کد خبر: 3662506
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۷

روایت دو نامه و یک اقدام از رهبر انقلاب را در «فکه» بخوانید

گروه ادب: ماهنامه «فکه» در تازه‌ترین شماره خود روایت دو نامه و یک اقدام از زبان رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، صدوهفتادوچهارمین شماره ماهنامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی «فکه» به ویژه‌نامه «مقاومت سوسنگرد» اختصاص یافته و به مطالبی چون «سرزمینی به نام سوسنگرد»، «سوسنگرد چشم‌انتظار»، «خوزستان تکه‌ای از ایران است»، «عملیاتی برای نجات فرشته‌ها»، «حلاوت آزادی»، «مدافعان بی‌ادعا»، «مزد ایثار»، «صبح ظفر»، «ملاقات با جنگ» و ... پرداخته است.
این ماهنامه که به صاحب امتیازی مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه منتشر می‌شود، به مطلبی با عنوان «عملیاتی برای نجات فرشته‌ها» پرداخته که در آن روایت دو نامه و یک اقدام در آزادسازی سوسنگرد از زبان مقام معظم رهبری بیان شده است. در بخشی از این روایت آمده است؛ بچه‌ها(مدافعان محاصره شده در شهر سوسنگرد) چون به خوبی راه رفت و آمد در سوسنگرد را نداشتند آذوقه به آنها نرسیده بود. یک روز به ما تلفنی خبر دادند که ما این جا هیچ آذوقه نداریم، اما سوپرمارکت‌های خود شهر که مال خود مردم است و مردم در آنها را بسته‌اند و رفته‌اند، یک چیزهایی دارد، لکن ما حاضر نیستیم چون مال مردم است و راضی نیستند. من دیدم که واقعاً اینها فرشته‌اند و اصلاً به اینها بشر نمی‌‎شود گفت.
در بخش دیگری از این متن از زبان مقام معظم رهبری آمده است؛ «صبح زود که از خواب بلند شدم برای نماز، درصدد برآمدم ببینم وضع چطور است که دیدم الحمدالله وضع خوب است و شنیدم ساعت 5 تیپ 2 از خط عبور کرده. معلوم بود همان نامه که نوشته شد، اینها مشغول شده بودند. یعنی ساعت 5 تیپ 2 از خط عبور کرده بود و اگر چنانچه بنا به امر می‌خواستند کار کنند، تا وقتی آن آقا از خواب بیدار شود و به او بگویند و او بخواهد مشورت کند، بالاخره آن امر ساعت 9 صادر می‌شد و ساعت 11 هم عمل می‌شد که هرگز در انجام عملیات موفق نبود. یعنی انجام می‌گرفت ولی یک چیز ناموفق بی‌ربطی می‌شد که قطعا شکست می‌خوردیم.
اما اینها ساعت 5 صبح که هوا هنوز تاریک بود، با شروع به کار، از خط عبور کرده بودند. یعنی شاید ساعت 4 راه افتاده بودند و شاید هم زودتر. به هر حال، مرحوم چمران بلند شدند و رفتند، اما من چون در داخل ستاد مقداری کار داشتم، و چند تا ملاقات هم داشتم، ملاقات‌هایم را انجام دادم و راه افتادم رفتم به طرف جبهه و منطقه  عملیات. البته وقتی رفتم آنجا، دیدم شهید فلاحی هم رفته و صبح زود عبور کرده بود که آقای چمران و آقای غرضی هم صبح زود رفته بودند و در خطوط مقدم و نزدیکی‌های صحنه درگیری، یا در خود صحنه درگیری. و بالاخره همه آنها حضور داشتند که وقتی ما حدود ساعت 9:00 تا 9:30 رفتیم، دیدیم نیروهای ما پیش رفته بودند و یک ساعت بعد که حدود ساعت 10:30 بود، سرتیپ ظهیرنژاد هم ‌آمد و ایشان هم رفت جلو. همه مشغول بودند و ما می‌رفتیم در داخل واحدها، عقب و واحدهای درگیر پیاده می‌شدیم، با آنها صحبت و احوال‌پرسی می‌کردیم و از عملیات خبر می‌پرسیدیدم که دائما گفته می‌شد خبرها خوب است و پیش‌بینی می‌شد ساعت 2:30 وارد سوسنگرد خواهیم شد.
بعد شاید حدود ساعت یک بود که من برگشتم اهواز. چون می‌خواستم بیایم تهران، کار داشتم. وقتی رسیدم اهواز، با خبر شدم که دکتر چمران مجروح شده. خیلی نگران شدم تا چمران را آوردند. و قضیه این طور بوده است که چمران و دو محافظش، که یکی همان شهید اکبر بود (و فامیلش را الان یادم نیست)، اینها مشغول جنگیدن بوده‌اند که تنها می‌مانند و عراقی‌ها آنها را به رگبار می‌بندند. ولی مرحوم چمران که آدم قوی و ورزیده‌ای در جنگ انفرادی بود، خودش بعدا می‌گفت من آن روز مثل ماهی می‌غلتیدم، برای اینکه مورد اصابت گلوله‌های عراقی‌ها قرار نگیرم. یکی از محافظینش که همراه ایشان بود، یک گوشه امنی را پیدا می‌کند و سنگر می‌گیرد. اما آن دیگری، یعنی شهید اکبر نتوانسته بود خودش را حفظ کند و شهید شد. آن وقت، در حالی که او شهید شده و پای چمران هم زخم خورده بود، یک کامیون عراقی از آنجا عبور می‌کند.»
در بخش دیگری از این ماهنامه فرماندهان شهید سپاه سوسنگرد با عنوان «این ستارگان بی‌همتا» معرفی شده‌اند، از جمله این شهیدان حبیب شریفی، محمدرضا پورکیان، حمید معینیان، اسماعیل دقایقی، غلام حسین بسطامی و علی هاشمی است. آغاز جنگ در سوسنگرد تا سال 1362 که سوسنگرد امنیت از دست رفته‌اش را باز پس گرفت، فرماندهی سپاهش بین10 نفر از خوبان روزگار دست به دست چرخید. شش نفر از این جمع10 نفر تا آخر جنگ شهید شدند. علی هاشمی آخرین نفر از این گروه 10 نفره است که بعد از او، چنگال ناامن جنگ، از سوسنگرد دور شد. زندگی این شهید را نمی‌توان در چند خط خلاصه کرد.
پایان بخش این ماهنامه معرفی کتاب‌هایی برای سوسنگرد است که از جمله آنها می‌توان به «شهر من پرواز کن»، «کالک‌های خاکی»، «دشت عباس»، «تا نیمه راه»، «حماسه  حضور»، «محاصره سوسنگرد» و «ستاره بدر» اشاره کرد.
captcha