فضیلت تازه محمدتقی شریعتی برای ایران چه بود؟
کد خبر: 3838627
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۶

فضیلت تازه محمدتقی شریعتی برای ایران چه بود؟

گروه فرهنگی ــ مقصود فراست‌خواه در خصوص ارزش‌های افزوده جریان محمدتقی شریعتی بیان کرد: ارزش ملی، ارزش رهایی‌بخشی نسبت به استبداد و نابرابری و سبک زندگی از جمله ارزش‌های افزوده است و می‌توان گفت محمدتقی شریعتی سبک زندگی جدیدی را وارد فرهنگ دینی ایران کرد.

فضیلت تازه محمدتقی شریعتی برای ایران چه بود؟به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مقصود فراست‌خواه، جامعه‌شناس و مدیر گروه مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی در آیین بزرگ‌داشت استاد محمدتقی شریعتی با عنوان «جان جهان دانش و اخلاق» که شامگاه گذشته، هفتم شهریورماه در تالار شهر مشهد برگزار شد، در خصوص ارزش‌های افزوده محمدتقی شریعتی و نواندیشی دینی، با بیان این مطلب اظهار کرد: استاد محمدتقی شریعتی یکی از نخستین کنش‌گرانی است که در تاریخ معاصر ایران پروژه فکری و اجتماعی جریان نواندیشی دینی و نیز فضای اجتماعی که توسط کانون نشر حقایق اسلامی در 1323 تولید شد را نمایندگی می‌کند.

وی ادامه داد: در این بحث به این موضوع می‌پردازیم که این پروژه در اطلس فکری ایران معاصر چه جایگاه و موقعیتی دارد؛ لذا تاثیر اجتماعی و عملکرد آن را بیان کرده و می‌خواهیم بدانیم اگر این پروژه نبود، ممکن بود چه اتفاقی در کشور و در تاریخ معاصر ما رخ دهد.

محتویات دینی در جامعه ایران دارای وزن سنگینی است

فراست‌خواه با بیان این مقدمه که به طور کلی محتویات دینی در جامعه ایران وزن تاریخی سنگینی دارد، افزود: اساساً وزن تاریخ ما زیاد است و طی سده‌های دراز، این محتویات دینی در جامعه رسوم اجتماعی یافته، سنت‌ها و نهادهای ستبر خود را به وجود آورده است.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی بیان کرد: در جامعه‌شناسی می‌گوییم نهادها ساختارهایی بادوامند که از رهگذر مقتضیات زندگی شکل گرفته و الگوهای عمل اجتماعی ایجاد می‌کنند، برانگیزاننده‌اند، وجوه الزام‌آوری برای عاملان اجتماعی ایجاد کرده و از طریق نهادها است که معانی، منافع، منابع، هویت‌ها و مسئولیت‌ها مبادله و تولید می‌شود و دین هم در ایران یک نهاد اجتماعی است.

وی ادامه داد: تاریخیت و موقعیت معاصر جامعه ایران خصیصه‌هایی داشت که نمی‌توان انتظار داشت سنت‌های دینی در آن چندان به حال طبیعی خود آرام بمانند؛ بلکه سنت‌های دینی درگیر یک متابولیسم اجتماعی می‌شوند. یعنی نوعی سوخت و ساز ایجاد کرده و نمی‌شود انتظار داشت که در ایران، سنت‌های دینی آرام باشند؛ لذا ادواتی برای نیروهای اجتماعی می‌شوند.

فراست‌خواه با بیان این که سیاق تاریخ معاصر ما، تاریخ سوء‌تفاهم، انفعال شدید اجتماعی و تاریخ تعارض است؛ افزود: به طور مثال اگر تاریخ معاصر را از مشروطه در نظر بگیریم، باید گفت مشروطه یک تحول‌خواهی در کلان‌الگوی تجدد بوده که چندان نیز موفق نیست. همچنین سیاست جهانی در ایران حسب ژئوپلیتیک و ژئوکالچر ما، همیشه سلطه‌جو و مداخله‌گر بود. معادله قدرت را به هم زده و آرامش نیروهای اجتماعی ایران را از مقیاس ملی خارج می‌کرد و اعتدلال سرزمینی ما را بر هم می‌زد. با توجه به این مقدمات گفته شده، در چنین شرایطی، عصب‌شناسی اجتماعی ما مملو از انفعال شدید، آزردگی هیجانی و سوء تفاهم است.

سیاق غالب بر تحول و تجددخواهی در ایران، دست‌خوش جهان‌زدگی شد

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی ضمن تاکید بر این که سیاق غالب بر تحول و تجددخواهی در ایران وضعیتی پیدا کرد که به آن جهان‌زدگی می‌گوییم، بیان کرد: ما در دوره تجددخواهی خود در وضعیتی قرار گرفتیم که شاید بتوان از آن به جهان‌زدگی تعبیر کرد. به این معنا که ناخودآگاه از ایران مکان‌زدایی و تاریخ‌زدایی رخ می‌داد. یعنی خوشحالی سر از پا نشناخته‌ای داشتیم که همچون فرنگ می‌شویم! و حال آن که تاریخ ما چیست و مکان ما کجاست، به حاشیه ذهن و به ورطه غفلت می‌رفت. دنیای جدید برای ما لامکانی شده بود که می‌خواستیم بخشی از آن باشیم و دیگر مکانیت و تاریخیت خود را مورد توجه قرار نمی‌دادیم.

وی با بیان این که آنچه در این‌جا فراموش می‌شد، فلات بزرگ ایران بود، بیان کرد: روشن‌‌فکرانی چون فروغی سعی کردند با این فلات‌زدایی مواجه شوند و در صدد حفظ فلات دولت و ملت برآیند. کسانی چون دهخدا، خانلری، نفیسی و... سعی کردند مراقب سرزمین و فلات سنت‌های ملی ایران باشند. اما آنچه مورد توجه قرار نمی‌گرفت، فلات سنت‌های دینی مردم‌شناختی انسانی و اجتماعی بود و لذا سنت‌های دینی هم بخشی از فلات این سرزمین، مکانیت و تاریخیت ما بودند.

فراست‌خواه ادامه داد: اگر روشن‌فکرانی چون میرزا یوسف مستشارالدوله تبریزی یا ابوالحسن فروغی را کنار بگذاریم، بقیه روشنفکران چندان نسبت به سنت‌های دینی که بخشی از فلات سرزمین ماست، توجه نکردند. از آخوندزاده و رضاخان کرمانی تا کسروی و کمونیسم روسی و حزب توده، جریاناتی بودند که هریک جایگاه و نقشی داشتند؛ اما چندان حساسیت نسبت به بخش مکان جامعه ایران، آنتولوژی و تاریخیت آن نشان نمی‌دادند.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی بیان کرد: از سوی دیگر، کل پروژه مدرنتیه ایرانی، به پروژه نوسازی آمرانه حکومت پهلوی گره زده و به نوسازی دولتی فروکاسته شد که این نوسازی دولتی هم روایت ایران را به یک ایدئولوژی مفرط دولتی تبدیل و تحلیل می‌کرد که در ادامه از اقتدارگرایی قابل تحمل گذشت و به مقیاس شدیدی از خودکامگی رسید. از سوی دیگر، همین نوسازی دولتی، تمام تنوعات سنت‌های بومی، زبانی و ایلی این سرزمین را نیز سرکوب کرد و پس زد و نیز با سنت‌های‌ ریشه‌دار دینی و تاریخی این سرزمین مسئولانه برخورد نکرد. همچنین پروژه امثال احمد کسروی هم به شکل خیلی بدی با این وضعیت هم‌زمانی پیدا کرد.

وی افزود: در چنین موقعیتی است که سوخت و ساز جامعه ایران می‌‌توانست دستگاه عصبی و روانی جامعه را آکنده از یک هیجان مذهبی کند؛ هیجان مذهبی پس‌زده شده شیعی با چگالی بالایی از استعداد خشونت. زمانی که یک موجودیت پس زده، تحقیر شده و از حوزه عمومی اصرار بر رانده شدن آن است، پس این حاشیه می‌خواهد علیه متن شورش کند و طبعا گلوله و ضربات چاقویی که بر بدن احمد کسروی؛ در سال 1324 وارد شد، از اولین علائم بالینی یک روان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی آزرده و عصبی است.

پروژه نواندیشی دینی؛ روایتی اخلاقی، انسانی و عقلانی از خود شیعی ایران

فراست‌خواه بیان کرد: در چنین میدان اجتماعی و چنین اطلس فکری و ایدوئولوژیک است که می‌توان پروژه نواندیشی دینی را فهم کرد و توضیح داد. پروژه‌ای که بر اصلاح فکر شیعی اهتمام ورزیده و می‌کوشد روایتی انسانی، اخلاقی و آزادمنشانه و عقلانی از خود شیعی ایران تولید کند و نیز می‌کوشید که انرژی اجتماعی پس‌زده شده سنت‌های شیعی ایرانی را بر سیاق خردورزی، عرف‌گرایی، آزادمنشی، عدالت‌خواهی، انسان‌دوستی، میهن‌دوستی، تجدد، پیشرفت، آزادگی و همبستگی اجتماعی و انسانی آورد و از مدار خشونت، سرخوردگی، بیگانگی و سرکوفتگی، به مسیر ساختن یک جامعه آباد، عادلانه، آزاد و انسانی سوق دهد.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی ادامه داد: این پروژه نواندیشی دینی است که یکی از نخستین موسسان و بانیان و کنش‌گران آن استاد محمدتقی شریعتی بود و یکی از نخستین فضاهای اجتماعی آن، کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد در 1323 است. حال سوال این است که در چنین شرایطی، عملکرد محمدتقی شریعتی و کانون، حاوی چه فضیلت تازه‌ای است و به عبارت دیگر استاد شریعتی چه فضیلت تازه‌ای برای ایران ایجاد کرد؟ البته زمانی که می‌گوییم استاد شریعتی، یعنی مرحوم آیت‌‎الله طالقانی، مرحوم مهندس بازرگان و کل پروژه فکری و اجتماعی نواندیشی دینی.

وی با طرح سوالی با این عنوان که این آموزگاران و کانون و یاران آنان در سطح کشور چه مازاد و تأثیر اجتماعی برای ایران داشتند، در 10 مولفه، ابتدا به ارزش گفت‌وگویی اشاره کرد و گفت: ارزش گفت‌وگویی به این معنا است که زیست مومنانه، تجربه دینی در فضای سنت به گونه‌ای فعال هم‌سخنی و هم‌کرداری با زیستن در دنیای جدید داشته باشد. لذا آنان کمک کردند زیست مومنانه با زیستن در دنیای جدید و تجربه در فضای سنت با تجربه مدرنیته آشنا شود. این یعنی آشنا کردن دو دنیای متفاوت و آنچه در علوم اجتماعی از آن به هم‌زمان کردن نور ناهمزمان یاد می‌کنیم که بسیار مهم و دشوار است.

زیست مؤمنانه در کنار زیستن در دنیای جدید

فراست‌خواه ادامه داد: پس زیست مؤمنانه که در دنیای جدید می‌توانست دچار انقباض، فروخوردگی، انفعال و بیگانگی، حتی نفرت و خشونت نسبت به دنیای جدید شود، تبدیل کردنش به وضعیتی از بودن در این دنیا که وضعیتی خلاق، سازنده، مشارکت‌جو، آزادمنشانه، خردگریانه و عرف‌گرایانه است و این امر که حیات مومنانه و ظرفیت‌های سنت‌های دینی، اسلامی و شیعی می‌تواند در بهبود شرایط زندگی، خود را به اشتراک گذارد، مد نظر قرار گرفت.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی در بیان ارزش‌های افزوده نواندیشی دینی اضافه کرد: دومین مورد، ارزش‌ هویتی است. همان‌گونه که بیان شد، مکان‌زدگی می‌توانست زیست‌پذیری و پایداری این سرزمین را از بین ببرد. در این جا فرض بر آن است که وقتی یک سرزمین و جامعه مکان‌زده و جهان‌زده می‌شود، این امر با پایداری و زیست‌پذیری سرزمین مغایرت دارد. این‌جاست که نواندیشی دینی از فلات سنت‌های دینی مراقبت کرده و مانع نابودی فلات دین و میراث تاریخی دین در این سرزمین می‌شود و این امر در واقع به دوام هویت ایرانی کمک خواهد کرد.

وی بیان کرد: در ادامه دهه 20 که محمدتقی شریعتی و کانون نشر حقایق اسلامی در این شهر فعالیت می‌کردند، هنوز هیچ‌یک از جریان‌های عمده جدیدی که هویت‌اندیش بودند، فعال نشده و تنها یک نفر را به یاد می‌آورم که تا حدودی با کانون و محمدتقی شریعتی همزمانی دارد و او فخرالدین شادمان بود که کتاب تسخیر تمدن فرنگی را که حساسیت هویتی در آن به چشم می‌خورد، سه سال پس از تاسیس کانون منتشر کرده و نگاهی هویت‌اندیش به مساله نسبت ایران با غرب دارد. ضمنا تفاوت شریعتی با او آن است که محمدتقی شریعتی وارد حوزه عمومی شده و در سطح محله و شهر و کوچه و خیابان کار کرده است.

فراست‌خواه بیان کرد: سومین ارزش افزوده، ارزش اجتماعی و مدنی نواندیشی دینی و محمدتقی شریعتی است. پروژه اجتماعی و فکری نواندیشی دینی، نوعی فضای اجتماعی و مدنی ایجاد کرد، جماعت‌ساز شد و سرمایه اجتماعی ایجاد می‌کرد؛ چرا که موجب به وجود آمدن پیوند شد و کسانی که در کانون کار می‌کردند، در حوزه عمومی مشارکت کرده و این امر جنبش‌های کوچک اجتماعی را در شهر به وجود می‌آورد. یعنی زیست مومنانه را با مسئولیت اجتماعی و حس همبستگی و رنج‌ها و مرارت‌های بشری پیوند می‌زدند و این یکی از تمایزهای نواندیشی دینی با سنت‌گرایی دینی بود.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی تاکید کرد: نواندیشی دینی نیز با سنت ارتباط دارد؛ اما ارزش اجتماعی و آزادی‌خواهانه‌ای در نواندیشی دینی است که نسبت به محنت‌های بشری و جامعه حساسیت نشان داده و خاصیت جماعتی و جنبش‌های کوچک محلی، فرهنگی و اجتماعی را به راه می‌اندازد.

نواندیشی دینی، مرکز ثقل دین را به فهم مؤمنانه دین‌‌داران منتقل کرد

وی اظهار کرد: چهارمین ارزش مازاد و فضیلت تازه‌ای که نواندیشی دینی ایجاد کرد، ارزش انسانی و اومانیستی است. به این معنا که مرکز ثقل نهاد اجتماعی دین را از دستگاه‌های پیچیده فقهی و سلسله مراتب‌های سازمان رسمی روحانی به قرآن انتقال داد. یعنی کتابی در دسترس همه مردم کوچه و بازار، بدون این که برخورد آنتاگونیستی و جزمی با نهادهای دینی و روحانیت داشته باشد. به این معنا که محمدتقی شریعتی قرآن را به زبان ساده برای دانش‌آموز، دانشجو، کسبه و... و درک قرآن را به طور عمومی امکان‌پذیر می‌کند و این یک ظرفیت اومانیستی و ارزشی است که نواندیشان دینی، مرکز ثقل دین را از رجال و متولیان رسمی دین به فهم مومنانه خود دین‌داران منتقل کرده؛ بدون این که با نهادهای دینی برخورد جزمی کند.

فراست‌خواه با اشاره به «تفسیر نوین» محمدتقی شریعتی گفت: فهم مومنانه در زیست اجتماعی را از طریق تفسیر نوین مزه کردیم و این تفسیری است پایبند به روش و دل‌بخواهانه نیست؛ بلکه تفسیر بسیار نویی است که با دنیایی جدید و افق‌های زمانه به گفت‌وگو می‌نشیند.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی به ارزش راهبردی موجود در اصلاح فکر دینی به عنوان یکی از ارزش‌های نواندیشی دینی اشاره کرد و گفت: شریعتی و جریان او بیان کردند دین هما‌ن‌طور که یک مساله است، یک راه حل است و تنها کاری که می‌توانیم بکینم، تفسیر عقلانی و رحمانی از دین و نه درگیر شدن با دین به شکل سلفی و یا نوارتودکسی است.

فراست‌خواه با طرح این سوال که ارزش اخلاقی نواندیشی دینی و محمدتقی شریعتی برای شهر مشهد و سرزمین ایران چه بود، بیان کرد: عقیده غیریت‌‌ساز است و زمانی که شما عقیده پیدا می‌کنید، برای خود یک غیریت و دیگری درست کرده و لذا هرکس این عقیده را ندارد، بین شما و او یک دیوار بلند ایجاد می‌شود. پس عقیده یک دیوار است؛ مخصوصا اگر این عقیده با تعصب و جزمیت بیش از اندازه همراه باشد، ما را با دیگرانی که این عقیده را ندارند، بیگانه کرده و نفرت ایجاد می‌کند.

جامعه‌شناس و مدیر گروه برنامه‌ریزی و توسعه آموزش عالی در مورد ارزش اخلاقی نواندیشان دینی ادامه داد: آنان می‌گفتند عقیده داشته باشیم، اما عقیده ما هم اخلاقی، انسانی و محترمانه و نسبت به دیگران مهربانانه و خالی از تعصب و عقده‌های طبقاتی، اجتماعی و نژادی و فرقه‌ای باشد.

وی در خصوص دیگر ارزش‌های افزوده جریان محمدتقی شریعتی بیان کرد: ارزش ملی، ارزش رهایی‌بخشی نسبت به استبداد و نابرابری و سبک زندگی از جمله دیگر ارزش‌های افزوده است و می‌توان گفت محمدتقی شریعتی سبک زندگی جدیدی را وارد فرهنگ دینی کرد.

انتهای پیام

captcha