به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، پیمان کمالوند، کارشناس حوزه دینپژوهش، تلاش کرده است تا در یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایکنا قرار گرفته، به تشریح پارادایمهای فرهنگشناسی از منظر قرآن بپردازد. مراد از پارادایم، الگوهای حاکم در زمان، مجموعه علمی خاص و یا یک متن یا گفتمان است. کمالوند «توجه به خودشناسی»، «تحقیقی بودن شناخت فرهنگ»، «عدم تاکید بر آرا و اعمال گذشتگان»، «نوگرایی فرهنگی»، «توجه به تفاوتهای فرهنگی» و «رویكرد عالمانه در حوزه شناخت فرهنگ» را پارادیمهای فرهنگشناسی از منظر قرآن میداند. در پی مشروح این یادداشت را ملاحظه میکنید:در معرفتشناسی اسلامی آموزههای کاربردی ارزندهای وجود دارد که میتواند بسان خمیر مایهای مستعد، راهگشای ما در مطالعات فرهنگی باشد. در این میان مهمترین بستر برای دستیابی به الگوهای مفروض جهت رسیدن به قواعدی برای فرهنگشناسی، کلام خداوند میباشد. این کلام ضمن آنکه میدان فراخی را برای پژوهشهای انسانشناسی و فرهنگشناسی باز میکند، همچنین میتواند معیارها و الگوهایی را در راه شناخت فرهنگ به ما ارایه دهد، براین اساس، نوشتار حاضر بر آن است كه به معرفی و بررسی برخی از الگوها و اصول راهبردی قرآن درحوزه شناخت فرهنگ بپردازد.
1- توجه به خودشناسیشاید بتوان گفت مهمترین عامل در شناخت فرهنگ از منظر اسلام توجه به جریان" خود" یا نیروی نفس انسان است. خود همان نفس بشری است که از ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی برخوردار است و در واقع یکی از شالودههای زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی انسان است. فرهنگ از رهگذر مواجهه با "خود" فردی و اجتماعی انسان است که به جنبش و ظهور میرسد. در قرآن نیز در آیه 11 سوره رعد به دین امر اشاره رفته است «إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ» اشارهای که دلالت برآن دارد که تغییر و تحول در زندگی فرهنگی و اجتماعی رخ نمیدهد، مگر آنکه از رهگذر خود آغاز شده باشد و عبور کند.
2-حقیقی بودن شناخت فرهنگ شالوده اصلی دین اسلام برمبنای تحقیق و بررسی علمی است (در قرآن بیش از 700 بار ا نسان به تفکر و تعقل دعوت شده است) و اهل ایمان میبایست برای فهم اصول دین تحقیق نمایند و از این رو هیچ گاه پذیرش دین به صورت تقلیدی و شناسنامهای مقبول نمیباشد و به طور کلی یک مومن حق ندارد از چیزی یا جریانی که بدان علم ندارد پیروی کند «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا»(اسرا،36). همچنین اینکه اشخاصی که گرایش و نیاز به رفتارهای تقلیدی محض و تاثیر پذیری کورکورانه از محیط اجتماعی و فرهنگی جامعه خود دارند از یک ساخت فرهنگی و فرهنگ پذیری ویژه برخوردار میشوند و به تعبیری همان میشوند که فرهنگ حاکم میخواهد و در این صورت فرهنگ اجتماعی و رفتاری مردم حالت مسخ شده و الینه شدهای به خود میگیرد، بنابراین در مقوله شناخت فرهنگ دین اسلام همواره مردم را دعوت به تحقیق و تجربه آیات خلقت خداوند در عالم (جوامع، فرهنگها و...)میکند و مطلقا مردم را وادار به تعبد کورکورانه از دستگاههای تبلیغاتی وابسته به قدرت و ثروت که تهی از معرفت حقیقی هستند نمینماید، زیرا تقلید کورکورانه و بدون تحقیق زمینهای برای غرق شدن مردم در باتلاق پیشداوریهای مغرضانه و قومپرستانه میشود.
3-عدم تاکید براعمال و آراء گذشتگانتکیه ناصحیح براعمال و آرا گذشتگان انسان را از پرداختن به شناخت واقعیات پیرامونی خود باز می دارد، زیرا خود را فریفته و از خود بیگانه کلام و اعمال نیکان و پدران تاریخی جامعه و قوم کرده است، همچنین بررسی پدیدههای رفتار فرهنگی مردم با توجه به تفاوتهای گوناگون آن از دیدگاه الگوهای فکری و ذهنی گذشتهگرا به عنوان یک مانع اساسی در امر شناخت فرهنگ عمل میکند، زیرا امروز را از چشم دیروز و یا افکار و اندیشههای پیشینیان دیدن اغلب به عنوان یک حجاب ضد پژوهش علمی و مطالعه عینی و تجربی واقع میشود و به جای آنکه الگوی هموار پژوهش فرهنگی باشد به عنوان مانع و نگرش از پیش تعیین شده تاریخی که عمدتا به عدم واقعگرایی میانجامد، عمل میکند، بنابراین فرهنگشناس میبایست نگرش گذشتهگرای وابسته به جریانها و اشخاص اسطورهای را کنار گذاشته و سعی کند از تعصبات و تعلقاتی از این دست رها شود تا بدین وسیله آماده شناخت وقایع و پدیدارهای فرهنگی در جامعه گردد. در این زمینه یعنی پرهیز از گذشتهگرایی و نیاکانپرستی درقرآن آیات حکیمانه فراوانی وجود دارد از جمله «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یعْلَمُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُونَ» (مائده، 104) وهمچنین آیات 72 تا 77 سوره شوری که هر کدام به گمان نگارنده نکات و فضاهای تحلیلی ارزندهای را در بحث فرهنگشناسی در باب عدم تبعیت نادرست از گذشتگان به روی خواننده اهل نظر میگشاید که اشاره به تمام این آیات و تحلیل آنها مجالی دیگر میطلبد.
4-نوگرایی فرهنگیبا توجه به تحذیرهای خداوند در خصوص گرایشهای فکری و روش شناسانه گذشته نگر به نظر میآید که گذشتهگرایی فرهنگی در مقابل نوگرایی فرهنگی قرار میگیرد . جامعه و گروهی که در جامعه و زمان نو و یا امروز قرار گرفته است میبایست در ظرف فرهنگی زمان نو مورد مطالعه و شناخت قرار گیرد لذا میتوان گفت حقایق زمان اکنون را نمیتوان با الگوها و ملاکهای قدیمی مورد تحلیل و شناخت قرار دارد و به قول اهل نظر جهان را هر لحظه خلقتی دگر است و همه امور در حال تحول و دگرگونی است از جمله امور و پدیدههای فرهنگی، که فیضان و برکات مثبت و مقدم و توسعه دهنده و تعالی بخش آن را میتوان با بینش تحقیقاتی در همین جامعه و فرهنگ امروز به دست آورد
5-توجه به تفاوتهای فرهنگی جمود و تحجر فرهنگی، فرهنگ جامعه را در عمل به سوی بسته شدن در برابر سایر فرهنگها و عدم توجه به اندیشههای نو در حوزه فرهنگ سوق میدهد، انسان در مقوله فرهنگشناسی همواره باید در حرکت و سفر باشد، سفر و حرکت از نادانی ومجهولات به سوی دانایی و معلومات. مرکب این سفر دانش و علم اندوزی است که موهبت آن به انسان عنایت شد است یکی از قواعد دانش اندوزی و کسب علم در حوزه فرهنگشناسی توجه به تقابل و تفاوتهای فرهنگی گروهها و اقوام اجتماعی است که شامل عقاید، اندیشههای دینی هنری سیاسی و... میباشد که بدینسان میتوان به عرصه معرفت فرهنگی نایل شد، همچنین الگوهای قرآن در مواجهه با اندیشهها و فرهنگهای گوناگون در گام اول توصیه به شنیدن آنها «فَبَشِّرْ عِبادِ* الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ» (زمر،18) و در گام بعدی و در برابر کسانی که به دنبال بحث و مباحثه هستند ارائه دلیل و برهان میباشد میگوید «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ» (بقره، 11)، (نبا، 24)، (نمل، 64) و (قصص، 75)
بنابراین برخوردهای سلبی و حذفی و برچسب زدن از ویژگیهای بافت فرهنگی قرآنی نمیباشد و اینگونه رفتارها از شاخصههای فرهنگ متحجر و منجمد میباشد که اشخاص این جریان با جمود فکری و فرهنگی نمیتوانند هیچ فرهنگی را غیر عقاید و افکار خود بپذیرند از این رو به تهمت و برچسب زدن میپردازند.
6-رویكرد عالمانه در حوزه شناخت فرهنگبه نظر میرسد که مدعیان فرهنگ دینی گاه دچار تهاجم اوهام نفس و خیالات خود میشوند و به جای آنکه به وجه خدا در اطوار و ابعاد گوناگون رفتار فرهنگی مردم نظر کنند به دنبال توجیه تصورات قبلی و شخصی خویشاند، زیرا خود را ملاک حقیقت میپندارند نه آیات و نشانههای خداوند را. از نتایج چنین نگرشی ایجاد ابهامات و تصورات کاذب و بیخاصیت در حوزه فرهنگشناسی میباشد، از این رو در راه شناخت عالم و آدم جامعه و فرهنگ نیز خداوند حکیم ما را دعوت به اندیشیدن و تعقل میکند، زیرا آنان که نمیاندیشند و در عالم تدبر و تعقل نمیکنند دچار پلیدترین امور در زندگی میشوند «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ» (انفال،22) و این چنین افرادی بدترین مردمان روزگار هستند البته این نگاه عالمانه مشروط برآن است كه دل آدمی مشتاق حقیقت بوده و پاک باشد و بخواهد که از باده فیض الهی و برکت آن برخوردار باشد.
گوهر پاک بباید که شود، قابل فیض ورنه هرسنگ و گلی لولو و مرجان نشود
برآیند سخن اینکه حکمت فرهنگشناسی قرآنی در آن است که دانشمندان و عارفان راه حقیقت را از جمود فکری و گذشتهگرایی و تقلید و تعبد که اساس آن برجهل و نادانی و فقدان معرفت و بینش نهفته است برحذر می دارد و در برابر آن تاکید برآن است که آدمی فرهنگ صحیح را با شناخت خود و اعاده اعتبار به تحقیقی بودن شناخت فرهنگ و درك تفاوتهای فرهنگی ونوگرایی فرهنگی بشناسد.