آیتالله العظمی آقانورالدین عراقی از مجتهدان و مراجع تقلید شیعه و از علمای پرنفوذ منطقه عراق عجم و از شاگردان و پیروان آخوند خراسانی بود. وی از حامیان اصلی مشروطهطلبان عراقی به حساب میآمد و در چند مقطع با صدور حکم جهاد به حمایت از ایشان در اراک پرداخت. پس از صدور فرمان مشروطه نیز ریاست انجمن ایالتی اراک را برعهده گرفت. در خلال جنگ جهانی اول به همراه مجاهدین به کرمانشاه و بعدها استانبول رفت. وی یکی از با نفوذترین و برجستهترین شخصیتهای روحانی اراک و ولایت عراق (شهرستان اراک) بود و بین سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۴۲ (زمان مرگ وی) مرجع تقلید غالب مردم اراک و ولایت عراق بوده است.
جهت آشنایی بیشتر با شخصیت، آرا و نظرات و تألیفات این مجتهد برجسته به سراغ حجتالاسلاموالمسلمین داوود نعیمی، پژوهشگر و مؤلف کتاب «اویس زمان و نور عالمان» رفتیم که متن گفتوگوی ایکنا استان مرکزی، با وی از نظر میگذرد.
ایکنا ــ خودتان را معرفی کرده و از آثارتان بگویید؟
داوود نعیمی مؤلف بیش از ۴۰ اثر چاپ شده در تاریخ، رجال، انساب و امامزادگان استان مرکزی و رجال کشوری و شش دوره پژوهشگر منتخب و برتر و نمونه سال و نویسنده برگزیده و دارای ۵۰ اثر تحقیق و تالیف شده در تاریخ حدیث در صدر اسلام بنام اُسرالحدیث (خاندانهای نقل حدیث در صدر اسلام) و تحقیق مشاهیر منطقه مرکزی ۱۴ جلد و نماینده تامالاختیار حضرت آیتالله گرامی قمی در منطقه مرکزی کشور و استان مرکزی و دارای بیش از صدها مصاحبه و مقاله با مجلههای مورد توجه جامعه در کشور هستم.
بنده در تحقیق، تالیف و در کارهای رجالی، نسَبی و تاریخی مشغول به تحقیق هستم و بنا بر عشق و ارادتی که به دودمان و سلسله آیتالله العظمی آقانورالدین عراقی داشتهام در سال 62 اثری تحت عنوان «نورالباقی» در برگیرنده تاریخ و کرامات ایشان را گردآوری کردهام.
دومین اثر «خیرالمعابد» در برگیرنده ویژگیها و حالات شاهزاده محمد عابد(ع)، سومین اثر «زندگانی سرمد» زندگانی مرحوم میرعلیمحمد جد اعلای سادات کرهرود، آثار دیگر اینجانب شامل: «یادواره آیتالله میرزا هاشم آملی»، «در سوگ فقیه» در رابطه با مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، «دوره کامل تاریخشناسی استان مرکزی»، «تندیس عبادت» درنگی در زیستنامه امامزاده محمد عابد از اجداد مقام معظم رهبری، «کاروان عظیم بنی فاطمه در استان مرکزی»، «بهترین راه استجابت دعا یا فروغی از توکل و توسل»، «شمس فقها یا یادواره آقاضیاءالدین عراقی» که اشاره به بزرگترین نادره علم اصول و شخصیت بینظیر جهان اسلام که میشود گفت صدها مرجع تقلید همچون امام راحل، آیتالله گلپایگانی، آیتالله خویی، آیتالله مرعشی نجفی و صدها شخصیت ارزنده دیگر از شاگردان ایشان هستند، «اویس زمان و نور عالمان» که پیرامون شخصیت و یادواره آیتالله آقانوالدین عراقی است و ابعاد وجودی سیاسی ایشان در جبهه جنگ در کنار شخصیتهای نادر به عنوان بزرگترین شخصیت آسمانی در حال درخشش است، «سلطان سلوک» در احوالات آیتالله العظمی آقای آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی شاگرد میرزای شیرازی، «آیات سرمد» پیرامون زندگانی اولاد میرعلی محمد جد اعلای آیتاللهالعظمی حاجآقا محسن و «افتخار آفرینان استان» که 5 جلد از این کتاب نیز چاپ شده است.
حجتالاسلام نعیمی از ویراستاری تألیف جدید کتابی تحت عنوان اقدامات آقاضیاءالدین عراقی با هزاران نفر از شاگردانش خبرداد و افزود: این کتاب در برگیرنده یک دوره شش جلدی تاریخ علمی اجتماعی خاندان حاجآقا محسن و تاریخ علمی اجتماعی اراک است، همچنین 50 جلد از کتاب «اُسرالحدیث در صدر اسلام» در دست نگارش دارم. کتابهای دیگری همچون انجدان، محلات، آوه، ساوه، تفرش، آشتیان و شخصیتهای متفاوت استان از دیگر مجموعههای در دست اقدام است.
وی در خصوص تفسیر سوره «حمد» آقانورالدین عراقی گفت: کتاب دیگر بنده تفسیر سوره«حمد» آیتالله العظمی آقانورالدین عراقی است، تفسیر«القران و العقل» ایشان در سه جلد منتشر شده است در این تفسیر، تفسیر سوره حمد نبوده است که بنده نسخه خطی تفسیر سوره حمد ایشان را به دست آورده، پیاده و ترجمه کردم که این کتاب در کنگره مرحوم آقانورالدین رونمایی شد.
ایکنا ــ در مورد شخصیت آقانوالدین عراقی توضیح دهید.
فرهنگ عظیم و پهناور جهان اسلام در دامان خود مؤلفان، شخصیتها، محققان، پژوهشگران و بزرگمردانی را تربیت کرده است که برای نسل جوان و برای نسلها و عصرها آیهآیه زندگیشان میتواند منتج به نتیجه و مثمرثمر باشد؛ چراکه ارتباطی که آنان با مبدأ، خالق و خلق داشتند باعث شد راهبری و رهبری دینی مردم را عهدهدار باشند، آنان از حیث اخلاقی، علمی، بُعد سیاسی، بُعد چگونه زیستن درون جامعه الگوهای فراموشناشدنی هستند، بیش از 200 سال از عمر این شهر از زمانی که یوسفخان گرجی سپهدار بانی اراک را گذاردند میگذرد، به اندازه این عمر ما صدها و شاید بالغ بر هزاران شخصیت از این استان و اراک منشأ بالندگی و افتخارآفرینی برای کشور، استان و اراک شدند ولی متأسفانه با بیتوجهی برخی از مسئولان یک گام برای شناسایی و معرفی آنان از حوزه فرهنگ برداشته نشده است.
آیتالله آقانورالدین عراقی شخصیتی است که در خیل فقهای تراز اول شیعه، مجاهد بیبدیل و مفسر گرانمایهای است که ابعاد شخصیتی و وجودی ایشان در اعماق جانهای مردم کهنسال استان مرکزی که با ایشان نشست و برخاست داشتند نشسته است ولی ابعاد وجودی این شخصیت در هالهای از ابهام قرار دارد؛ چراکه آنطور که باید و شاید معرفی نشده است.
تنها در زمان حیات آیتاللهالعظمی اراکی که شاگرد آیتالله آقانورالدین عراقی است، 70اَمین سال رحلت ایشان برگزار شد، با ورود آیتالله دری نجفآبادی به استان کنگره بینالمللی ایشان در سال 89 پیرامون ابعاد شخصیتی این فقیه برگزار شد که در این کنگره شخصیتهای مهم علمی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی از سراسر کشور و حتی از نجف و دیگر کشورهای جهان اسلام حضور داشتند.
ایکنا ــ شجرهنامه مرحوم آقانورالدین را شرح دهید؟
ایشان با 34 واسطه به امام زین العابدین(ع) میرسد، آیتالله آقانورالدین عراقی ابن سیدشفیع ابن سید احمد ابن مرحوم میرعلی محمد ابن فخرالدین ابن هادی ابن تاجالدین ابن محمد ابن حیدر ابن محمد مکی ابنالرضا ابن غیاث ابن معصوم ابن تاج الدین ابن رضی الدین ابن علی ابن الرضا ابن محمد ابن رضی الدین ابن محمد ابن رضی الدین آوی ابن زید ابن الداعی ابن ابوالحسن الاعلی ابن ابوالمحمد حسن ابن ابوالحسین الاعلی ابن محمد ابن علی ابن علی حریری ابن الحسن افطس ابن شاهزاده علی اصغر ابن امام زین العابدین(ع).
در پیشینه خانوادگی و شخصیتهای شجرهای خانوادگی ایشان شخصیتی به نام آقای محمدبن محمدبن محمدبن الرضیالدین آوی وجود دارد، ایشان از شخصیتهای استان مرکزی بوده و از جمله شخصیتهای آسمانی و الهی است که محضر امام زمان(ع) رسیده و در خدمت ایشان دعای «العبرات و استخاره با تسبیح» را فرا گرفتند که در کتاب «مستدرک» مرحوم حاجی نوری و کتاب «نجم الثاقب» اشاره شده است. ایشان(محمد بن محمدبن محمدبن الرضیالدین آوی) یکی از حلقههای زنجیره و خانوادگی و نسبی آیتالله آقانورالدین است.
دومین شخصیت خاندان آیتالله آقانوالدین عراقی آیتالله آقای محمد مکی زاهد بوده که مزار ایشان در تخت سادات کرهرود و دارای کرامات و شخصیت بینظیری است، آقای آقا محمد هم از حجاز به ایران عزیمت کرد و در آوه سکنی گزید، قصد کرمانشاه و رفتن برای عتبات داشت که به کرهرود میرسد و اقامتی در این مکان دارد، در این مکان خیلی تشنه میشوند که در تخت سادات کرهرود عصایی را بر زمین میزند و چشمهای تحت عنوان چشمه بابا سیدمحمد به وجود میآید که در حال حاضر با گذشت قرنها هنوز چشمه وجود دارد و مردم از آن استفاده میکنند.
میرعلیمحمد کرهرودی از دیگر شخصیتهای دودمان آیتالله آقانورالدین عراقی نیز از علمای نامآور و نامی است و حوزه درس و بحث داشته است. وی صاحب 4 فرزند به نامهای آقاهادی، آقاسیدیحیی جد سادات میریحیایی اراک، آقای حاج سید احمد و سید محمد سلطانآبادی هم دوقلو هستند. این دو برادر دوقلو به کرمانشاه رفته و در محضر خاندان آلآقا تحصیل کرده و از محضر صاحب ریاض آقای آسید علی صاحب ریاض طباطبایی استفاده میکنند. این برادرها پس از تحصیل به اراک باز میگردند که یکی در محله حصار و دیگری در محله قلعه سکنی میگزینند.
مزار آقای آقا سیدمحمد و احمد در کرهرود است و مورد زیارت عامه مردم قرار دارد، حاج سید محمد شخصیتی است که مرحوم آقای شیخ عباس قمی در مفاتیحالجنان در تعقیبات نماز صبح و ذکر «یا فتاح» که برای رفع پریشانی که افراد این ذکر را از امام زمان(عج) میگیرند داستانش را ذکر کرده است. آقای حاج شیخ محمد شخصیت بینظیری است که انشقاق خاندان مکینژادها مربوط به ایشان است، از آقای حاج سید محمد فرزندش آقای سید قاسم که ماجرای قتل مظلومانه امیرکبیر را پیگیری میکند و فرزند دیگر ایشان با نام آیتالله العظمی آقای حاج سید محمدباقر کرهرودی است که مسجد آقاضیاء مربوط به ایشان و آقازاده ایشان آقاضیاءالدین کرهرودی است. در واقع حاج سید محمد شخصیت گرانمایه و منشأ برکات فراوانی بوده و مبارزات عجیبی با بهائیت داشته است.
جد آقای آقانورالدین عراقی آقای سیداحمد سلطانآبادی است که دارای 10 فرزند پسر هستند که از این 10 پسر دو پسر به نامهای مرحوم آقای حاج سید ابوالقاسم محسنی پدر مرحوم آیت الله العظمی حاجآقامحسن و مرحوم سید شفیع پدر مرحوم آیت الله العظمی آقانورالدین عراقی دارای درخشش بسیار زیادی هستند. مرحوم آقای حاج سید ابوالقاسم محسنی نیز دارای شخصیت بینظیری است که باید در جایگاه خود بحث شود.
مرحوم آیتالله اقانورالدین عراقی در سال 1287 خورشیدی در اراک متولد شدند، تحصیلات ابتدایی را در محضر پدر و عموی خود آیتالله سیدمحمد سلطانآبادی گذراندند و قسمت عمدهای از تحصیلات سطوح مقدماتی را در محضر آیتالله آخوند ملامحمد امین کسب فیض کرده و پس از آن به وسیله آیت الله العظمی حاج آقا محسن و فرزندان ایشان به نجف مهاجرت میکند و در نجف از محضر علمای بسیار بزرگ و نامی همچون آیتالله العظمی آخوند ملامحمد کاظم خراسانی مرجع اصولی جهان اسلام، متفکر علم اصول میرزا حبیبالله رشتی، حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل تهرانی و آخوند ملاعلی نهاوندی استفاده میکنند.
یادم میآید در کنگره بینالمللی آقانورالدین عراقی خدمت آقای آیتالله اراکی مشرف شدم به من گفت که آقانورالدین دورهای از تقریرات ملاعلی نهاوندی هم در علم اصول نوشتند. ایشان بعد از اینکه در نجف سیر تکمیل علوم و مبانی علمی، اخلاقی، الهی و انسانی را محضر خداوندگان اندیشه و علم سپری کردند از مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل تهرانی و از آخوند خراسانی اجازهای دریافت میکنند و با اجازه اجتهاد به اراک مهاجرت میکند. مرحوم آخوند خراسانی در اجازه نامهای که برای آیتالله آقانورالدین مینویسند در آن از ایشان به عنوان عالمالعامل، فاضلالکامل، علامةالمحقق، فهامةالمدقق، عمدةالارباب التحقیق و زبدةالاصحاب تدقیق، ذیالنفس الزکیة و الاخلاقالمرضیة، عینالانسان بل انسان عین الانسان السید السند المولی المعتمد النفی و المهذب، الصفی السید نورالدین عراقی نجل العالم العامل و المحقق المدقق الفاضل الکامل السید محمد شفیع العراقی یاد میکند.
حاج میرزاحسین حاج میرزا خلیل تهرانی نیز در اجازه نامه از ایشان با نام العالم العامل، المحقق المدقق، الکامل، البحر المواج، السراج الوهاج، خاتمةالفضلاء المتبحرین البالغ من التحقیق غایته و من التدیقی منتها. السید اسند و الرکن المتعمد السید نورالدین السلطان آبادی یاد کرده و اجازه اجتهاد میدهند و ایشان نیز به سوی ایران حرکت میکنند.
ایکنا ــ در خصوص زندگی آقانورالدین پس از بازگشت به اراک و تربیت شاگردان بگویید.
مرحوم آیتالله آقانورالدین وقتی در اراک سکنی گزیدند در مسجد مرحوم حاج تقی خان که پدر مادرشان این مسجد را ساخته بودند اقامه جماعت کرده و راهبری دینی داشتند و تدریس را هم در حوزه علمیه داشتند. ایشان در حوزه علمیه شاگردان با فضیلتی همچون مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج شیخ محمدعلی اراکی، آیتالله العظمی آقای آشیخ عبدالنبی اراکی، مرحوم آقای شیخ ذبیحالله ارضی، مرحوم آشیخ رضا آقانوری، استاد ابراهیم دهگان، مرحوم شیخ محمدتقی بروجردی صاحب اثر نهایةالافکار و العشرات، مرحوم میرزا عبدالحسین صاحبالداری بروجردی، میرزا مهدی بروجردی و شیخ حسین عرب انجدانی را تربیت کردند.
آقای آقانورالدین راهبری دینی مردم را برعهده داشتند و بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بودند، آیتالله العظمی اراکی در مصاحبهای در مورد شخصیت ایشان گفته است: ایشان از نظر شخصیتی و از نظر علمی تمام علمای آن زمان را تحتالشعاع قرار داده بود.
مرحوم آیتالله حاج آقامحسن اراکی از آیتالله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم برای تدریس و حوزه به اراک دعوت میکند، حاج آقامحسن اراکی چادر بزرگی جهت برپایی روضه کنار منزل خود برپا میکند که اقشار مختلف جامعه برای شرکت در این مراسم و شنیدن سخنرانی شرکت میکردند. مردم نوعا از عالمی که با جاه و جلال و عظمت جایی رود مقداری بیتفاوت هستند ولی آقای اراکی میگوید، آقای آقانورالدین با حشمت، جاه، جلال و سلام و صلوات وارد میشدند که همه مردم مبهوت بودند و حتی آقای حائری که قصد نشستن در موضع خود را داشتند میبایست کفشها را زیر بغل زده و دست روی شانه مستمعین بگذارد تا به جایگاه برسد.
آقای اراکی نقل میکردند نماز شب ایشان خیلی عرفانی و دیدنی بوده و حالات ویژهای داشتند، مردم در کوچه میایستادند تا صدای العفو العفو گفتن ایشان را در نماز شب بشنوند. همچنین در بعد علمی ایشان نقل است که از نظر علمی آنقدر جامع بودند که گاهی رسالهای را میآوردند تا ایشان نظرات خود را ذکر کنند و آقای آقانور ظرف یک شب چون مبانی را در دست داشتند رساله را حاشیه کرده و به مقلدین برمیگرداندند. هرچه بخواهیم شخصیت مرحوم آقا نورالدین را توصیف کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود؛ چون شخصیتشان بسیار عجیب است، آقانورالدین شخصیت بسیار وارسته و مهربانی است، در کنار منزل خود بستی داشته و افرادی که دچار مشکل میشدند به این مکان پناه میآوردند که در چنین شرایطی حکومت به هیچوجه نمیتوانست فرد را دستگیر کند چراکه پناهنده به مرجع دینی شده بود.
از همه مهمتر اینکه حالات ایشان ویژه است و من در کتاب «اویس زمان و نورعالمان» و دیگر کتب به حالات آقانورالدین اشاراتی داشتهام. حتی توبهنامههایی که دادند نیز در کتاب موجود است، باید رفتار ایشان با عرب جارچی که قرآن آتش میزند را دید.
آقانورالدین در حوزه رهبری و راهبری دینی نقش بسیار عظیمی را ایفا کردند، در سال 1334(ه.ق) دامنه آتش جنگ بینالمللی به ایران نیز کشیده شد و آقانورالدین به عنوان چهره سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، علمی، اجتهادی، مردمدار و صاحب نفوذ کلمه به دلیل اینکه عثمانیها، نیروهای آلمانی و مبلغان انگیلسی پیرامون جنگ فعالیت بسیار عجیب داشتند فتوای جهاد صادر کردند. ایشان به جهت دفاع از حریم اسلام، نوامیس و مملکت با بسیاری از شخصیتها همچون آیتالله حاج سید محمدتقی خوانساری، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و مرحوم آیت الله شیخالشریعه اصفهانی همراه میشود. «رساله بعض الحالات یا سفرنامه» نوشته مرحوم آیتالله آقانورالدین عراقی است، مأخوذ از کتاب نورالمبین نوشته مرحوم ابراهیم دهگان با تصحیح بنده نیز توشیحی مبتنی بر تصحیح و ترجمه فرازهای عربی و شرح امکنه جغرافیایی و رجال تاریخی است و پارهای از توضیحات لازم را آنجا نوشتهام.
ایکنا ــ در مورد شخصیت سیاسی و نقش مرحوم آیتالله آقانورالدین عراقی در ایجاد امنیت عمومی شهر بگویید.
با شروع نهضت مشروطیت در ایران، مشروطهخواهان شهر اراک نیز همگام با سایر بلاد دست به اقدامات و تحریکات مخفی و علنی زدند. متعاقب این تلاشها انجمنهای سیاسی هدایتگر فعالیتهای آزادیخواهان شدند. انجمن آذربایجانیهای مقیم اراک، اعتدالیون، برادران رهبر، دموکرات، تدین و از همه مهمتر انجمن ولایتی به ریاست مرحوم آقانورالدین شتاب و عمق بیشتری به نهضت عمومی مردم بخشید و این انجمن بعد از به توپ بستن مجلس تعطیل شد. شخصیت بزرگ مذهبی آقانورالدین در انجمن یاد شده مانع از آن میشد که نسبت به اعضا و طرفداران انجمن جسارت و یا تعرضی صورت پذیرد.
آیتالله آقانورالدین به واسطه موقعیت اجتماعی و پایگاههای مذهبی که داشت سران دولتی و نظامی وقت دربار در مواقع اصلاح امور اراک در تگناها به وی رجوع میکردند و اگر میخواستند رابطهای بین خود و مردم از نظر همکاری، حفظ امنیت و ثبات و آرامش پیدا کنند از نفس گرم و مؤثر حضرت آقا استمداد میجستند.
ایکنا ــ ماجرای نگارش تفسیر آقانورالدین چه بود؟
زمانیکه آقانورالدین به سفر میروند در این سفر جهادی شخصی به نام عبدالرسول یزدی از ایشان تقاضا میکند و میگوید، پیرامون قرآن شبهاتی وجود دارد اگر بشود حضرتعالی در این رابطه نوشته و یادگاری بگذارید، آقانورالدین زیر بمباران هوایی شروع به نوشتن دوره تفسیر عقلی قرآن به نام «القرآن و العقل» میکند که بسیاری از مبانی تفسیر از استنباطهای عقلی اوست، چراکه در زیر بمباران شهر حلب میگوید، من برای نوشتن هیچگونه منبعی را در اختیار نداشتم مگر یک کتاب تحت عنوان «معالم» که برای پسرم عطا تدریس میکردم.
مرحوم آیتالله العظمی اراکی به اراک آمدند و تصمیم گرفتند کتابخانه مرحوم آقا نورالدین که بعد از درگذشت ایشان از حاج احمد آقای حاج باشی خریداری کرده و به حوزه علمیه حاج محمد ابراهیم که از شاگردان آقانورالدین است تقدیم نماید. پس از خریداری تفسیر را گرفته و دادند برای بازنویسی و بعد از بازنویسی تفسیر در بنیاد کوشانپور در سه جلد چاپ شد. این تفسیر 16 یا 17 جزء بیشتر نیست، تفسیر سوره «حمد» هم نداشت این تفسیر با مقدمه مرحوم آیتالله اراکی چاپ شد، آیتالله اراکی برای من نقل کرد که پس از چاپ جلد اول این تفسیر نسخهای برای آیتالله العظمی آقای حاج سیداحمد خوانساری بردم، چند روز بعد از انکه تفسیر را برای معظمله برده بودند خدمتشان رسیدم و سؤال کردم: تفسیر به شما چگونه است؟ فرمودند: تفسیر بسیار خوبی است اگر پیش از این شما را ملاقات کرده بودم مقدمهای بر آن مینوشتم که عرض کردم انشاءالله در جلد دوم خواهیم نوشت.
آیتالله آقای حاج سیداحمد خوانساری در مقدمه خویش اظهار کرده است: زمانیکه من در اراک شاگرد آیتالله حائری بودم در این زمان آقانورالدین دچار بیماری شده بود و آب در شکم ایشان جمع شده بود، دو ماه در منزل بستری بودند، آن شب برای عیادت آقانورالدین رفتیم، ایشان از شدت بیماری خوابیده و چشمها روی هم گذاشته بود، قدری نشستیم و سپس برخاسته و رفتیم. صبح جارچی فریاد میزد انالله و انا الیه راجعون؛ آقانورالدین دعوت حق را لبیک گفت. من هم برای تشییع رفتم، در بین عزاداران با دکتر آن مرحوم که شب تا سحر نزد ایشان مانده بود برخورد کردم، دکتر گفت: پس از رفتن شما تقریبا ساعت 2 بعد از نیمه شب، مرحوم که از شدت بیماری چشمهایشان روی هم بود ناگاه چشمهایش باز شد، رنگ صورت کمی به حالت طبیعی برگشت و نشست، آقانورالدین عبا و عمامه را آوردند پوشیدند و رو به قبله نشستند، در منزل باز شد و 14 نور وارد شدند و آقا سلام دادند السلام علیک یا نبیالله(ص)، السلام علیک یا امیرالمؤمنین تا نوبت به امام زمان(عج) رسید، ایشان سر آیتالله آقانورالدین را به دامان گرفته و فرمود شما اویس زَمَنی یا اویس زمان منی اگر جدم یک یار داشته به نام اویس قرنی شما هم اویس زمان هستید، همینکه آقا سر را به دامان گرفتند ایشان به دیار باقی شتافت.
ایکنا ــ درباره تفسیر آقانورالدین توضیح دهید.
ایشان از نظر عظمت اخلاقی، علمی و عرفانی شخصیت بسیارعجیبی بودند و در جریان جنگ نیز تفسیر«القرآن و العقل» را از دیدگاه عقل سلیم و علیم مورد بررسی قرار میدهند و دیدگاههای عقلانی را مورد توجه قرار میدادند. حتی آقای اراکی میگویند من بین تفاسیر تفسیری بدین عظمت و شایستگی ندیدم؛ برای اینکه تفسیر از نظر عرفانی و عقلانی مورد بررسی قرار گرفته است و مصححین این تفسیر آقای سید حسین موسوی کرمانی و اشتهاردی نقل میکنند تفسیر را نزد علامه طباطبایی بردیم علامه وقتی تفسیر را دید گفت بین تمام تفاسیر موجود این تفسیر تفسیر بیبدیلی است و من تفسیری بدین بدیعی و نوآوری ندیدم که این تفسیر برای شبهات امروزی مفید است.
برخی از مفسرین قائل بر این هستند تفسیر به معنا و مجمع روایت است که تفسیر را جمع روایی میکنند همچون تفسیر نورالثقلین، تفسیر عیاشی، تفسیر علیبن ابراهیم قمی و تفسیر الدر المنصور. برخی دیگر میگویند چون قرآن روشنگر هر چیزی است از این جهت قرآن تبیان لکل الشیء است برای همین قرآن را با قرآن مورد تفسیر قرار میدهند مانند علامه طباطبایی. گروه سوم گروهی است که با تدبیر، اندیشه و دانش و اطلاع به شناخت و ابعاد قرآن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار میدهند مانند آقا نورالدین عراقی که تفسیرش برای خواص مفید است. البته این به آن معنا نیست که از مبانی عرفانی جدا باشد.
تا استارت کنگره بینالمللی زده شد بنده در حال تفحص بودم و نسخه خطی تفسیر سوره «حمد» را پیدا کردم، تفسیر سوره حمد که جزو سه جلد هم نیست را ترجمه کردم و به عنوان تفسیر سوره«حمد» آقای آقانورالدین چاپ و در کنگره رونمایی و مورد استفاده جامعه علوم قرآنی قرار گرفت. ایشان آثار خطی دیگری در باب اصول فقه هم دارند که موجود است، بنده سه اثر در مورد آقانورالدین همچون «نورالباقی»، «اویس زمان و نورعالمان» و«تفسیر سوره حمد» به چاپ رساندهام.
ایکنا ــ در مورد کرامات ایشان بفرمایید.
ایشان کرامات بینظیری داشتند، شفای دختری که متوسل به ضریح شد و یا داستان علیاکبر اذانگوی عراقی که از ناحیه دو پا فلج بود و با مشاهده نورباران گنبد حرم آقا شفا پیدا میکند از جمله کرامات است. ایشان شخصیت غیرقابل توصیفی داشتند و هر طور توصیف کنیم حق مطلب ادا نمیشود.
ایکنا ــ آیتالله آقا نورالدین عراقی در چه سالی رحلت کرد؟
مرحوم آیتالله آقانورالدین پس از مراجعت از جنگ جهانی اول در سال 1341(ه.ق) دعوت حق را لبیک گفت. مرحوم کربلایی جعفر بارفروش با کمک مردم نیکوکار این شهرستان به احداث بقعه ایشان مبادرت کردند. در سال 1392ه.ق نیز به یاری هیئت امنا و افراد خیر این شهر تعمیرات اساسی شامل آینهکاری، تعویض ضریح و ایجاد سی و هفت باب مغازه در زمین مقبره انجام گرفت.
ایکنا ــ آقانورالدین چه آثاری داشتند؟
کتاب طهارت، صلوات، مکاسب، نوشتاری در تمام مباحث عقلیه و قسمتی از مباحث الفاظ، یک دوره کامل تفسیر بر کلامالله مجید، رساله حقوق المده فی شریعةالاسلام، رسالهای در الهیات، رساله نورالاایمان در رد بهائیان، رسالهای در اصول عقائد، رسالهای در شرح دعای صباح، رسالهای در شرح حدیث حقیقت، رسالهای مسمی به عقاید النوریه فی حکمةالمتعالیه، رساله در مسئله مرجعیت، رسالهای بر استصحاب، سفرنامه، سفرنامه منظوم و رسالهای در باب بعضی قواعد.
ایکنا ــ چه کنیم جوانان با علما بیشتر آشنا شوند؟
مهمترین رکنی که موجب جذب جوانان میشود این است که محققین و مدققین حوزه و دانشگاه دست به دست هم دهند و سیره اخلاقی علما و منش زیستنامه علمای گذشته را تنظیم کرده و آنان به عنوان مربیان تربیتی جامعه معرفی شوند. با نگاه به زندگی پیامبر(ص) متوجه میشویم ایشان با اخلاق خوش جاذبه ایجاد کردند ایشان فرمود: بنده برگزیده نشدم مگر به خاطر اخلاق. علما هم اعتقاد دارند العلماء ورثةالانبیاء؛ لذا علما که خود را وارث انبیا میدانند باید با سیره، مکتب تربیتی و اخلاقی انبیا آشنا باشند و آن را در جامعه حاکم کنند تا مردم نیز سیره پیامبر(ص) و ورثةالانبیاء بودن علما که همان رعایت موازین اخلاقی است را در زندگی فردی و اجتماعی عملیاتی کنند. اخلاق و عمل صالح تنها رکنی است که میتواند در جامعه حکومت کند اگر آقانورالدینها بر گِل حکومت نکردند بلکه بر دلها حکومت کردند به خاطر عمل صالح و اخلاق الهی است. اخلاق یکی از شاخصههای مهم زندگی بشری است، اخلاق و عمل صالح بزرگترین رکن در مردمداری و مردممحوری است.
ایکنا ــ چرا علمای برجسته به درستی معرفی نشدند؟ کوتاهی از کدام سمت است؟
کارنامه فرهنگی متولیان علم و فرهنگ با بودجههای در اختیار پس از 40 سال انقلاب پیرامون معرفی رجال، مفاخر و بزرگان دینی چیست؟ باید خروجی کار آنان مورد بررسی قرار گیرد باید دید چه کردند و چه گامهایی برای معرفی و آشنایی نوجوانان و جوانان با مفاخر برجسته استان برداشتد؟ میتوان با مردم صحبت کرد و دید تا چه حد در مورد استان و مفاخر آن اطلاع دارند؟ وظیفه چه دستگاههایی است تا این افراد را معرفی کنند، صدا و سیما برای شناسایی مفاخر در رشتههای مختلف چه قدمی برداشته است؟
ایکنا ــ آیا افراد دیگری در مورد شخصیت آقانورالدین قلم زدهاند؟
اولین گام را ابراهیم دهگان در کتاب «نورالمبین» در تاریخ و زندگانی آقانورالدین عراقی برداشتند، بعد از آقای دهگان بسیاری از نویسندگان در حوزه استان مباحث فرهنگی اجتماعی و مدنیت استان کار کردند ولی در مورد شخصیتشناسی که مختص به افراد باشد کسی به اندازه بنده کار نکرده است.
انتهای پیام