کد خبر: 3539387
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۰
حجت‌الاسلام حبیبی:

یکسانی تلفظ قرآن دلیلی بر عدم تحریف آن است/ ابوالاسود؛ آغازگر اعراب‌گذاری قرآن

گروه ادب: حجت‌الاسلام حبیبی؛ مدرس دوره آموزشی کارشناسان تصحیح قرآن گفت: یکسان بودن تلفظ همه قرآن‌ها در سراسر جهان نشان‌دهنده این است که تحریفی در قرآن به وجود نیامده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)حجت‌الاسلام والمسلمین علی حبیبی، استاد قرآن صبح امروز 29 مهرماه با آغاز نخستین کلاس از پنجمین دوره آموزشی کارشناسان تصحیح قرآن درباره قرائت گفت: قرائت در اصل به معنای جمع کردن و پیوستن است و خواندن را از آن جهت قرائت می‌گویند که در خواندن، حروف و کلمات کنار هم جمع می‌شوند و علم قرائت نیز علمی است که به بازگویی قرآن آن‌گونه که پیامبر(ص) می‌خوانده است، بپردازد.

وی افزود: قرآن کریم به دو صورت متواتر به دست ما رسیده است که یکی از آنها به صورت شنیداری است، یعنی شنیدن همه قرآن از شخص پیامبر(ص) و حفظ و انتقال سینه به سینه مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و شیوه دوم به صورت نوشتاری است که کتابت همه قرآن به دستور پیامبر(ص) در زمان آن حضرت و ادامه آن توسط صحابه و مسلمانان انجام شده است.

حجت‌الاسلام حبیبی در ادامه گفت: هزاران قرآن مکتوب از صدر اسلام تاکنون به ویژه قرون دوم و سوم در موزه‌های جهان نشان می‌دهد همه آنها از نظر تلفظ یکسان هستند؛ از این رو این موضوع بهترین دلیل بر عدم تحریف قرآن است.

وی افزود: ما امروز خواندن و نوشتن را با هم می‌آموزیم، اما در گذشته ابتدا خواندن را در مکتب می‌آموختند و سپس نوشتن را یاد می‌گرفتند؛ از این رو در زمان پیامبر(ص) نیز افراد بسیاری بودند که خواندن قرآن را می‌دانستند اما نوشتن بلد نبودند.

حجت‌الاسلام حبیبی در ادامه به اختلاف قرائت قرآن اشاره و تصریح کرد: شکی نیست که قرآن کریم یک نزول بیشتر نداشته است؛ از این رو اختلاف در قرائت به دلیل وجود راویانی است که سبب به وجود آمدن این اختلاف شده‌اند، به عنوان مثال در آیه «مالِکِ یَوم الدِّین» تنها کسی که به جای «مالک»، «مَلِک» می‌خواند «مروان بن حکم» بوده است.

وی در ادامه قرائت «حفص ابن عاصم» را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: چه، کسانی که قرائت سبعه را حجت می‌دانند و چه، کسانی که آن را حجت نمی‌دانند، این موضوع را می‌پذیرند که قرائت «حفص ابن عاصم» یکی از قرائت‌های رایج در دوران پیامبر اکرم(ص) بوده است؛ از این رو در رابطه با این نوع قرائت اختلافی وجود ندارد، به همین دلیل قرآن را با قرائتی که بین مسلمانان متداول است، می‌خوانیم که همه به صورت صد در صدی آن را قبول دارند.

این استاد قرآن با بیان اینکه حجیت این قرائت به دلیل راوی آن نیست، بلکه به دلیل رواج آن در دوره پیامبر(ص) است، تصریح کرد: امام صادق(ع) شخصی که قرآن را به قرائت مشهور نمی‌خواند، وی را از این کار منع کردند. از سوی دیگر ائمه معصومین(ع) مردم را از اختلاف بازمی‌داشتند و از آنها می‌خواستند تا از قرائتی پیروی کنند که از پشتوانه جمیع مسلمانان برخوردار است و همواره میان آنها متداول بوده و هست.

وی تأکید کرد: همه مسلمانان وظیفه دارند، قرآن را قرائت کرده و در آن تدبر کنند و خداوند نیز هدف خلقت را در قرآن بیان کرده و آن را دفترچه راهنمای بهره‌گیری از این جهان عنوان کرده است و در روایات گوناگون، قرآن، عهد و پیام الهی خوانده شده است، از این رو خواندن و قرائت قرآن مقدمه‌ای بر تدبر است که باید در آن دقت کرد.

 حجت‌الاسلام حبیبی با بیان اینکه قرائت صحیح قرآن از سه جهت قابل بررسی است، عنوان کرد: روخوانی، کتابت و علامت‌گذاری(رسم و ضبط) قرآن، تجوید، تلفظ صحیح حروف(مخارج و صفات حروف) و وقف و ابتدا(انتخاب محل مناسب برای وقف و ابتدا) سه جهت برای بررسی قرائت صحیح قرآن است و لازمه یادگیری تجوید آشنایی به نحوه کتابت و علامت‌گذاری آن است؛ از این رو نخست به بررسی اصول نگارش و علامت‌گذاری که همان روخوانی قرآن کریم است، پرداخته می‌شود.

وی ادامه داد: اولین بار که قرآن به آن خط کتابت شد، بدون نقطه و علامت بوده است. حال این سؤال مطرح است که آن را چگونه می‌خواندند؟ در پاسخ باید گفت؛ اگر زبان عربی را با فارسی مقایسه کنیم، اگر فارسی را بدون نقظه بنویسیم با توجه به جایگاه کلمات می‌توان هر کلمه و عبارت را به راحتی حدس زد و از این نظر سختی و دشواری وجود ندارد.

حجت‌الاسلام و‌المسلمین حبیبی در ادامه افزود: قاری قرآن باید به شکلی قرآن را تلاوت کند که از لحن گفتارش هر مخاطبی بتواند مضامین قرآنی را به درستی درک کند و این امر بر اهمیت نقش اعراب‌گذاری قرآن در سهولت قرائت صحه می‌گذارد.

وی ادامه داد: نخستین‌بار در تاریخ اسلام، پیش از واقعه خونبار کربلا که البته زمان آن به طور قطع مشخص نیست توسط فردی به نام ابوالاسود، از صحابی و مریدان حضرت علی(ع) موضوع اعراب‌گذاری حروف قرآنی به انجام رسید و دلیل آن هم خواست زیاد بن عبید؛ والی بصره و پدر عبیدالله بن زیاد بود که قصد کرد تا پسرش را خواندن قرآن بیاموزد.

این مدرس قرآن تصریح کرد: عبیدالله از آنجا که مادر ایرانی داشت لذا چندان تسلطی به ادبیات فصیح عربی نداشت و زیاد با این کار قصد آن را داشت که پسرش را با آموختن قرآن، عربی فصیح بیاموزد که البته در پی مراجعت ابوالاسود، او دریافت که اعراب به جهت آنکه قرآن فاقد اعراب و حرکات است، عبارات را جوری ناشایست تلفظ می‌کنند که حتی معنای آن نیز چیز دیگری می‌شود.

حبیبی در ادامه گفت: به همین دلیل با کمک فردی اقدام به اعراب‌گذاری کلمات قرآن کرد به این نحو که به دستیارش گفت من قرآن می‌خوانم و تو به حرکات لبان من توجه کن؛ هر جا که لبان من گشوده شد به علامت گشایش لبان، علامتی  به منزله فتحه بر روی حرف بگذار و جا که لبان من شکسته شد، به منزله شکسته شدن لبان، علامت کسره زیر حروف بگذار و هرجا که لبان من به هم رسید به عنوان به هم رسیدن لبان، علامت ضمه  بر روی آنها قرار بده.

وی با اشاره به اینکه این کار ابوالاسود در ابتدا با مخالفت گروهی از مسلمانان مواجه شد با این دلیل که تو موجب تحریف قرآن خواهی شد گفت: ابوالاسود به دلیل آنکه حرکت و یا اعراب‌گذاری وجه تمایزی با حروف داشته باشد لذا از جوهر قرمز برای این امر استفاده کرد.

این کارشناس تجوید قرآن اظهار داشت: پس از مرتفع شدن مسئله اعراب‌گذاری که بعدها نام این مقوله را علم‌الاعراب گذاشتند و همانگونه که عرض شد نخستین‌بار توسط ابوالاسود این کار صورت گرفت آن هم در دوره‌ای که هنوز معاویة بن ابی سفیان خلافت مسلمین را غصب کرده بود، مشکل دیگری که وجود داشت مشکل تشخیص ندادن حروف از یکدیگر بود که البته به جهت آنکه در آن زمان رسم‌الخط عرب هنوز فاقد نقطه‌گذاری بود لذا طبیعی بود که این مشکل پدید آید.

حبیبی تأکید کرد: در چنین شرایطی دو تن از شاگردان ابوالاسود به نام‌های نصر بن عاصم و یحیی بن یعبوک به درخواست حجاج بن یوسف به کار نقطه‌گذاری حروف پرداختند و البته به دلیل آنکه شکل اعراب‌گذاری با استفاده از نقطه در زیر و زبر و پیش حروف استفاده می‌شد لذا نقطه‌گذاری حروف با این مسئله خلط نشود لذا این دو تن نقطه‌گذاری حروف را با استفاده از رنگ مشکی به انجام رساندند.

وی ادامه داد: اما در مورد چگونگی و مبنای نقطه‌گذاری حروف اقوال مختلفی وجود دارد و اینکه چرا برای حرف «ب» یک نقطه تعیین شده است اما در مورد حرف «ث» شاهد سه نقطه آن هم در بالای حرف هستیم که بسیاری از این ادله بی‌اساس است مثل این دلیل که از آنجا که قبایل عرب 24 عدد بوده است لذا اعراب 28 حرف را برای ادبیات خود برگزیده‌اند اما مستدل‌ترین دلیل که می‌توان بر مبنای نقطه‌گذاری آن را مطرح کرد آن است که بسته به فشاری که در زمان تلفظ این حروف به کام دهان وارد می‌شود، این اقدام صورت گرفته به این معنی که موقع تلفظ حرف «ت» فشار نسبتاً زیادی به کام بالای دهان وارد می‌شود اما این فشار در مورد ادای حرف «ث» بیشتر است و در مورد حرف «ب» که فشار بیشتر بر کام پایین دهان است.

حبیبی با  اشاره به اینکه به این علم در مقابل علم‌الاعراب، علم‌النقط گفته می‌شود، افزود: این شیوه را معجم یعنی به افسار کشیدن و لگام زدن به حروف نیز می‌گویند ضمن آنکه از آنجا که در هر دو حالت چه در اعراب‌گذاری و چه در نقطه‌گذاری در آن زمان از نقطه استفاده می‌شد منتها با رنگ‌های مختلف لذا استفاده از نقطه برای نقطه‌گذاری را نقطه اعجام در مقابل نقطه اعراب نام می‌نهند.

این مدرس دانشگاه گفت: البته علم‌النقط بعدها به علم‌الشکل تغییر نام داد چرا که عرب با استفاده از نقاطی که برای هر یک از حروف آن را به مورد استفاده قرار می‌داد به نوعی حرف را به سیطره و تسخیر خود درآورده و به نوعی آن را به بند کشیده و در اختیار خود قرار داده است و البته امروزه به این مقوله اشاره به علم‌الضبط می‌شود یعنی آنچه که شاگردان ابوالاسود برای آن سعی و تلاش کردند موجب شد که تا به امروز، عبارات و حروف عربی به کار رفته در متن قرآن به حالت و شکلی ثابت برای همیشه ثبت و ضبط شود.

این گزارش حاکی است در ادامه این کارگاه حجت‌الاسلام حبیب به برخی از قواعد تجویدی در ‌زمینه تصحیح متون قرآنی همچون قواعد مرسوم در مورد «همزه»، «الف، یا و واو مدی» و «سکون» اشاره کرد و گفت: در مورد قواعد مربوط به همزه، کاتبان قرآن با استفاده از همان نقطه اینبار در همزه قطع به رنگ لاجوردی و در همزه وصل به رنگ سبز استفاده می‌کردند که همین امر موجب شد که مصطلح شود که در زمینه کتابت قرآن ما به 4 قلم نیازمند باشیم.

این مدرس علوم قرآنی در ادامه گفت: نکته جالب توجه اینکه بعدها خلیل بن احمد نحوی؛ متوفی به سال 170 هجری قمری و از شاگردان امام‌صادق(ع) به غیر از نقاطی که برای تشخیص حروف به کار می‌روند را با استفاده از برخی علامات انحصاری ابداعی تغییر داد که هم‌اکنون نیز از اغلب قواعد رواج یافته توسط نحوی در رسم‌الخط قرآن استفاده می‌شود و نکته جالب توجه آنکه بسیاری از کسانی‌که در دوران ابوالاسود، کار او را بدعت بزرگی دانسته و آن را به واسطه اینکه ممکن است تحریفی در قرآن باشد رد می‌کردند بعدها در دوره خلیل بن احمد نحوی اقدام به مخالفت با وی کردند و به شیوه ابوالاسود قائل ماندند چرا که دوران حیات او را نزدیک‌تر به دوران حیات مبارک حضرت رسول اکرم(ص) می‌دانستند.

حبیبی در پایان گفت: آنچه که در این کارگاه‌ها ایراد می‌شود اصول و قواعد استانداردی است که در میان تمام مجامع قرآنی جهان اسلام به شکل یکسان وجود دارد و برای نگارش، تصحیح قرآن به شکل اصولی باید به این مبانی و اصول پایبند بود اما ممکن است شیوه‌های دیگر در رسم‌الخط و رسم‌الاملاء قرآنی به ویژه در کتب درسی مورد استفاده قرار گیرد که کاری از عهده ما برای تصحیح آنها برنمی‌آید مگر اینکه نسبت به آن حساسیت نشان داده و از متولیان بخواهیم که در مورد اصلاح موارد غیراصولی در این زمینه حساسیت به خرج دهند.

 سمیه قربانی، امیرسجاد دبیریان

 

captcha