رضا اسماعیلی، مدرس ادبیات دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه اشعار قدریه زیرشاخه اشعار رمضانیه هستند، عنوان کرد: شاعران زیادی به قدریهسرایی پرداخته و میپردازند که مضمون این اشعار لیالی قدر است و شاعر تلاش میکند به فضیلت شب قدر و احیا، به راز و نیاز و ذکر و دعا بپردازد. قدریه از زمان شکلگیری ادبیات فارسی وجود داشته که نشاندهنده اهمیت شبهای قدر است که از هزاران ماه بالاتر بوده و اگر کسی در این لیالی بیدار و شب زندهدار باشد به برکت نیایشهای شبانهاش به رستگاری میرسد.
اسماعیلی تاکید کرد: در شعرای متقدم ردپای قدریهسرایی را میتوان مشاهده کرد و شاعران معاصر ما نیز به این شاخه ادبی پرداختهاند. هدف از چنین اشعاری تذکر این نکته است که انسان باید خودش را از گناه پاک و متوجه خداوند کرده و غیر را از دل بیرون کند و برای نزدیکان و مسلمین دعای خیر کند و اگر گناهی دارد به برکت شب قدر از دل غبارروبی کند و سعی داشته باشد که زندگی دوبارهای را آغاز کند.
وی افزود: شب قدر فرصت خوبی برای تزکیه و خانه تکانی دل و تقرب به خداوند است. به گفته حافظ «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند/بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند/ باده از جام تجلی صفاتم دادند/چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شب قدر که این تازه براتم دادند/ بعد از این روی من و آینه وصف جمال/ که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند/ من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب/ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند/ هاتف آن روز به من مژده این دولت داد/ که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند/ این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد/ اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند/همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود/ که ز بند غم ایام نجاتم دادند».
این پژوهشگر حوزه ادبیات آئینی تصریح کرد: حافظ شش غزل مستقل درباره رمضان و شب قدر دارد و این شاعر بزرگ و مولانا بیشترین توجه را در میان شاعران کهن فارسی به شب قدر و ماه رمضان داشتهاند. از شاعران معاصر نیز علیرضا قزوه و قیصر امینپور اشعار زیاد و قابل ملاحظهای دراین باره دارند. به عبارت دیگر میتوان گفت بیشتر شاعران فارسیزبان دارای قدریه هستند و این روند ادامه دارد.
وی افزود: برخی با استناد به برخی غزلهای حافظ از جمله بیت «در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن/ سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود» به ظاهر توجه میکنند و میگویند که حافظ رمضانگریز بوده است، ولی حافظ رند و قلندر بوده و عارفی و عالمی کامل بوده که صرفاً به ستایش رمضان و شب قدر بسنده نمیکرد، بلکه به نقد سلوک دینی جامعه میپرداخت. در دوره زندگانی لسانالغیب ریا، نفاق، خرقهپوشی و تظاهر به زهد زیاد بود و حافظ با سرودن برخی اشعار رندانه تلاش داشت نقاب از چهره مزوران کنار بزند و ماهیت واقعی آنها را نشان دهد. به عبارت دیگر بسیاری از غزلیات حافظ کالبدشناسی جامعه دینی است.
این پژوهشگر تصریح کرد: به عقیده حافظ باید جان و روحمان نیز در رمضان روزهدار باشد و از گناه دوری کنیم و به مغز دین و انسانیت و وارستگی برسیم و مانند امام علی(ع) از ظاهر دین به سیرت شریعت برسیم.