کد خبر: 3534988
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۶
توجه به ظرفیت‌ غنی عاشورا برای تولید آثار نمایشی/1

آغاز محرم و دست‌های خالی هنرهای نمایشی در رثای مصائب اهل بیت(ع)

گروه هنر: چند سالی است که هر بار به ماه محرم و در آستانه سالروز شهادت امام حسین(ع) و یاران فداکارش می‌رسیم، فغان و افسوسی دل و جان را فشرده می‌سازد که چرا همچنان در عرصه هنر تئاتر با همه قابلیت‌ها و تأثیرات، فاقد یک نظام برنامه‌ریزی شده برای تولید آثار فاخر نمایشی پیرامون این موضوع هستیم.

آغاز ماه محرم اگرچه حلول سال جدید هجری قمری است، اما این ماه و به تبع آن ماه صفر هر سال، دل مشتاقان و ارادتمندان به ساحت قدسی خاندان عصمت و طهارت را به واسطه شهادت امام سوم شیعیان و مصائبی که بر اهل بیت(ع) روا داشته شد را به درد می‌آورد و همگان سیاه‌پوش، سعی در اقامه عزا برای این ضایعه عظمی دارند.

اگر دقیق‌تر به آئین‌های ویژه ماه محرم و صفر از برپایی دسته‌جات عزاداری سینه‌زن و زنجیرزن، به اهتزار درآمدن علم و کتل و پرچم عزا و نظایر آن تا آتش زدن نمادین خیمه‌ها در ظهر عاشورا و مواردی از این دست بنگریم به روشنی متوجه این امر خواهیم شد که همگی این آئین‌ها و شعائر وجهه‌ای نمایشی و هنری داشته و بسیاری از آنها خاستگاهی در فرهنگ و باور باستانی ایرانیان داشته و دارند.

یکی از سنت‌های دیرین نمایشی که کمی به ساختار حرفه‌ای و کلاسیک هنر تئاتر نزدیک است و پس از ظهور اسلام در ایران تمام‌قد در خدمت مرثیه و مصائب اهل بیت(ع) به کار برده می‌شود، هنر شبیه‌خوانی و تعزیه است که پیش از این مقطع، این سنت نمایشی در بیان مباحث تراژیک ادبیات کهن ایرانی و نقل روایت اساطیر ایرانی که مشخصاً شرح بسیاری از این وقایع در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی به نظم درآمده است به کار گرفته می‌شد.

به هر روی با ورود ساختار نمایشی براساس مدل غربی که پیشینه‌ای بیش از یک صد سال در ایران دارد بخشی از این روایات دینی و مذهبی که معمولاً به دلیل بار دراماتیکی که داشته و دارند، بیشتر به وقایع منتج به عاشورای حسینی معطوف می‌شوند و وارد ساختار نوین و مدرن نمایشی یعنی همان تئاتر صحنه‌ای با همه قواعد و دستورالعملی که واضعین تئاتر در غرب آن را متداول کرده‌اند شده و نتیجه آن که محتوای دینی و ارزشی بسیاری از این روایات در این قالب جدید، گونه‌ای از تئاتر را پدید می‌آورد که به آن تئاتر دینی اطلاق می‌شود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام دینی در حاکمیت ایران، گرایش تئاتر مدرن با ساختار حرفه‌ای و نخبه‌پسند آن که تا حدود زیادی از اجرای مجالس که بیشتر عامه‌پسند و مورد پذیرش مردم عادی و اصطلاحاً کوچه بازاری بود، فاصله می‌گیرد و فعالان این عرصه نمایشی با غور و تحقیق بیشتر در وقایع روایت شده از مقاطع گوناگون تاریخ اسلام سعی در فراهم آوردن سوژه‌هایی بکرتر و کمتر پرداخته شده داشتند و نتیجه اینکه با حمایت مراکز فرهنگی و نهادهای انقلابی در مقطعی پس از پیروزی انقلاب، آثار درخوری در حوزه هنرهای نمایشی با موضوع تاریخ دین و به ویژه وقایع منتهی به عاشورای حسینی تولید شد که همچنان هم از آنها به عنوان الگوهایی قابل استناد و ارجاع یاد می‌شود.

واقعیت تلخ و تأسف‌آور آن است که از چند سال پیش و به ویژه یک دهه اخیر، متأسفانه تولید آثار نمایشی با موضوعاتی مربوط به تاریخ دین و به ویژه وقایع عاشورا، بیشتر در قالب برنامه‌هایی مقطعی و دفعی تولید و ارائه شد که البته به دلایلی از جمله اختلاف سلیقه‌ای که همواره میان دستگاه‌های اجرایی مختلفی که طی این سال‌ها سکان هدایت فرهنگی و هنری ایران را به دست گرفته‌اند، بسیاری از آنها با این توجیه که دیگر برای فرهنگسازی جامعه مفید فایده نیستند به تعلیق درآمده و یا به تعطیلی کشیده شدند.

از تبعات منفی چنین اوج و افولی در حوزه هنرهای نمایشی دینی و ارزشی که ظرفیت‌های خوبی را در میان جامعه تئاتری ایجاد کرد، اما در ادامه نتوانست پاسخگوی بحق مطالبات این قشر از فعالان هنرهای نمایشی باشد، یکی اینکه حداقل در 4 یا 5 سال گذشته هیچ اثر شاخصی که بتواند همپای با سایر محافل فرهنگی و هنری در تعزیت و گرامیداشت فرهنگ عظیم عاشورا به حرکت و سیر خود ادامه دهد، تولید و به اجرا درنیامده است.

همواره طی سال‌های اخیر به این بهانه که تولید یک اثر فاخر نمایشی به ویژه با موضوع عاشورا نیازمند صرف هزینه بالایی برای فراهم‌آوری الزامات ضروری آن است، مسئولانی که به طور مستقیم باید به این امر اهتمام داشته باشند از زیر بار رفتن چنین مسئولیتی شانه خالی کرده و در نتیجه شاهد هستیم که مقوله ارزشی و فاخر تولید و عرضه آثار نمایشی دینی و عاشورایی طی سال‌های اخیر تبدیل به جریانی افسارگسیخته شده است که قادر به جوابگویی ظرفیت‌های بکر فنی و خلاقیت‌های هنری موجود در این عرصه نیست.

این امر در شرایطی پیش‌آمد کرده است که از دیرباز در تولید آثار نمایشی با موضوعات دینی و مذهبی، خود مردم بوده‌اند که آستین‌ها را بالا زده و در قالب‌هایی همچون ادای نذر به ویژه در اقامه مجالس تعزیه نگذاشته‌اند که چراغ این گونه نمایشی که از جمله میراث فرهنگی ایرانیان محسوب می‌شود خاموش شده و یا به فراموشی سپرده شود و لذا اتکای مدیران و مسئولان نمایشی به بودجه‌های دولتی به منظور تولید آثار نمایشی با موضوعات دینی و عاشورایی امری مردود است و آن را تنها باید بهانه‌ای به شمار آورد که دوستان مسئول به واسطه آن، دردسر تولید چنین آثاری را از سر خود باز می‌کنند.

سخن آخر اینکه در شرایطی که چنین خلأیی در فضای فرهنگی و هنری احساس می‌شود که قادر به برآورده شدن انتظارات علاقه‌مندان به تئاتر دینی در ایام عزاداری محرم و صفر نیست، لذا مجال برای هجمه‌ای فرهنگی از سوی جریانی که طرز فکری متفاوت و مغایر با اشاعه فرهنگ ارزشی دینی دارند فراهم می‌شود که منجر به تولید آثاری نامتجانس با فرهنگ و باور مردم مسلمان ایران شده و حداقلش این است که در روزهای منتهی به تاسوعا و عاشورای حسینی به روی صحنه رفتن این آثار تعطیل می‌شود، اما در دیگر ایام این دو ماه که حرمتی مضاعف دارد، شاهد اجرای آثاری خواهیم بود که چندان درخور فرهنگ و باور ایرانی نیست.

امیرسجاد دبیریان

captcha