نمایشگاهی برای عرضه داشته‌های قرآنی گیلان
گروه فعالیت های قرآنی: در حاشیه سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن نمایشگاهی دایر شده است که 11 غرفه دارد و تلاش شده تا تمام داشته های استان گیلان در این 11 غرفه نمایش داده شود.
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) به رشت، در حاشیه سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم، نمایشگاهی برپا شده که تلاش شده است تا دستاوردهای استان گیلان در معرض دید علاقه مندان به فعالیت های قرآنی قرار گیرد.
این نمایشگاه که درست در روبروی ورودی ویژه بانوان سالن جام جم که محل برگزاری مسابقات است، قرار گرفته، در بسیاری از موارد خالی از هر جمعیتی بوده و تنها در مواقعی که مسابقات برای لحظاتی تعطیل می شود، تعدادی از حاضران در سالن مسابقات به بازدید از آن می پردازند.
در این نمایشگاه 11 غرفه در نظر گرفته شده است، به محض ورود به آن، اولین غرفه ای که به چشم می خورد، غرفه ای است که بیشتر برای کودکان در نظر گرفته شده است، بنری نسبتا بزرگ در وسط آن قرار دارد و عبارت «دارت بادکنکی» در وسطش ترسیم شده، بر روی آن نیز بیست چهره به صورتی کاریکاتوری نقاشی شده است که بیشتر تصاویر مربوط به قاتلین حضرات معصومین(ع) است.
قرار است کودکان با پرتاب دارت به سمت این چهره ها، به سادگی هرچه تمامتر هم با آنها بیشتر آشنا شوند و هم اینکه مقداری از کینه و نفرت خود نسبت به این اشرار را ابراز نمایند، در این غرفه پرتاب دارت بیشتر به شکل مسابقه است و کودکان اگر مراجعه ای به این غرفه داشته باشند، دو به دو با هم رقابت می کنند. در حال نگاه کردن و آشنایی بیشتر با تصاویر نقش بسته بر روی بنر و مقایسه آنها با واقعیتشان در خیال خود هستم که به غرفه بعدی می رسم.
دومین غرفه نمایشگاه جانبی سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن، محصولات فرهنگی را در دل خود جای داده است، محصولاتی از قبیل، تسبیح، مهر، سجاده، صلوات شمار و البته جوراب !!! همه این محصولات با نظمی به هم ریخته در کنار هم چیده شده اند نظمی که بیشتر به نظر می رسد، خالق آن فردی خسته از دست روزگار بوده که ناگزیر از چیدن این محصولات در کنار هم بوده است، با این حال غرفه دار منتظر است تا شاید دست های یک بازدیدکننده به سوی یکی از آنها برای خرید دراز شود.
غرفه سوم هم محصولاتی شبیه غرفه دوم دارد با این تفاوت که در سبد عرضه این غرفه محصولی همچون چادر نیز در نظر گرفته شده است. غرفه چهارم نیز که از بنرهای نصب شده بر روی دیواره هایش مشخص است قلم قرآنی در آن عرضه می شود، یکی دیگر از غرفه های این نمایشگاه است که مسئول آن البته چادری سیاه بر روی محصولات خود کشیده و غرفه را برای انجام یک کار ضروری ترک کرده است.
شلوغ ترین غرفه این نمایشگاه کوچک و جمع و جور شاید پنجمین غرفه باشد، غرفه ای که از آن صدای تلاوت های ماندگار استاد شحات به گوش می رسد و هر بازدید کننده ای را ناگزیر از توقف کوتاهی می کند. تلاوت هایی که هر یک نوازشگر روح و روان بسیاری از علاقه مندان به کلام وحی است و با گذشت سال ها از اجرای آن هنوز هم رنگ کهنگی بر ان ننشسته و هر بار که گوش داده می شود گویی همین لحظه درست روبرویت در حال تلاوت است. در این غرفه نیز انواع لوح های فشرده از تلاوت های اساتید برجسته مصری عرضه شده است. عرضه لوح های آموزش قرآن از دیگر محصولات این غرفه پرسروصداست که سکوت نمایشگاه را به کام خود برده است.
غرفه های دیگر هم شامل غرفه محصولات فرهنگی و مذهبی و صنایع دستی استان، تابلوهای خوشنویسی و نقاشی خط و حصیربافی به عنوان یکی از صنایع دستی استان گیلان است.
نمایشگاه به قدری کوچک است که شاید بتوان در کمتر از 10 دقیقه بازدید از آن را به پایان برد، با این وجود برخی از آثار هنری به قدری زیبا هستند که ساعت ها ماندن در کنارشان و محو در جمال انها شدن نیز کم است، اما با همه این وجود اینجا نمایشگاهی کوچک است که تلاش کرده تا تمام داشته های استان گیلان را درون خود جای دهد. مطمئناً این تمام داشته های استان گیلان نیست.
در موقع خروج از نمایشگاه و در حالی که ذهنم با هنر هنرمندان گیلانی که صنایع دستی بی نظیری را خلق کرده اند، درگیر است، از جلوی غرفه «دارت کودکانه» رد می شوم، مرد میانسالی که کودک درونش زنده شده، از مسئول غرفه می خواهد تا دارت ها را در اختیارش قرار دهد و چند پرتاب داشته باشد.
اولین ضربه ای که می زند به سمت «ابن ملجم» است، با تمام توان ضربه می زند، گویی قاتل امام علی(ع) در روبرویش قرار دارد و می خواهد با این ضربات مهلک جانش را بگیرد.
به نیت برپایی این غرفه فکر می کنم و نفرتی که قرار است با پرتاب چند شی کوچک آموزش داده شود، کاش می شد خارج از دنیای کودکانه که قهر کردن هایش برای چند لحظه است، هم بشود این کینه ها را با حرکتی به این سادگی نشان داد.
این نمایشگاه که درست در روبروی ورودی ویژه بانوان سالن جام جم که محل برگزاری مسابقات است، قرار گرفته، در بسیاری از موارد خالی از هر جمعیتی بوده و تنها در مواقعی که مسابقات برای لحظاتی تعطیل می شود، تعدادی از حاضران در سالن مسابقات به بازدید از آن می پردازند.
در این نمایشگاه 11 غرفه در نظر گرفته شده است، به محض ورود به آن، اولین غرفه ای که به چشم می خورد، غرفه ای است که بیشتر برای کودکان در نظر گرفته شده است، بنری نسبتا بزرگ در وسط آن قرار دارد و عبارت «دارت بادکنکی» در وسطش ترسیم شده، بر روی آن نیز بیست چهره به صورتی کاریکاتوری نقاشی شده است که بیشتر تصاویر مربوط به قاتلین حضرات معصومین(ع) است.
قرار است کودکان با پرتاب دارت به سمت این چهره ها، به سادگی هرچه تمامتر هم با آنها بیشتر آشنا شوند و هم اینکه مقداری از کینه و نفرت خود نسبت به این اشرار را ابراز نمایند، در این غرفه پرتاب دارت بیشتر به شکل مسابقه است و کودکان اگر مراجعه ای به این غرفه داشته باشند، دو به دو با هم رقابت می کنند. در حال نگاه کردن و آشنایی بیشتر با تصاویر نقش بسته بر روی بنر و مقایسه آنها با واقعیتشان در خیال خود هستم که به غرفه بعدی می رسم.
دومین غرفه نمایشگاه جانبی سی و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن، محصولات فرهنگی را در دل خود جای داده است، محصولاتی از قبیل، تسبیح، مهر، سجاده، صلوات شمار و البته جوراب !!! همه این محصولات با نظمی به هم ریخته در کنار هم چیده شده اند نظمی که بیشتر به نظر می رسد، خالق آن فردی خسته از دست روزگار بوده که ناگزیر از چیدن این محصولات در کنار هم بوده است، با این حال غرفه دار منتظر است تا شاید دست های یک بازدیدکننده به سوی یکی از آنها برای خرید دراز شود.
غرفه سوم هم محصولاتی شبیه غرفه دوم دارد با این تفاوت که در سبد عرضه این غرفه محصولی همچون چادر نیز در نظر گرفته شده است. غرفه چهارم نیز که از بنرهای نصب شده بر روی دیواره هایش مشخص است قلم قرآنی در آن عرضه می شود، یکی دیگر از غرفه های این نمایشگاه است که مسئول آن البته چادری سیاه بر روی محصولات خود کشیده و غرفه را برای انجام یک کار ضروری ترک کرده است.
شلوغ ترین غرفه این نمایشگاه کوچک و جمع و جور شاید پنجمین غرفه باشد، غرفه ای که از آن صدای تلاوت های ماندگار استاد شحات به گوش می رسد و هر بازدید کننده ای را ناگزیر از توقف کوتاهی می کند. تلاوت هایی که هر یک نوازشگر روح و روان بسیاری از علاقه مندان به کلام وحی است و با گذشت سال ها از اجرای آن هنوز هم رنگ کهنگی بر ان ننشسته و هر بار که گوش داده می شود گویی همین لحظه درست روبرویت در حال تلاوت است. در این غرفه نیز انواع لوح های فشرده از تلاوت های اساتید برجسته مصری عرضه شده است. عرضه لوح های آموزش قرآن از دیگر محصولات این غرفه پرسروصداست که سکوت نمایشگاه را به کام خود برده است.
غرفه های دیگر هم شامل غرفه محصولات فرهنگی و مذهبی و صنایع دستی استان، تابلوهای خوشنویسی و نقاشی خط و حصیربافی به عنوان یکی از صنایع دستی استان گیلان است.
نمایشگاه به قدری کوچک است که شاید بتوان در کمتر از 10 دقیقه بازدید از آن را به پایان برد، با این وجود برخی از آثار هنری به قدری زیبا هستند که ساعت ها ماندن در کنارشان و محو در جمال انها شدن نیز کم است، اما با همه این وجود اینجا نمایشگاهی کوچک است که تلاش کرده تا تمام داشته های استان گیلان را درون خود جای دهد. مطمئناً این تمام داشته های استان گیلان نیست.
در موقع خروج از نمایشگاه و در حالی که ذهنم با هنر هنرمندان گیلانی که صنایع دستی بی نظیری را خلق کرده اند، درگیر است، از جلوی غرفه «دارت کودکانه» رد می شوم، مرد میانسالی که کودک درونش زنده شده، از مسئول غرفه می خواهد تا دارت ها را در اختیارش قرار دهد و چند پرتاب داشته باشد.
اولین ضربه ای که می زند به سمت «ابن ملجم» است، با تمام توان ضربه می زند، گویی قاتل امام علی(ع) در روبرویش قرار دارد و می خواهد با این ضربات مهلک جانش را بگیرد.
به نیت برپایی این غرفه فکر می کنم و نفرتی که قرار است با پرتاب چند شی کوچک آموزش داده شود، کاش می شد خارج از دنیای کودکانه که قهر کردن هایش برای چند لحظه است، هم بشود این کینه ها را با حرکتی به این سادگی نشان داد.
