چرا در سال 61 هجری قمری واقعه کربلا رخ داد
کد خبر: 3758844
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۴

چرا در سال 61 هجری قمری واقعه کربلا رخ داد

گروه جامعه ــ شعاع وجود امام حسین(ع) آنچنان گسترده است که اندیشمندان فراوانی در طول تاریخ پیرامون شخص و شخصیت بی‌نظیر ایشان سخن گفته‌‌اند. سخنانی که در هیاهوی زندگی شیعی این روزهای ما کمتر به گوش می‌رسد. با این وجود تفاوت‌های نگاه آنان به یک پدیده خود می‌تواند منشأ پاسخ به این سؤال باشد که چرا در سال 61 هجری قمری چنان واقعه‌ای رخ داد.

بببه گزارش ایکنا؛‌ محمد آقاسی، رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در یادداشتی نوشت: شعاع وجود امام حسین(ع) آنچنان گسترده است که اندیشمندان فراوانی در طول تاریخ پیرامون شخص و شخصیت بی نظیر ایشان سخن گفته اند. سخنانی که در هیاهوی زندگی شیعی این روزهای ما کمتر به گوش می رسد. با این وجود تفاوت های نگاه آنان به یک پدیده خود می تواند منشأ پاسخ به این سوال باشد که چرا در سال 61 هجری قمری چنان واقعه ای رخ می دهد و این چند یادداشت برآن است تا ضمن دسته بندی نگاه متفکران مسلمان، بدین سؤال پاسخ دهد.

در سال‌های اخیر مطالعات پربسامد حوزه جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی، حول محور قیام حسینی(ع) به نوع شناسی، آسیب‌شناسی و گونه‌شناسی عزاداری هایی که در ماه های محرم و صفر انجام می شود، پرداخته است. فهم دلایل این مطالعات به جای خود باید محفوظ باشد اما یکی از تبعات آن کم رنگ شدن عرصه عمومی از تعاطی افکار در این حوزه است. چه بسا اگر حوزه های تأملی و تفکری بستر رسانه ای می یافتند، در نوع عزاداری ها و سوگواری ها نیز تغییراتی رخ می داد.

این امر تا به جایی پیش رفت و قوت گرفت که بخش عمده ای از منابر در هیئت ها و تریبون های مذهبی این سال ها به تنقیح عزاداری و تقبیح بدعت های آن پرداخته و از عمق یابی فهم قیام و دلایل آن بازمانده است. خاصه آن که در روزگاری که سکه بازار سخنان روزمره داغ باشد، سخنانی از جنس حقیقت یابی و حقیقت فهمی کمتر خریداری خواهد داشت. شعاع حرکت و موج قیام حسینی پژواک به بلندای هستی داشته و دارد و ما به جزئیات برخی تشعشات آمیخته با فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها گرفتار مانده ایم.

پژواکی که از همان زمان تا این زمان، واقعیت را به نفع حقیقت درنوردیده و از عاشورای حسین(ع)، انسان ها تلاش به آغازی دوباره داشته اند. قیام حضرت حسین(ع) به سال 61 هجری قمری در کربلا، خلاف آنچه صحنه گردانان مخالف با اهل بیت(ع) می خواستند، باعث ضعف و سستی این مکتب نشد؛ بلکه الگویی برای حیات آزادگان سرتاسر عالم شد و از آن پس قیام ها و انقلاب های متعددی به نام و یاد سید الشهدا(ع) برپا شد که: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»

در برابر مکتب اهل بیت(ع) در آن سال تدبیر اموی یا به تعبیر درست تر معاویه-یزید قرار داشت. یزید به تنهایی فراست مقابله با حضرت و اداره جامعه را نداشت و آنچه انجام می داد به ظاهر با تکیه بر اریکه قدرت معاویه بود و در لابه لای برخی متون تاریخی شواهدی می توان یافت که نقشه شوم پدر را به عنوان یک مجری، مو به مو انجام می داد. اما پیامدهای واقعه کربلا، فرای انتظار و پیش بینی معاویه-یزید بود.

قیام های مردمی پس از قتل گروهی فرزند پیامبر(ص) و خانواده و یارانش که به صورت دستگاهی و سیستمی صورت پذیرفت، زمینه اجتماعی را به سمت دیگری پیش برد. هرچند نمی توان پذیرفت همه این قیام ها با اخلاص و از جهت خونخواهی بوده است؛ اما متأثر بودن مردم از واقعه کربلا را می توان پذیرفت. یعنی زمینه اجتماعی قیام ها در بین مردم با پس زمینه کربلا وجود داشته است.

پس از مدت کوتاهی به سال 65 هجری قمری در شهر کوفه با ویژگی های خاص خود توبه از دعوت امام(ع) و پاسخ نگفتن به تظلم خواهی و عدم یاری او، «انقلاب توّابین» را ایجاد کرد. در همین حول و حوش تاریخی در مدینه نیز انقلابی با ریشه های ضدیت با ستمکاری خاندان بنی امیه شکل گرفت که هرچند با قیام خونخواهی کوفیان تفاوت داشت، اما شعله آگاهی آن در عاشورا برافروخته شد. هر دو قیام خونخواهی و مقابله با ستمکاری با نهایت خشونت سرکوب شد.

یک سال بعد و در 66 هجری قمری، «مختار ثقفی» نیز به خونخواهی ستم دیدگان کربلا قیام کرد و در یک روز 280 تن از قاتلان حضرت امام حسین(ع) را از بین برد و توانست در یک دوره زمانی بر بخش هایی از عراق حکومت کند. 10 سال بعد «مطرف بن مغيره» بر عليه حجاج بن يوسف شوريد و عبدالملك بن مروان را از تخت خلافت به زیر کشید. «ابن اشعث» نيز بر عليه حجاج در سال 81 هجرى قمری شوريد که مبارزه او تا دو سال بعد به طول انجاميد.

جوش و خروش منبعث از تلخی و تلخ کامی واقعه کربلا همچنان ادامه یافت و «زيد بن على» از فرزندان امام زين‏ العابدين(ع) در سال 122 هجرى قمری باز در کوفه قیام کرد و بی درنگ توسط سپاهيان شام مستقر در عراق سركوب شد، اما این حرکت هم پایان قیام های شیعی را رقم نزد. یکی از علمای سرشناس آن دوران یعنی «حسين بن على» با الهام از واقعه کربلا در«فخ» که به قسمت غربى و يك فرسخى شهر مكه می گفتند، بر عليه حكومت عباسى در سال 169 هجرى قيام كرد و با ياران خويش به شهادت رسيد.

آنچه آمد مروری است بسیار سریع بر برخی پیامدهای ظاهری و اجتماعی که پس از قیام حسینی شکل گرفت. مهم این است که به یاد داشته باشیم که این تأثیرات دفعی و مقطعی نبود، بلکه در طول تاریخ جای گرفت و جریان یافت و برای آنان که به درستی توانستند پیامش را درک کنند سرمشق و الگو شد. بدون شک بسیاری از قیام های شیعی چون سربداران، انقلاب مشروطه، جنبش تحریم تنباکو و قیام کوچک جنگلی نیز منبعث و متأثر از قیام حسینی است. چه میرزا کوچک خان پیش از آغاز قیام خود در جنگل این گونه سخن گفت: «ما از سر سلسله مجاهدان اسلام، یعنی حضرت سید الشهدا(ع)، سرمشق می گیرم.... گرچه در ظاهر حضرت امام حسین(ع) مغلوب شد، ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار، قلوب آزادی خواهان را همیشه به نور خود منور داشته است».

سخنرانی آخر او نیز، شب عاشورای حسینی را به یاد می آورد: «رفقا! آن طور که من فهمیده ام، مقصد دولت و نیروهای تعقیب کننده، دستگیری شخص من است. بنابراین، مایل نیستم شما برای خاطر من در زحمت و رنج باشید. اجازه می دهم به میل خودتان، هر جا می خواهید بروید. امیدوارم یک بار دیگر موفق شوم لذت دیدارتان را درک کنم».

و در نهایت نیز مردم ایران هم در انقلاب اسلامی و هم در جنگ تحمیلی تلاش به اقتدای به حضرت امام حسین(ع) داشتند. اما به راستی علت قیام آن امام همام چه بود؟ چه پیامی باعث شد که چنین خون هایی تا امروز به جوش آید و آنجا که فهم درست از این پیام اتفاق افتاد جنبشی و قیامی ، طاغوتی را سرنگون کرد و یا پایه های حکومتی را سست گردانید.

متفکران مسلمان شیعه و سنی و قدیم و جدید و دور و نزدیک پاسخ هایی به این سوال در قالب کتاب و مقاله و نوشته و صحبت و سخنرانی داشته اند. به ظاهر پراکندگی و گوناگونی میان آن ها وجود دارد. اما وجوه اشتراکی هم در میان آنها دیده می شود که این توانایی را به محقق می دهد که میان این سیاق ها، مقوله های مشترکی بیاید و کنار یکدیگر دسته بندی کند. این نوشته بر آن است تا از میان نظرات متعدد ارائه شد در تبیین قیام حسینی، ضمن دسته بندی مناسب، به پاسخ مناسب دست یابد.

ادامه دارد...

captcha