نزدیک شدن به روزهای پایانی سال فرصت خوبی است تا عملکرد دولت یازدهم مورد ارزیابی و بررسی عالمانه و منصفانه قرار بگیرد. به ویژه اینکه امسال آخرین سال دولت است و سال آینده انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد.
از هم اکنون نیز فعالیت انتخاباتی برخی جریانهای سیاسی آغاز و بعضا شدت گرفته هرچند به طور رسمی در قالب تبلیغات انتخاباتی شروع نشده است، اما در همین مدت نیز در برخی نشستها و سخنرانیهای افرادی که نام کاندیدای احتمالی به خود گرفتهاند شاهد رگههایی از بداخلاقی و بیتقوایهای سیاسی هستیم و بعضا برخی مشکلات و معضلات کشور دستمایه مچگیریهای سیاسی شده است که اتفاقات خوزستان نمونه بارز آن بود که مسئله ریزگردها و قطعی آب و برق طولانی مدت برخی افراد و جریانهای سیاسی را به سوء استفاده از این اتفاق نامطلوب سوق داد.
متاسفانه به نظر میرسد با وجود همه توصیهها و تذکرات درباره رعایت اخلاق در عرصه سیاسی، پرهیز از دو قطبی شدن فضای سیاسی و تبدیل اختلاف سلیقهها به دشمنی و کینه و برنامهمحوری به جای شعارمحوری، همچنان رقابتهای سیاسی در کشور با آفت بداخلاقی، عدم تحمل رقیب و ندانستن قواعد بازی دموکراسی مواجه است.
رهبر معظم انقلاب بارها این مسئله را یادآور شدهاند که همه دولتها نقاط ضعف و قوتی دارند و نقد منصفانه و عالمانه آن است که همه آنها در کنار هم دیده و بیان شود. نه اینکه صرفا نقاط قوت از سوی هواداران دولت بیان شود و نقاط منفی نادیده گرفته شود اقدامی صحیح است و نه اینکه منتقدان دولت بر روی نقاط ضعف انگشت بگذارند و بعضا بزرگنمایی کنند اقدامی اخلاقی است.
اولی از آن جهت نادرست است که مایه بیاعتمادی مردم به دولت شده و جامعه تصور میکند دولت از مشکلات بیخبر است و دومی نیز مایه یأس و نامیدی جامعه را فراهم میسازد زیرا تنها تصویری تاریک و و سیاه از عملکرد دولت نشان میدهد و همین مسئله از قضا شاید به کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات بینجامد.
ثمره انقلاب اسلامی تشکیل نظامی مبتنی بر آموزههای دینی بوده که مفتخر به پشتوانه مردمی است، پس جریانها و فعالان سیاسی باید به دو مسئله در فعالیتهای خود توجه داشته باشند؛ اول اینکه باید تمام برنامهها، فعالیتها و اقدامات خود را با محک آموزههای دینی بسنجند و ببینند تا چه میزان با دستورات دینی و اصول اخلاقی مطابقت دارد.
این هم از آن جهت است که با پذیرش مردمسالاری دینی در حقیقت رقابت سیاسی و انتخاباتی نیز باید مبتنی بر اصول و آموزههای دینی بوده و با رقابت انتخاباتی در نظام لیبرال دموکراسی تفاوت داشته باشد و گرنه اگر رقابت انتخاباتی در یک نظام اسلامی صرفا نبردی برای کسب قدرت باشد چه دلیلی برای انقلاب کردن و تحمل این همه هزینه و فشار از سوی مردم بود، لذا حقیقتا زمان پیش از آغاز رسمی تبلیغات انتخاباتی فرصتی برای تمرین یک رقابت سیاسی در تراز انقلاب اسلامی و بر محوریت اخلاق است.
مسئله دوم که باید مطمح نظر جریانهای سیاسی در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی باشد توجه به عنصر مردم در نظام مردمسالاری دینی است. منظور از توجه به عنصر مردم در واقع توجه جریانهای سیاسی به بازخورد سخنان، تبلیغات و فعالیتهای خود در میان تودههای مردم است.
به عبارتی جریانهای سیاسی باید به این مسئله توجه جدی داشته باشند که هر سخن، تبلیغ و حرکت آنها میتواند هم تأثیرات مثبت اجتماعی داشته باشد هم منفی؛ هم میتواند مشارکت سیاسی را افزایش دهد و هم کاهنده مشارکت باشد؛ هم میتواند آگاهیبخش و هم میتواند اعتمادسوز باشد و حتی میتواند بر سطح اخلاقی و فرهنگی جامعه بیفزاید و جامعه را به ژرفنگری و تحلیل عمیق وادارد و هم با رفتارهای پوپولیستی جامعه را به رفتار و تحلیل سطحی و شعاری سوق دهد.
لذا به عقیده نگارنده قرار دادن فعالیتهای انتخاباتی جریانهای سیاسی در فرصت باقیمانده تا انتخابات بر محور اخلاق از یکسو و توجه به تأثیر فعالیتهای سیاسی بر مردم میتواند به سوق دادن رقابت سیاسی از فعالیتی برای کسب قدرت به حرکتی به مثابه «فاستبقوا الخیرات» برای افزایش آگاهی مردم، ارتقای فرهنگی جامعه و در نهایت بالا رفتن سطح کمی و کیفی مشارکت سیاسی بیانجامد.