای دارد که آن را از گرایشهای فکری و سیاسی دیگری چون الهیات سیاسی یا تفکر سیاسی مدرن و حتی از حوزههای دیگر مطالعات دیگر مطالعات سیاسی متمایز میکند. ویژگیها، کلام سیاسی با حوزههای دیگر اندیشه سیاسی اسلامی مشترکاتی دارد. از اینرو میتوان این ویژگیها را در دو گرو عام و خاص طبقهبندی کرد. ویژگی عام آنهایی هستند که کلیت تفکر سیاسی اسلامی را تعیین میکنند و این چنین از تفکرات سیاسی غیراسلامی تمایز مییایند. ویژگیهای خاص نیز آنهاییاند که کلام سیاسی را از حوزههای مطالعاتی سیاسی اسلامی دیگر، از جمله فلسفه و فقه سیاسی، متمایز میکند.
محوریت آموزهها و نصوص دینی
یکی از ویژگیها و شاخصههای علم کلام، در مقایسه با فلسفه اتخاذ آموزههای دینی به عنوان مبانی استدلال است. از اینرو متکلم با متون دینی رابطه تعاملی جدی دارد. از یک سو، متکلم با الهام از متون دینی به بررسیهای خود اقدام میکند. و از سوی دیگر، متکلم در مواردی با توضیح و تبیینهای کلامی خود، متون دینی را تفسیر میکند.
برخی کل جریان عقلی- فکری سیاسی در دوره اسلامی را هم چون مسیحیت، نوعی کلام سیاسی دانسته و بین گونههای فلسفی و کلامی آنها هیچ تمایزی قائل نشدهاند.( دولت و حکومت در اسلام، لمبتون، ترجمه سیدعلی صاالحی و محمد مهدی فقهی ، نشر عروج). با این حال در دوره اسلامی از لحاظ نظری بین این دو نگرش تفکیک صورت گرفته و در عمل نیز نوعی تمایز بین آنها وجود داشته است و متکلمان خود به آن ادغان کردهاند.
کلام سیاسی شیعی
کلام سیاسی شیعی در کنار کلام سیاسی سنی دو جریان اصلی کلام سیاسی را در تمدن اسلامی تشکیل میدهند. شیعیان هر چند از نخستین روزهای اسلام با حضور صحایهای چون سلمان، ابوذر و مقداد در روزگار پیامبر(ص) قابل تشخیصاند و برخی طبق گزارشهای موجود در تعابیر پیامبر اکرم(ص) نیز واژه شیعه به کار رفته است. اما تمیز شیعیان به زمان جانشینی حضرت محمد(ص) در سال دهم باز میگردد.
هر چند شیعیان خود به فرقههای مختلفی تقسیم شدند، اما وجه اشتراک و جامع آنها را میتوان اعتقاد به امامت امام علی(ع) دانست. فرقههای کلامی مختلف شیعه به مرور زمان با پیدایش برخی اختلافات شکل گرفتند. اما سه فرقه اصلی و مهم شیعه که تا به امروز هم تداوم داشتهاند عبارتند از؛ زیدیان، اسماعیلیان و شیعیان اثناعشری معروف به امامیه.
آموزههای کلام سیاسی زیدیه
مهمترین آموزه کلام سیاسی زیدیه، امامت و چگونگی شناخت امام است. براساس عقیده زیدیه تنها سه امام منصوص وجود دارد. به اعتقاد آنها پیامبر تنها به امامت امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تصریح کرده است. پس از این سه امام کسی است که شرایطی را احراز کند؛ که مهم2ترین آنها عبارتند جهاد علنی ومبارزه با مسلحانه با ستمگران است. از همین جاست که زیدیه پس از امام حسین(ع) به امامت امام سجاد(ع) و دیگر امامان امامیه که جهاد علنی نپرداختند، اعتقاد ندارد.
شرط دوم امام، فاطمی بودن است منظور از فاطمی، کسی است که نسب او از طریق پدر به امام حسن و امام حسین(ع) که فرزندان فاطمه(س) برسد. معرفت به دین و شجاعت نیز از شرایط امام است. از این لحاظ، تفاوت مهم زیدیه و امامیه در مسئله امامت در دو نکته اساسی است. یکی اینکه امامیه به 12 امام منصوص و تعیین شده از سوی خداوند قائل است در حالی که زیدیه به سه امام منصوص و دیگر اینکه زیدیه قائل به مبارزه مسلحانه است و این در حالی است که امامیه به چنین شرطی اعتقاد ندارد.
آموزههای مهم کلام سیاسی اسماعیلیه
در کلام سیاسی اسماعیلیه مانند دیگر فرق شیعی، امامت رکنی اساسی است. دید اسماعیلیان در باب امامت با گرایش باطنیگری آنان پیوندی اساسی دارد. از نظر آنان شریعت باطنی دارد که ظواهر شریعت به صورت رمزی بر آنها دلالت میکند و از این لحاظ باطن شریعت اهمیت اساسی دارد. و تنها کسی که به باطن شریعت اشراف کامل دارد، امام است.
اسماعیلیان برای ضرورت نصب امام دلایل عقلی و نقلی میآورند. از این لحاظ، به نظر میرسد دلایل اسماعیلیان با دلایل امامیه مشترک است. آنها نیز مانند امامیه بر دلایل نقلی قرآن و روایی تمسک جسته و امامت امام علی(ع) را به این شیوه اثبات میکنند. اما در دلایل عقلی تفاوتهای وجود دارد. صبغه باطنیگری اسماعیلیان سبب شده است که آنها دلایل متمایزی در این زمینه داشته باشند. بدین سان امام صفات ویژگیهای دارد که او را از دسترس شناخت مردم دور میدارد.
آموزههای کلام سیاسی امامیه
نخستین مباحث مربوط به عرصه سیاسی در کلام شیعه، پس از اثبات خداوند متعال و صفات وی مسئله حسن تکلیف و نبوت عامه است. این بحث به شیوههای مختلفی با عرصه سیاسی- عمومی پیوند میخورد. متکلمان شیعی برای اثبات حسن تکلیف، علاوه بر نیاز هادی و راهنما، به دلیل وجود قوای متعارض در وجود انسان، به نیاز اجتماعی آنها به هدایت آسمانی تمسک جستهاند.
رشد و شکلگیری کلام شیعی در عصر غیبت صورت گرفته است. عمده اهتمام متکلمان شیعی معطوف به دفاع از آموزه امامت در پی اشکالات مخالفان بوده است. طبق اشکال مخالفان، امامت بر اساس قاعده لطف، مخدوش است. از اینرو متکلمان شیعی در کل به تبیین علل غیبت امام و دفاع از قاعده لطف در امامت برآمدند در موجزترین عبارت حواجه نصیر اظهار داشت« وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا»
در پی تحولات عصر غیبت و طولانی شدن انتظار، به رغم طرح عمده آن در فقه شیعه مباحثی در کلام سیاسی مطرح شده است. در قدیمیترین بحث کلامی سید مرتضی در سده چهارم مطرح کرد که در صورت غیبت امام معصوم نایبانی را تعیین میکند که حتی راه شناخت آنان امکان ارائه معجزه است.