تحلیل عرش و حاملان آن در نودمین شماره از فصلنامه پژوهش‌های قرآنی
کد خبر: 3847192
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۵

تحلیل عرش و حاملان آن در نودمین شماره از فصلنامه پژوهش‌های قرآنی

گروه اندیشه ــ نودویکمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهش‌های قرآنی»، به صاحب امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی پژوهشکده اسلام تمدنی منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهش‌های قرآنی»، مقالاتی با عناوین «تحلیل موعظه الهی در آیه 46 سوره سبأ» نوشته حامد شریفی‌نسب، سیدمحمود طیب حسینی؛ «تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن» تالیف علی بیدسرخی، عباس اسماعیلی‌زاده، کاوس روحی‌برندق و سهیلا پیروزفر؛ «تفسیر هبه نفس به پیامبر(ص) و شبهات پیرامون آن» به قلم اباذر جعفری؛ «بررسی تطبیقی رویکرد آلوسی و سلفیه در مسأله علم غیب» نوشته حمید ایماندار، محمد مولوی و حسن زرنوشه فراهانی؛ «اعتبار ظواهر قرآنی از نگاه عدلی‌مسلکان و جبرگرایان» تالیف محمد سلطانی‌رنانی؛ «اعتبارسنجی روایات اهل بیت(ع) درباره «حجیت تفسیر صحابه» با بررسی آرای آیت‌الله معرفت» تالیف محمدعلی مروجی طبسی؛ «نقد دیدگاه عمید زنجانی در کتاب «مبانی و روش‌های تفسیر قرآن»» تالیف محمدحسین برومند، حسین ابویی، امیر جودوی و بتول علوی منتشر شده است.

تحلیل موعظه الهی در آیه 46 سوره سبأ

در چکیده مقاله «تحلیل موعظه الهی در آیه 46 سوره سبأ» می‌خوانیم خداوند متعال در آیۀ 46 سورۀ سبأ، مشرکان را به موعظۀ واحدی اندرز داده است: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ‏ وَ فُرَادَى‏ ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّهٍ». شناخت و درک پیام این آیه و موعظۀ مطرح‌شده در آن از اهمیت بالایی برخوردار است که مفسران در مورد آن آرای گوناگونی ارائه کرده‌اند. این پژوهش با ارزیابی آرای مفسران در تفسیر این آیه و به‌صورت ویژه در خصوص مقصود از توصیه به قیام در این آیه، به این نتیجه می‌رسد که قیام در این آیه به‌معنای به‌پاخاستن در مقابل جلوس و قعود نیست، بلکه مقصود از قیام، توقف کردن در مقابل مشی و حرکت است. بر این اساس این آیه در واقع عموم مشرکان را مورد خطاب قرار داده و آنان را به یک موعظه توصیه می‌کند: اینکه دو به دو و یا تک‌تک با دوری از هیاهوی جامعۀ شرک‌آمیز مکه، از مشی کورکورانه خود باز ایستند، سپس دربارۀ شخصیت پیامبر(ص) تفکر کنند تا حقانیت رسالت آن حضرت را دریابند.

تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن

نویسنده مقاله «تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن» در طلیعه نوشتار خود آورده است موضوع عرش و مباحث متعلق به آن، یکی از مباحث پیچیده در حوزه شبکه معارف بلند قرآن کریم است که در آیات متعدد به آنها اشاره شده و در این میان، آیه 17 سوره حاقه به حاملان هشت‌گانه عرش الهی اشاره دارد، ولی مشخص نمی‌سازد که این حاملان ثمانیه چه کسانی هستند. تنوع معانی‌ای که برای مفهوم عرش وجود دارد، زمینه ایجاد دیدگاه‌های گوناگونی از سوی مفسران پیرامون مراد از حاملان عرش الهی شده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، به تحلیل و نقد دیدگاه‌های مفسران در زمینه حقیقت عرش و مراد از حاملان عرش الهی در آیه 17 سوره حاقه پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که عرش حقیقتی عینی و خارجی، مصدر تدابیر الهی و مقام علم فعلی و اجرایی الهی در عرصه هستی است و حاملان عرش الهی در شبکه مفاهیم قرآن و روایات، حقایقی ذومراتب‌اند که بر خدای متعال، اولیا و فرشتگان الهی اطلاق گردیده است، ولی با توجه به دلایل متعدد، دیدگاه غیر فرشته بودن حاملان هشت‌گانه عرش الهی در آیه 17 سوره حاقه، تناسب بیشتری با ظاهر آیات و تصریح روایات دارد.

تفسیر هبه نفس به پیامبر(ص) و شبهات پیرامون آن

در چکیده مقاله «تفسیر هبه نفس به پیامبر(ص) و شبهات پیرامون آن» می‌خوانیم طبق آیه پنجاه سوره احزاب که در بیان احکام ازدواج‌های پیامبر(ص) می‌باشد، اینکه زنی خودش را به پیامبر هبه کند، حلال دانسته شده است. مفسران در وجه اختصاص هبه نفس به پیامبر، وقوع تاریخی چنین نکاحی و شرایط آن، نظرات متفاوتی دارند. همچنین اختصاص این حکم به پیامبر، زمینه طرح شبهاتی، از جمله تلاش در تأمین خواسته نفسانی و سوء استفاده از موقعیت اجتماعی شده است. در این نوشته با روش روایی و مراجعه به منابع تاریخی و تفسیری، به تفسیر آیه پرداخته و با استناد به شواهد تفسیری، تاریخی و عقلی، شبهات مربوط بررسی شده است. ضمن مبرا دانستن ساحت نبوی از هواپرستی، این آیه در مقام تصحیح سنت‌ جاهلی در هبه زنان دانسته شده که با اختصاص آن به پیامبر و اشتراط پذیرش ایشان، تأکیدی بر انحصار تأمین نیاز جنسی در ازدواج دارد. جواز مشروط نکاح هبه‌ای، به‌نوعی نسخ و حذف تدریجی آن است. این آیه، گواهی بر پاکدامنی پیامبر و تلاش ایشان در ابلاغ رسالت الهی است.

بررسی تطبیقی رویکرد آلوسی و سلفیه در مسأله علم غیب

در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی رویکرد آلوسی و سلفیه در مسأله علم غیب» می‌خوانیم رویکرد حس‌گرایانه سلفیه در تفسیر مفاهیم ماورائی همچون علم غیب را می‌توان به‌مثابه اساس هستی‌شناسی این جریان فکری تلقی نمود. در نوشتار حاضر بررسی تطبیقی اندیشه کلامی سلفی‌ها و آلوسی به‌عنوان یکی از منتسبان به این مکتب، با محوریت مبحث علم غیب با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد کاوش قرار گرفته است. مطالعات نشان می‌دهد آلوسی فی الجمله تفکرات سلفی را در حوزه تفسیر علم غیب می‌پذیرد، ولی تأثیرپذیری انکارناپذیر وی از مشرب صوفیانه، وجوه افتراقی را بین دیدگاه وی و جریان سلفی‌گری رقم زده است. آلوسی از یک‌سو همسو با سلفی‌ها، ضمن تأکید بر مباحثی چون ضرورت عدم تزاحم تفسیر علم غیب با الوهیت و ربوبیت تام ذات الهی، بر غیر استقلالی بودن آگاهی به غیب توسط اولیای الهی تأکید نموده و گستره علوم غیبی را محدود می‌داند. همچنین تقید و جمود بر ظواهر برخی آیات مشتمل بر مسائل غیبی و لزوم وجود وسایط در افاضه علوم غیبی به اولیای الهی نیز می‌تواند دلیل قرابت وی با مبانی سلفی‌ها باشد. از سوی دیگر عدم اعتقاد به عناوینی مانند فراست، توسم، الهام و تحدیث و اثبات کرامت برای اولیا بر اساس آیات 26 و 27 سوره جن، از نقاط تمایز وی با دیگر سلفیه است.

انتهای پیام
captcha