کد خبر: ۳۷۳۲۶۸۰
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۹
یادداشت وارده؛

ثمره عدالت‌ورزی از دیدگاه امام رضا(ع)

گروه معارف - در اندیشه حضرت رضا(ع) ثمره عدالت‌ورزی پایداری نعمت‌هاست. ایشان می‌فرماید «اسْتِعْمَالُ‏ الْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسَانِ مُؤْذِنٌ بِدَوَامِ النِّعْمَةِ؛ عدالت‌ورزی و نیکوکاری،عامل پایداری نعمت‌هاست».

مکتب اهل بیت(ع) مکتبی ظلم ستیز/ شرط اصلی پذیرش حاکمیت عدالت است///////////////////یا این تیتر از دیدگاه امام رضا(ع) ثمره عدالت ورزی پایداری نعمت‌‌ها است

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مصطفی احمدی‌فر، عضو هیئت علمی جامعه‌المصطفی(ص) العالمیه، طی یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به تبیین اخلاق محوری در آموزه‌های سیاسی امام رضا(ع) پرداخته است.

بخش سوم این یادداشت به شرح زیر است:

سياست برخاسته از متن اسلام است. در چگونگی آن بيان می‌کنيم که اسلام دينی است کامل و بيانگر تمامی ‌احکامی‌ که بشر انجام می‌دهد و به آن نياز دارد، است؛ خواه اين احکام فعل اعضا و جوارح و يا اميال باطنی باشد. بنابراين هر فعلی که از انسان سر می‌زند، از يکی از احکام پنج گانه وجوب، استحباب، حرمت، مکروه و اباحه خارج نيست و حتی می‌بينيم که از انديشه‌های بد به عنوان تحريم و کراهت نهی شده و به انديشه‌های خوب به عنوان وجوب و استحباب امر شده است. امام صادق (ع) فرموده است: «چيزی نيست مگر آن که در کتاب و سنت آمده باشد».
 
می‌توان گفت ائمه(ع) خود سياست‌مدار بوده‌اند و همانطور که بیان شد امام رضا(ع) سياست را يکی از شرايط امام و امامت می‌داند. ائمه(ع) هيچگاه از سياست کناره گيری نکرده و همواره دين را همراه سياست داشته‌اند.

اخلاق محوری در آموزه سیاسی امام رضا(ع)

در سيره و گفتار اهل بیت(ع) در آميختگی اخلاق و سياست قابل مشاهده و رديابی است که سیاست بر محور اخلاق می‌چرخد.

در اسلام، بنياد‌ی ترين آموزه‌ اخلاقی درباره توليد و اعمال قدرت، «رعايت عدالت»، «نفی ظلم كردن به ديگران» و «نفی ظلم پذيری» از قدرت‌های ظالم است. قدرت عدالت محور، قدرتی است كه همواره در توليد و اعمال قدرت خود، عطف توجه به سوی موازين عدل دارد و بناء رفتاری‌اش بر توليد و اعمال «قدرت عادلانه» است و قدرت «ظلم محور» را نفی و با او سر ستيز و مبارزه دارد.

يكی از اهداف بشر از تشكيل حكومت و اساسا پيدايش نظام حكومت تأمين و ترويج عدالت و ايجاد برابری همه در برابر قوانين و توزيع عادلانه امكانات عمومی و تدبير عادلانه برای مشاركت عمومی در مسئوليت‌ها و پاداش يا تنبيه مناسب رفتارهايی كه مقتضی پاداش يا تنبيه هستند، به منظور برقراری نظم اجتماعی است. از اين رو عدالت اجتماعی دارای ابعادی است كه مساوات، قانون‌مندی، اعطای حقوق، توازن و توزيع عادلانه امكانات از آن است.

در علم اخلاق، عدالت يكی از ۴ فضيلت برتر و بنيادين است كه حكما نه تنها آن را در كنار «حكمت»، «شجاعت» و «عفت» مطرح كرده‌اند بلكه عدالت را تمام فضيلت دانسته‌اند. به خاطر اهميت داشتن و دارای فضيلت بودن عدالت است كه امام علي(ع)مي‌‌فرمايد «به خدا سوگند اگر ۷ اقليم را با آنچه در زير آسمان‌هاست، به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه‌ای ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد. همانا اين دنيای آلوده‌ شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است».

در اندیشه حضرت رضا(ع) ثمره عدالت ورزی پایداری نعمت‌هاست. ایشان می‌فرماید «اسْتِعْمَالُ‏ الْعَدْلِ‏ وَالْإِحْسَانِ مُؤْذِنٌ بِدَوَامِ النِّعْمَةِ؛ عدالت ورزی و نیکوکاری،عامل پایداری نعمت‌هاست». 

این سخن حضرت نشان آن است که جهان خلقت از قوانینی پیروی می‌کند و آن‌ها سنت‌های تخلف ناپذیر خدایی است که هماره تا آنجا که تاریخ نشان داده است، این سنت‌ها عمل کرده و استثنا نداشته است. ازجمله سنت‌های عمومی، قانون عدالت است که عامل پایداری دولت‌ها و رضایت و سامان‌یابی ملت‌ها و شکوفایی و برقراری تمدن‌ها و علت و زمینه برای ماندگاری نعمت‌های خدایی است. امام علی(ع) می‌فرماید «فِي‏ العَدلِ‏ الاِقتِداءِ بِسُنّةِ اللَّهِ وَ ثَبَاتِ الدُّوَلِ؛اجرای عدالت، پیروی از سنت الهی و مایه ثبات دولت‌هاست».

بنابراین می‌توان فهمید که عامل نابودی نعمت‌ها ظلم است. حضرت رضا(ع) می‌فرماید «إِذَا جَارَ السُّلْطَانُ‏ هَانَتِ الدَّوْلَه؛ چون سلطان ستم کند،دولت موهون می‌شود». مقصود از سلطان در این سخن حضرت نیروی غالب در کشورهاست و همه حکم‌فرمایان را در بر می‌گیرد.

حضرت رضا(ع) در مورد عاقبت ظلم حاکمان می‌فرماید «وَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ‏ النَّارَ إِمَامٌ مُسَلَّطٌ لَمْ يَعْدِلْ وَ ذُو ثَرْوَةٍ مِنَ الْمَالِ لَمْ يَقْضِ؛ نخستین کسی که وارد آتش می شود، حاکم مسلطی است که عدالت نکرده و ثروتمندی که حقوق مالش را نپرداخته باشد». 

در این سخن امام رضا(ع) این نکته مهم نهفته است و آن هم سطح و همسان قرار دادن حاکمان ستمگر و سرمایه داران تعهد ناشناس در قیامت است. این دو گروه که در سخن امام(ع) با (واو) عطف شده‌اند و این همسانی در حکم را می‌رساند. این دو گروه، انسان‌ها را برده ساخته و آن‌ها را از رشد و تعالی بازمی‌دارد و همه توان و نیروهایشان را به رایگان و یا بهای اندک در خدمت خود می گیرند.

سرانجام هر دو تباهی و سلطه گری است؛ از این رو قران کریم در سوره عنکبوت آیه ۳۰ و ۴۰ فرعون(عامل قدرت) و قارون(عمل ثروت) را عطف گرفته است: «وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‏ بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقينَ فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِه...؛ و قارون وفرعون و هامان را نیز(هلاک کردیم) و به یقین موسی دلایل روشن را بر آن‌ها آورد پس آن‌ها در روی زمین تکبر و سرکشی ورزیدند ولی هرگز براراده ما پیشی گیرنده نبودند؛ پس هریک از آن‌ها را به سزای گناهش گرفتیم...».
 
مکتب اهل بیت(ع) مکتبی ظلم ستیز است و شرط اصلی پذیرش حاکمیت‌ها و بیعت با فرمانروایان را عدالت می‌داند. این موضوع در مجموعه تعالیمی که از امامان(ع) رسیده، به چشم می‌خورد. حضرت رضا(ع) درباره جوامع الشریعه(جوامع احکام شرع) می فرماید«... وَ لَا يَفْرِضُ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَظْلِمُهُمْ وَ يُغْوِيهِم‏...؛خدا بربندگان فرمانبرداری کسی را که می‌داند به ایشان ستم می‌کند و گمراهشان می‌سازد،واجب نمی کند». تمام سخنان اهل بیت(ع) خاستگاه قرآنی دارد و از کلام خدا برگرفته شده است.

تقوا محوری و خدا ترسی
تأكيد فراوان قرآن درباره‌ی تقوا، اين امر را در بلندترين جايگاه اخلاق اجتماعي مورد نظر اسلام قرار داده و موجب شده است كه در فرهنگ اسلامي تقوی به عنوان يكی از مهمترين مؤلفه‌های اخلاق اجتماعی مسلمانان، ايفای نقش بی بديل را بر عهده دارد.

در خصوص موضوع «قدرت» رهيافت‌های دقيقی در آموزه‌های مربوط به «تقوی» وجود دارد؛ ترتب بركات آسماني و زميني بر تقوي كه تأثير مستقيم تقوا بر توليد و افزايش قدرت را ياد آور می‌‌شود؛ ترتب راهگشايی خروج از بن بست‌ها به وسيله تقوی؛ تأثير تقوی در تذكر دايمی نسبت به كار برد حق مدارانه قدرت؛ تاثير تقوی در توزيع قدرت اقتصادی و ممانعت از تمركز ثروت؛ تاثير تقوی بر دوری از ظلم و ستمگری؛ پایبندی به پيمان؛ نفی برتری جويی بر ديگران و نفی فساد در جامعه، همگی اهميت مضاعف جايگاه «تقوی» را در اخلاق قدرت و سياست از ديدگاه اسلام نشان می‌‌دهند.

اصالت دادن به مهار درونی قدرت و تقوی محوری از چنان اهميتي بر خوردار است كه يگانه راه حل اساسی جلوگيری از مفاسد تلقی گرديده است.

در اندیشه امام رضا(ع) هرکه هرچه به دست می آورد و به هر مقامی را نزد خداوند به دست می آورد، از تقوای الهی است نه به وسیله حسب و نسب و ثروت و قدرت و این حقیقت را به برادرش زید گوشزد فرمود و ایشان را مخاطب ساخته و می‌فرماید «يَا زَيْدُ اتَّقِ‏ اللَّهَ فَإِنَّهُ بَلَغْنَا مَا بَلَغْنَا بِالتَّقْوَى فَمَنْ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ وَ لَمْ يُرَاقِبْهُ فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْه ؛ ای زید از خدا بترس که آنچه را ما بدان رسیده‌ایم، به وسیله همین تقوا بوده و هرکه تقوا نداشته باشد و خدا را مراقبت ندارد، از ما نیست و ما از او نیستیم».  حضرت در زمان ولایتعهدی خلیفه عباسی را به تقوا فرا می‌خواند و عاقبت بی تقوایی را گوشزد می‌نماید.

خدامحوری
توحید و خداباوری راستین در صورتی پدید می‌آید که آدمی خدا را مالک اصلی همه چیز بداند و همه کالاها و امور را در دست قدرت او احساس کند و در برابر خداوند برای استقلال و خودیتی را باور نداشته باشد و به تعبیر امام صادق(ع) «حقیقت بندگی خداوند به این است که آنچه را خدا بدو واگذارده است، ملک خود نداند زیرا بنده مالک نمی‌شود و مال را مال خدا می داند و در جایی که او فرموده است هزینه می کند».
 
همین معنا را حضرت امام رضا(ع) را ترسیم می‌فرماید؛ «إذَا كَانَ (اللَّه) المَالِكُ‏ لِلنُّفُوسِ‏ وَ الأَموَالِ وَ سَائِرِ الأَشيَاءِ، المَلِكَ الحَقِيقِيَّ، وَ كَانَ مَا فِي أَيدِي النّاسِ عَوَارِيَ؛ خداوند مالک حقیقی مردمان و اموال و دیگر چیزهاست و آنچه در دست مردم است، عاریتی است».
 
لزوم پرهيز از پيمان شکنی، فريبکاری و خيانتکاری
يکي از مواقف مهم و گاه سرنوشت‎ساز در حوزه قدرت سياسی و تصميم‎گيری نقض پيمان و استفاده از فريب و نيرنگ جهت نيل به مقصود است. در گفتار و کردار حضرات معصومین(ع) مشاهده می‎شود که ايشان استفاده از اين روش‎های غيراخلاقی را برای نيل به هدف مشروع نيز به کار نمی‎بردند و استفاده از اين روش‎ها را مجاز ندانسته و مستوجب عذاب آخرت می‎شمردند.

اميرالمؤمنين (ع) در خطبه ای که گروهی در مقام اعتراض می‎گويند که ظاهراً معاويه از شما باهوش‎تر و باکياست‎تر در سياست و حکمرانی و پيشبرد اهداف سياسی است، فرمودند «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى‏ النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة.؛ ای مردم اگر نبود بد بودن و ناپسند بودن پيمان‎شکنی و خيانت هر آينه من زيرکترين مردم می‎بودم ولي پيمان‎شکنان گنه کارند و گنه کاران نافرمان. به درستی که پيمانشکن و گنه کار و خيانتکار در آتش خواهند بود».
 
بنابراين مشاهده می‎شود که بکارگيری روش‎های غيراخلاقی برای رسيدن به هدف هر چند مشروع باشد، در شريعت اسلام جايز نيست و رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين علي (ع) در دوران حکومت به اين امر مهم ملتزم و به شدت پايبند بودند. امام هشتم(ع) از پدرانش(ع) از امام علی(ع) نقل می کند «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ‏ عِدَةُ الْمُؤْمِنِ‏ نَذْرٌ لَا كَفَّارَةَ لَهُ؛ وعده مؤمن نذری است که کفاره‌ای(در صورت عهدشکنی) برای آن نیست».

وفای به تعهد و قراردادها، موضوعی اجتماعی است که بسامانی جامعه و استواری روابط اجتماعی بدان بستگی دارد. از این رو در دین بر پیمان داری تأکید فراوان شده است. حضرت رضا(ع) در روایت دیگر می‌فرماید «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ نَرَى وَعْدَنَا عَلَيْنَا دَيْناً كَمَا صَنَعَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ؛ ‏ما خانواده‌ای هستیم که وعده خود را دین می‌دانیم چنانکه پیامبر(ص) چنین می‌کرد». این بالاترین مرز پیمان داری است که انسان آن را چون بدهکاری فرض کند که خود را موظف بداند که آن را بپردازد.

ادامه دارد...

انتهای پیام

captcha