شهید مطهری از حضور روحانیون در پست‌های اجرایی نهی می‌کرد
کد خبر: 3808764
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۹
علی مطهری:

شهید مطهری از حضور روحانیون در پست‌های اجرایی نهی می‌کرد

گروه اندیشه ــ نایب رئیس مجلس شورای اسلامی به طرح بحث در زمینه «شهید مطهری و نقش‌آفرینی روحانیت در حکومت» و با اشاره به برخی از آسیب‌هایی که شهید مطهری برای روحانیت ذکر کرده است، بیان کرد: یکی از مواردی که ایشان بسیار نسبت به آن تأکید داشت این بود که روحانیت مگر در شرایط اضطرار وارد پست‌های دولتی نشوند تا بتوانند در کنار مردم دولت‌ها را نقد کنند.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «جمهوری اسلامی اگر مطهری بود»، دیروز، 14 اردیبهشت، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در پژوهشگاه، فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، در این نشست با موضوع «شهید مطهری و نقش‌آفرینی روحانیت در حکومت» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در انقلاب اسلامی که دنیا را غافلگیر کرد، همه کارشناسان فکر می‌کردند که در ایران، دو نیرو بیشتر وجود ندارد؛ یکی نیروی سیاسی و دیگری نیروی اقتصادی. این در حالی بود که هیچ کس روی نیروی سوم، یعنی روحانیت حساب نمی‌کرد و آن را یک دکور فرض می‌کردند و تصورشان این بود که روحانیت اسلام و شیعه نیز مانند روحانیت مسیحیت است که حداکثر، چند موعظه به مردم ارائه می‌کنند و دخالتی در امور سیاسی ندارند.

وی در ادامه افزود: در حالی که همه می‌دانیم که نقش روحانیت در انقلاب مشروطیت و انقلاب عراق که مرحوم میرزامحمدتقی شیرازی و مرحوم خوانساری و کاشانی در آن حضور داشتند بسیار پررنگ بود. در نهضت تنباکو نیز نقش روحانیت روشن است. مثلاً میرازی قمی با فتحعلی‌شاه مشکلاتی داشته و او را تحقیر می‌کرده است که در واقع قصد داشته بی‌ارزشی احکام را برای روحانیت بیان کند و به نوعی روی سلاطین قاجار نقش داشته است.

مطهری تصریح کرد: در نهضت اسلامی خودمان نیز که از 15 خرداد سال 1342 آغاز شد، روحانیت نقش مؤثری داشت و سعی می‌کرد که ریشه فساد را بخشکاند. در اینجا روحانیت به این نتیجه رسید که باید ریشه استبداد داخلی و استعمار خارجی را بکَند و شاهد بودیم که تا سال 1357، مبارزاتی برقرار بود و در بهمن 1357، این مبارزه به نتیجه رسید و نظام شاهنشاهی سرنگون شد و نظام جدید روی کار آمد.

مطهری در ادامه بیان کرد: برخی از جملاتی که شهید مطهری در آستانه انقلاب یا بعد از آن بیان کردند را یادآوری می‌کنم که می‌گویند «در آینده، این انقلاب نیاز زیادی به روحانیت دارد، به شرط اینکه روحانیت، وظایف خود را درک کند و همچنین لازم است که کار خود را باید 10 برابر کند و رابطه‌اش را باید با مردم بیشتر و درد مردم را لمس کند و این روابط باید چندین برابر شود». همچنین ایشان در مورد پیوند آینده انقلاب به آینده روحانیت نیز بحث‌هایی دارند و تصمیم خودشان این بود که در حوزه علمیه قم مستقر شوند. همانطور که از سال 1355 هفته‌ای چند بار به قم می‌رفتند و از چهارشنبه تا جمعه را در قم مستقر بودند و این نیز در اثر دعوت برخی از طلاب فاضل و اساتید حوزه انجام می‌شد که توصیه امام(ره) از نجف را نیز به دنبال داشت.

وی بیان کرد: بعد از انقلاب نیز مایل بودند که در قم مستقر شوند و در روزهای آخر نیز درخواست کردند که از شورای انقلاب بیرون آیند و به کار علمی بپردازند که آن قضیه شهادت پیش آمد. ایشان تعبیر می‌کنند که روحانیت باید بجُنبد و می‌گویند یک وقت رادیو و تلویزیون جای مساجد را نگیرد که در اینصورت فاجعه می‌شود. همچنین می‌گفتند که فکر نکنیم رادیو و تلویزیون اسلامی است، پس در نتیجه به مساجد نیازی نداریم. ایشان می‌گویند که روحانیت ما، مثل یک درخت زنده اما آفت‌زده است و باید با آفت‌های آن زندگی کرد و این آفت‌ها را از بین برد، اما اصل و اساس آن باید برقرار باشد. شهید مطهری در مقابل اسلام منهای روحانیت که قبل از انقلاب مطرح بود، این نظریات را داشت و در مقابل آن‌ها ایستاد.

مطهری تصریح کرد: در مورد مقایسه روحانیت شیعه و سنی نیز مطالبی دارند. ایشان معتقدند که در واقع روحانیت شیعه یک مزیت و یک کاستی دارد؛ مزیت آن استقلال از دولت‌ها است و تاکنون اینطور بوده که همیشه از دولت‌ها مستقل بوده است، لذا قدرت ایجاد حرکت‌های اجتماعی را داشته است، اما در مقابل، عوام‌زده است؛ یعنی نمی‌تواند با نقاط ضعف مردم مبارزه کند و نوعی عوام‌زدگی در روحانیت ما وجود دارد که ریشه آن نیز نحوه ارتزاق روحانیون است. حرکت‌های اصلاحی میان علمای شیعه بیشتر از علمای سنی و اجتماعات اهل سنت رخ داده و با اینکه سخن از اسلام در میان اهل سنت بیشتر از شعیه است، اما نهضت‌های اصلاحی بین شیعیان بیشتر بوده و علتش نیز قدرت روحانیت شیعه است. ریشه این مطلب نیز همان فرهنگ شیعی است که یک فرهنگ زنده، حرکت‌زا و انقلاب‌خیز است. از روش امام علی(ع) پیروی می‌کند و عاشورا، صحیفه و دوره عصمت 273 ساله دارد، در حالی که اهل تسنن فقط دوره عصمت پیامبر(ص) را دارند و دیگر اینکه اساس روحانیت شیعه از ابتدا تضاد با قدرت‌های حاکمه بوده است.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بیان کرد: به این دلیل که روحانیت شیعه همیشه مستقل بوده است، شهید مطهری در ایام کوتاه بعد از انقلاب بارها روی این موضوع تاکید داشتند که روحانیون، پست اجرایی دولتی قبول نکنند، مگر اینکه اضطرار وجود داشته باشد. لذا معتقد بودند که اولا و بالذات اینها پُست‌های اجرایی دولتی را قبول نکنند، البته پست‌هایی مانند قضاوت و ... را شامل نمی‌شد و مقصود پست‌های اجرایی دولتی است و تاکید داشت که اینطور باشد. همچنین روحانی شیعه در ایران باید همچنان در کنار مردم و مقابل دولت باشد تا اینکه به دولت‌ها نظارت کند و نفوذ کلامش محفوظ بماند که امام نیز در ابتدا همین نظر را داشتند و بعدا در اثر تحولاتی که پیش آمد، اجازه دادند که روحانیون نیز پست بگیرند که البته این را نیز برای یک مدت کوتاه قبول کردند.

مطهری تصریح کرد: شهید مطهری معتقد بودند که روحانیت باید دایره امر به معروف و نهی از منکر را تشکیل دهد که مقصود یک کار بزرگ فرهنگی در کل کشور است که این دایره هم بر مردم نظارت کند و هم بر دولت‌ها و آن امر به معروف به معنای واقعی‌اش انجام شود و مصاحبه‌ای نیز دو هفته قبل از شهادت دارند که این تِز، تبدیل به ستاد امر به معروف و نهی از منکر شد که دولتی است و مقصود ایشان یک ستاد علمی و فرهنگی بود که برای تعلیم و تربیت جامعه و نظارت بر مردم و دولت باشد. همچنین ایشان بر لزوم اصلاح عزاداری‌ها تاکید داشت و بعد از انقلاب، گفتند که عزاداری‌های ما باید اصلاح شود و باید با خرافات جنگید. در مورد اهمیت مسجدها می‌گویند که مسجدها، مجالس روضه و ذکر مصیبت‌ها باید محفوظ بماند، اما باید اصلاح شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: شهید مطهری می‌گویند که پرچم اصلاحات باید در دست روحانیت باشد و مبادا گروه‌های دیگر و برخی افراد غرب‌زده این پرچم را از دست روحانیت بگیرند. در توضیح این مطلب، خوب است اشاره‌ای کنم به یک یادداشتی که از ایشان موجود است که مربوط به سال 1341 می‌شود. بعد از ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی که اتفاقاتی در این زمینه افتاد، ایشان یادداشتی می‌نویسند که برای علما فرستاده‌اند و چند نکته را در مورد حوادث آن زمان متذکر می‌شود و می‌گوید که باید اصلاحاتی انجام شود چراکه اشتباهاتی رخ داده است. بحث اصلاحات ارضی مطرح بود و خیلی از علما نیز مخالفت می‌کردند اما ایشان می‌گوید که اینها از اشتباهاتی بوده که روحانیت مرتکب شده است و نباید پرچم اصلاحات را به دست غیر روحانیت دهید. لذا ایشان تاکید داشت که باید ضعف‌ها برطرف شود و اینطور هم شد. قیام 15 خرداد نتیجه همین تلاش‌ها بود اما چون تحصیل کرده‌ها در این قیام حضور نداشتند، شکست خورد، اما نهضت سال 1357 به سرعت پیروز شد و یک علتش این بود که قشر دانشگاهی وارد میدان شده بود و نه کنار میدان.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در مورد مفهوم ولایت فقه نیز باید بگیوم که ایشان اول توضیح می‌دهند که مفهوم ولایت فقیه چنین چیزی است و در توضیح بیشتر می‌گویند «همچنان که، تصور مردم امروز از ولایت فقیه این نبوده که فقها حکومت کنند و دولت را بدست گیرند، بلکه در طول اعصار تصور مردم از ولایت فقیه این بود که به موجب اینکه مردم مسلمان و وابسته به مکتب اسلام هستند صلاحتی هر حاکمی از نظر اینکه قابلیت اجرای قوانین ملی اسلامی را داشته باشد باید مورد تصویب فقیه قرار گیرد». البته نوع رابطه‌‌ای که روحانیون با ولایت فقیه داشته باشند نیز مسئله مهمی است که نباید بپندارند که با ولایت فقیه، آزادی بیان محدود می‌شود و سایر علما نباید اظهار نظر کنند. ایشان می‌گویند اینها از جمله آفاتی است که ممکن است در جمهوری اسلامی با آن مواجه شویم و آفت بعدی نیز بحث مدرک‌گرایی است که در بحث حوزه و دانشگاه، بیشتر حوزه به سمت دانشگاه آمده و نباید برای روحانیت عناوین دکتر و ... مطرح باشد.

مطهری بیان کرد: بنابراین یکی دیگر از آسیب‌هایی که ایشان نسبت به آن هشدار داده است، بحث القاب و عناوین برای روحانیت است. لذا باید در این زمینه نیز قاعده‌ای گذاشت و من معتقدم که مثلا به همه روحانیون، حجت‌الاسلام بگوییم و آیت‌الله را برای مراجع بگذاریم و آیت‌الله العظمی را نیز بگذاریم برای امام زمان(عج). با خاطر دارم که شهید مطهری می‌گفتند، این القاب از زمان قاجار پیدا شده است. در مقابلِ لقب‌هایی که سلاطین به برخی از اعوان و انصار خود می‌دادند و مثلا عین‌الدوله و ... را داشتند، برای علما نیز لقب‌هایی رایج شد.

وی در ادامه افزود: آخرین مطلب نیز آن است که شهید در سال 1341 بیان کرد که مشکل اساسی سازمان روحانیت، نظام مالی و نحوه ارتزاق روحانیون است که مهم‌ترین نقص در دستگاه رهبری دینی ما مربوط به طرز ارتزاق روحانیون است و در اینجا بحث‌هایی وجود دارد که بهتر است معاش روحانیون چگونه تامین شود. ایشان می‌گویند چند راه وجود دارد؛ یکی اینکه بودجه مخصوص نمی‌خواهد و هر روحانی باید کار مستقلی داشته باشد و البته ایشان می‌گویند که این حرف درست نیست و در دنیای امروز که کارها تخصصی شده و علوم پیشرفت کرده است و شبهات و سؤالات زیاد است و تبعا روحانیت باید بودجه‌ای داشته باشد تا بتواند ارتزاق کند و می‌گقتند که یک راه دیگر این است که می‌تواند بودجه خود را از اوقاف و صدقه جاری تامین کند. ایشان می‌گفتند این راه نیز خوب نیست و همان استفاده از سهم امام که در فقه شیعه وجود داره را مد نظر قرار می‌دهند که راه خوبی است اما نحوه اجرای آن اهمیت دارد.

برای مشاهده گزارش تصویری اینجا کلیک کنید.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام

captcha