
کتاب «پشت پرده پندار؛ نقدی بر دیدگاههای دکتر سروش درباره مهدویت» به قلم مهدی کریمی شهیدی و مجتبی سلطانی احمدی توسط نشر نبأ منتشر شده است. این کتاب به بررسی و نقد دیدگاههای عبدالکریم سروش پیرامون موضوع مهدویت، به ویژه ایده عدم اعتقاد به میلاد امام زمان (عج) میپردازد. سرویس اندیشه ایکنا، به مناسبت انتشار کتاب با مهدی کریمی شهیدی به گفتوگو نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
ایکنا- به عنوان پرسش آغازین، آیا کتاب جنابعالی جوابیهای به عبدالکریم سروش است؟
موضوع کتاب، در خصوص
مهدویت است، اینکه عبدالکریم سروش به صورت صریح با
میلاد امام زمان(عج) مخالفت کرده و به لحاظ تاریخی آن را بعید دانسته بود. او با تشکیک در این مسئله، مهدویت را زیر سوال برده و با صراحت در این باره صحبت کرده بود، همین موضوع انگیزهای شد تا دیدگاه او را در روش و محتوا از نظرگاه علم تاریخ، مورد نقد قرار داده و به او پاسخ دهم.
ایکنا- اشاره کردید که بر مبنای علم تاریخ دیدگاه سروش را نقد و پاسخ دادید؟ مختصری درباره شیوه پژوهش در کتاب توضیح بفرمایید.
بله، عمدتا دیدگاه تاریخی مورد نظر است اما در فصل آخر کتاب، اندکی از تاریخ فاصله گرفته و بیشتر به بحثهای منطقی، فلسفی و معرفتشناسی توجه داشتم. در بخش اول کتاب، به بحثهای کلی و مقدماتی توجه شده که در آن فصل سعی کردم به جریان روشنفکری دینی بپردازیم، البته کتاب، سابقه پژوهش دارد اما آنچه برای من مهم بود که به عنوان مقدمه و قبل از ورود به بحث اصلی به آن توجه کنم، پیشینهای از تحقیقات و کتابهایی است که در این رابطه وجود داشته است. در این زمینه با نگاه تاریخی به منکران آموزه مهدویت در اسلام پرداختم و به دیدگاه روشنفکران دینی، خصوصا افرادی که در علوم انسانی تخصص داشته اما در رابطه با تاریخ تخصص آکادمیک به معنی خاص خود ندارند.
ایکنا- به نظر شما نبود تخصص آکادمیک در علم تاریخ، میتواند جریان فکر دینی را منحرف کند؟
علم تاریخ روش مخصوص به خود را دارد و نمیتوان در خصوص بررسی مسائلی که با تاریخ همراه است با روش غیر تاریخی برخورد کرد. بعضی از مسائل چون شامل گذشت زمان شده برای بررسی آن روشهای متفاوتی وجود دارد. در مقدمه کتاب این دیدگاه به علم تاریخ را مورد نقد قرار داده و مطرح کردیم که برخی از روشنفکران دینی درک تاریخی ضعیفی دارند و طبیعی است هنگامی که انسان از حوزه و دایره تخصصی خودش خارج شود این اتفاق در مسئله مهمی مانند مهدویت لاجرم پدید میآید.
در قسمت دوم، به مسائل تاریخی و تطبیقی در تاریخ اشاره کردیم و از کنار هم گذاشتن شواهد برای پی بردن به دیدگاه جدید بهره گرفتیم تا بتوانیم از جوانب مختلف، آن مواردی از تاریخ که قدیمی است را مانند یک پازل کنار هم گذاشته و از میان آنها حقایق تاریخی را کشف کنیم و این نکتهای است که در علم تاریخ، مخصوصا در مسائلی که مربوط به قرنهای گذشته است از آن استفاده میشود. در این فصل اشارهای داشتم به بحثهای قدیمی در رابطه با میلاد امام زمان (عج) که برای بررسی آن به کتب مورخین و محدثین عامه از اهل سنت رجوع کردیم که به لحاظ قدمت، به قبل از غیبت کبری باز میگردد.
در بخش پایانی، که شامل نقد دیدگاه روشنفکری دینی ایران در انکار میلاد امام زمان (عج) است، با تکیه بر گزارهها و بحثهای جدید که ناظر به مسائل بینرشتهای علوم انسانی است توجه شده مانند: فلسفۀ علم تاریخ، فلسفه علوم اجتماعی و همچنین از مفهوم «حافظه تاریخی» که در فرانسه به وجود آمده است، برای بررسی ادله تاریخی میلاد امام زمان(عج) در عرصه تاریخ اجتماعی نوین و حافظه جمعی تاریخ مراجعه شد. در این بخش به بررسی « نظریه بازرگانی صدق و انکار میلاد امام دوازدهم(عج)» نیز پرداخته شده است که در این بخش با رعایت اصل امانت، سخن مدعیان و منکران را نقل و سپس نقد کردهایم.
در قسمت پایانی کتاب از حوزه بحثهای تاریخی فاصله گرفتیم، به این جهت که عبدالکریم سروش در این زمینه بحث جدیدی را که به رویکردهای فکری و فلسفه قدیمیاش باز میگردد را با نسخه جدیدی بحث میکند که تفاوت بسیاری با دیدگاه معرفتشناسی و فلسفی گذشتهاش دارد. در گفتار آخر کتاب به این مسئله پرداختیم که اگر او رویکرد معرفتشناسی خود را در رابطه با این مبحث تغییر داده باید نظرات قدیمی خود را که بیشتر ریشه در پست مدرنیسم داشته و از حوزه مطالعات مدرن در علوم جدید خارج میشود تجدید نظر کند. در این زمینه از او سوال میکنند که با این گفتار بسیاری از کتابهایی که در گذشته نوشتهاید برای پی بردن به حقیقت یا روش بررسی حقایق باید تغییر کند و او در پاسخ میگوید: بله، گذشته من اکنون معنای خاصی ندارد.
ایکنا- شما فرمودید که بخشی از کتاب نقدی است به دیدگاه دکتر عبدالکریم سروش و بخشی از کتاب بازخوانی تاریخی از آثار قدیمی اهل سنت که جنبه ایجابی دارند، منظور از جنبه ایجابی چیست؟
منظور صحه گذاشتن به میلاد امام زمان(عج) است که در این زمینه اگر به منابع اهل سنت رجوع کردیم به این خاطر بوده است که پاسخی به این شبهه داده باشیم که برخی میگویند مهدویت را شیعه درست کرده و در اسلام اصالت ندارد. در این زمینه میبینید که برخی از علما و دانشمندان اهل سنت، منکران مهدویت را افراد خارج از دین خطاب میکنند.
ایکنا- به لحاظ رجوع به منابع اهل سنت در مسئله آموزه مهدویت، آیا میتوان اثر شما را کار تازهای در این حوزه دانست؟
روش من روش جدیدی است که بر اساس علم تاریخ، مطالعات تطبیقی و مطالعات مکمل بین رشتهای تاریخ صورت گرفته است. پرهیز دارم که بگویم هیچ کسی چنین نگاهی نداشته است؛ چرا که ممکن است پژوهشی وجود داشته باشد که با آن برخورد نکردهام.
ایکنا- تشکیک در مهدویت در نظر روشنفکران دینی تنها به میلاد امام زمان(عج) بازمیگردد یا جنبههای دیگری نیز دارد؟
تشکیک یک چیز مشترک بین روشنفکران دینی نیست. در موضوع خاص امام زمان(عج)، کتابهای بسیاری توسط روشنفکران نوشته شده است؛ مانند مرحوم مهندس بازرگان یا مرحوم شریعتی که آنها به هیچ وجه با این مسئله مشکلی نداشتند و در تأیید آن نیز مطلب نوشتند. برخی از روشنفکران دینی که در رأس آنها میتوان از عبدالکریم سروش نام برد چنین اعتقادی داشت که تلاش کردم در بخشهای از کتاب، دیدگاه روشنفکران دینی در تاریخ معاصر ایران با پیشینه از این شخصیتها و افکار آنها را بیاورم.
ایکنا- اگر نکته پایانی دارید که در پرسشها نبود بفرمایید.
رویکرد من در مسیر پژوهش کاملا علمی و در حوزه علوم انسانی بوده و به جریانهای فکری و سیاسی اعتنایی نداشتهام و به هر حال به عنوان کسی که معتقد است و اعتقادش بر اساس علم بوده و نه فقط بر اساس اعتقادات رایجی که بین ما شیعیان وجود دارد در این زمینه تحقیق کردم تا به این تشکیک پاسخ داده باشم.
انتهای پیام