به گزارش ایکنا؛ حجت الاسلام علی نصیری رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد، در کانال تلگرامی خود، یادداشتی را با عنوان «نگاهی به مسأله ارتداد خفی در حوزه» منتشر کرد که در پی متن آن را مشاهده میکنید؛
چندی است که مساله ارتداد خفی میان حوزویان مورد توجه اهالی رسانه، حتی رسانههای بیگانه قرار گرفته است.
تذکار چند نکته قابل توجه در این باره را مفید میبینم:
موارد و مصادیقی که برای اثبات ارتداد خفی برشمرده شده، نظیر تحلیلی خاص، درباره رسالت و امامت، در حد و قوارهای نیست که با آنها موضوع پیچیدهای همچون ارتداد اثبات شود. نباید از یاد ببریم که درباره دامنه عصمت و علم ائمه(ع) از آغاز میان مکتب قم و بغداد اختلاف جدی وجود داشت و چنان نبوده و نیست که موافقان محدودیت دانش اهل بیت(ع) یا مدافعان محدودیت عصمت آنان، محکوم به ارتداد شده باشند. حاشا و کلا که در میان آنان عالمان و محدثان بزرگی همچون شیخ صدوق حضور دارند.
ضعف حوزهها در امعان توجه به علوم بنیادینی همچون تفسیر، حدیث، اخلاق، کلام و سیره و در یک کلمه، عدم توجه لازم به فقه اکبر و اهتمام بیش از اندازه به فقه و اصول و فقه اصغر قابل انکار نیست، این معضل گویا تنها به انقلابی عظیم نیاز دارد که شاید تنها از چهرههای ممتازی در قد و قوارهای مثل آیت الله بروجردی ساخته است. متاسفانه در حال حاضر چندان امیدی به چنین تحولی در حوزه وجود ندارد.
حوزه و بزرگان حوزه باید باور کنند که فقه اصغر برای شکل دادن به منظومه فکری از دینی جامع همچون اسلام، بسی ناکارآمد است و یکی از نتایج تلخ آن پدید آمدن حس نا امیدی و یاس از مفید بودن علوم حوزوی در مواجهه به مشکلات و مسایل جاری جهانی است.
با صرف نظر از ضعف نظام آموزش حوزه، نوع تعامل مدیران و طیف خط دهنده به شؤونات حوزه که بخشی از آن شامل اساتید دروس خارج و سطوح عالی میشود، با طیف دیگر از حوزه که به درس و بحث و تحصیل اشتغال دارند، عاری از ضعف و اشکال نیست. البته به مدیریت جدید و ان شاء الله موفق آقای اعرافی امیدها زنده شده است.
بحران حجاب و حاجب و نگاه مولی و عبد که سراسر فقه و اصول بر مدار آن سامان یافته کم و بیش در رفتارهای و رویهها مشهود است. آن نگاه مهر و محبت، نگاه ملاطفت و نوازش پدرانه که در گذشته در حوزه نجف و قم مشهود و مشهور بود، دیگر چندان به چشم نمیخورد.
زندگی بزرگان حوزه لبریز از خاطراتی از این دست است؛ بزرگانی همچون شیخ انصاری و شیخ عبدالکریم حایری از حال و وضع شاگردان خود خبر میگرفتند و گاه بر سر بالین شاگردان خود حاضر میشدند و از هر گونه حمایت معنوی و مادی برای حل گرههای زندگی آنان دریغ نداشتند.
درب خانههای آنان برای گپ و گعدههای علمی و پاسخ به پرسش و شبهات خرد و کلان باز بود. اما در عصر و روزگار ما که طلاب بیش از هر زمان به چنین حمایتها و مراقبتها نیازمنداند، عموم و عمده دربها بسته و تقریبا همه یا عموم بزرگان ما در حجاب فرو رفته و برای خود حاجب گذاشتهاند.
دنیای پر آشوب ما و فضای بی مرز و مرزدار حقیقی و مجازی و امواج شکننده حملات و شبهات، فاصله عظیم میان عصر ما در مقایسه با روزگار گذشته پدید آورده است، در چنین حال و هوایی اگر طلبهای در معرض سیل عظیم شبهات قرار گیرد و ضعف و فتوری در بنیانهای فکری او ایجاد شود، نباید باعث وحشت و تعجب ما گردد. بلکه به عکس باید واقعیتها را شناخت و پذیرفت و به جای توپ و تشر و راندن و تلخی کردن، همچون طبیب دوار به فکر درمان بود و برای حل مشکل چاره جویی کرد.
لب لباب سخن در یک کلمه است که حضرت امیر(ع) فرمود: «ما غزی قوم قط فی عقر دارهم الا ذلوا»، هیچ قومی دشمن را به کرانه سرزمین خود راه ندادند، مگر آن که خوار و ذلیل شدند. پیش از آن که دشمن به خانه ما و حتی خانه سنگربانان ما هجوم آورد، باید ما به سنگرهای آنان هجوم ببریم.
دو گام اساسی را برای علاج این آسیب ضروری میبینم؛ 1- بازنگری بنیادین در برنامههای درسی حوزه و مسلح کردن حوزویان به سلاح دانش و اندیشه و تقویت فقه اکبر؛ 2- احیای اخلاق و منش اخلاقی در میان اهالی حوزه و احیای مجدد رابطه مهر و مودت میان استاد و شاگرد.
سخن در این باره بسیار است به همین میزان بسنده میکنم، زمان در گذار سریع و آفت و آسیب جدی است و توانی و تأمل یک روز هم دیر است؛
تا در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
انتهای پیام