امروز 14 آذر ماه روز جهانی خاک است. «توقف فرسایش خاک، حفظ آینده ما» شعاری است که برای این روز جهانی در نظر گرفته شده است. به گفته کارشناسان حوزه خاک، ایران بالاترین میزان فرسایش خاک در جهان را داراست و این مسئله بسیار نگرانکننده است.
سیدابوالفضل میرقاسمی کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری در گفتوگو با ایکنا؛ در پاسخ به این سؤال که مردم چه نقشی میتوانند در کاهش فرسایش خاک داشته باشند، گفت: مردمی که از خاک بهرهبرداری میکنند مانند کشاورزان و دامداران اگر ملاحظات زیستمحیطی در خصوص خاک را رعایت کنند این مسئله به کاهش روند تند فرسایش خاک کشور کمک خواهد کرد.
وی به فعالیتهای کشاورزانی که در منطقه زاگرس در جهت شیب زمین شخم میزنند، اشاره کرد و گفت: کشاورزانی که در جهت شیب، زمین را شخم میزنند باعث میشوند در هنگام بارندگی فرسایش شیاری و خندقی به وجود بیاید، خاک شسته شود و آبهای گل آلود نیز پشت سدها جمع شده و هم در بالادست و هم در پایین دست مشکل زیست محیطی ایجاد شود.
میرقاسمی با اشاره به اینکه برای تشکیل هر سانتیمتر خاک 300 تا 800 سال زمان نیاز است، در حالی که ما به راحتی خاک باارزش و غیر قابل جایگزین کشورمان را از دست میدهیم، گفت: در گذشته یک سال کشت و یک سال آیش (کشت نکردن زمین) میکردند تا زمین کشاورزی احیا شود و مواد مغذی را جذب کند اما اکنون به دلیل نیاز، کشاورزان پشت سر هم به کشت میپردازند و حاصلخیزی اراضی کم میشود.
وی سیاستهایی مانند خرید تضمینی گندم را عاملی دانست که موجب میشود کشاورزان مدام به کشت یک محصول بپردازند و مانند گذشته یک سال گندم، یک سال نخود و ... نکارند و همین مسئله نیز حاصلخیزی خاک را از بین میبرد.
هشدار؛ آتش زدن کلاه و کلش و بقایای گیاهی خاک را از بین می برد
کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری هشدار داد: آتش زدن بقایای گیاهی بعد از برداشت محصول کشاورزی بزرگترین زیان را به خاک میزند و نه تنها میکروارگانیسمها و جانوران موجود در خاک را از بین میبرد بلکه گازهای گلخانهای نیز تولید میکند. نگاه کوتاه مدت کشاورز و اینکه اجازه نمیدهد بقایای محصولات در خاک پوسیده شود، منجر به تخریب خاک میشود.
وی با اشاره به اینکه کشور ما 165 میلیون هکتار است و 18 و نیم میلیون هکتار زمین کشاورزی در آن وجود دارد، گفت: 86 میلیون هکتار نیز مرتع داریم که اگر بهرهبرداران شامل دامداران و عشایر مراقب نباشند خاک مراتع نیز از بین میرود.
میرقاسمی تأکید کرد: باید متناسب با ظرفیت، دام به مراتع برده شود. در حالی که اکنون دو و نیم برابر ظرفیت مراتع دام داریم. یعنی چرای بیش از ظرفیت و چرای زودهنگام(چرای دام در مراتع قبل از رشد مناسب گیاهها) موجب تخریب مرتع و از بین رفتن لایه محافظ خاک میشود. وقتی خاک از بین رفت با یک باران سیل به راه میافتد و تخریب خاک را سریعتر میکند.
وی به اقدامات متناسب با حفظ محیط زیست کشاورزان و عشایر در گذشته و توجه به حفظ بلندمدت مراتع اشاره کرد و گفت: در گذشته عشایر با بررسی وضعیت مراتع میزان متناسبی از دام را به مراتع میبردند و از آنجا که حدود سه ماه ییلاق و قشلاق آنها طول میکشید فرصتی برای رشد گیاهان فراهم میشد اما اکنون به دلیل ساخت جاده و مشکلاتی که در کوچ طبیعی دارند با ماشین دامهای خود را منتقل میکنند که این مسئله موجب زودتر رسیدن دامها به مراتع میشود و دامها گیاهان را قبل از بذرافشانی میخورند و پوشش گیاهی مرتعی از بین میرود.
این پژوهشگر حوزه آبخیزداری مصادیق تخریب سرزمین را بسیار زیاد دانست و گفت: در اطراف روستاها منطقهای به عنوان مرتع حریم وجود دارد که برای چرای دام به دامداران کرایه داده میشود تا درآمدی برای روستا کسب شود اما گر ظرفیت مراتع رعایت نشود و چرای بیرویه صورت گیرد، مرتع تخریب میشود.
8 دلیل تخریب سرزمینی ایران
وی در پاسخ به این سؤال که آیا دلیل اصلی تخریب خاک ایران نگاه کوتاه مدت برای دستیابی به سود فوری است؟ گفت: هشت عامل برای تخریب سرزمین ما وجود دارد شامل پایین بودن سطح آگاهی مردم و مسئولان، روشهای نادرست بهرهبرداری محلی در زمینهای کشاورزی و دامداری، نیاز نیازمندان، حرس و طمع آزمندان، افزایش جمعیت و کمبود منابع، سیاستهای نادرست و ناکارآمد، خلاءهای قانونی، کمبود ضوابط و استاندارهای فنی مورد نیاز جهت طراحی و اجرای پروژههای عمرانی و چالشهای محیط زیستی جهانی و منطقهای.
دامداران و عشایر به مراتع تعلق خاطر ندارند چون متعلق به دولت است
میرقاسمی یکی از دلایل تخریب محیط زیست از جمله خاک ایران که به آن توجه نشده است مالکیت اراضی دانست و گفت: از سال 1341 که قانون ملی شدن جنگلها و بعد قانون اصلاحات ارضی اجرا و نظام ارباب ـ رعیتی که نظام متمرکزی بود بر هم زده شد، اراضی به دولت تعلق گرفت. همین مسئله موجب شد کشاورزان، روستائیان و عشایر تعلق خاطری به این اراضی نداشته باشند و این تصور در آنها ایجاد شود که اراضی چون متعلق به دولت است هر لحظه ممکن است از آنها گرفته شود.
وی اضافه کرد: وقتی نگاه به مسائل کوتاه مدت باشد و حاشیه امنی برای بهرهبرداری ایجاد نشود بهرهبرداران موقت تلاش میکنند بیشترین بهره و سود را بدون داشتن نگاه بلندمدت از مرتع ببرند.
اقدامات پلیسی کافی نیست باید به سراغ رویکردهای مشارکتی برویم
این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری در پاسخ به این سؤال که آیا برای حفاظت از خاک تصویب قوانین قوی و نظارت دقیق نهادهای ناظر میتواند مؤثر باشد؟ گفت: نگاه پلیسی، تحکمی و دستوری فایدهای ندارد. قبلاً در منابع طبیعی گارد جنگل داشتیم، اکنون یگان حفاظت داریم. محیطبان داریم، پلیس حفظ کاربری اراضی داریم، در وزارت نیرو پلیس آب داریم و ... این ناظران لازم هستند اما کافی نیستند؛ چرا که در عمل مأموران نظارت یا تهدید میشوند و با تطمیع و یا ممکن است فرد دلش برای افراد بسوزد و در کارش اغماض کند.
وی راهکار برون رفت از این مسئله را رفتن به سراغ رویکردهای مشارکتی و ایجاد انگیزه برای بهرهبرداران محلی دانست و گفت: در یکسری پروژههای عمرانی مانند معدنکاویها به بهانه اکتشاف و بهرهبرداری از معدن کوهها را میتراشند و مازاد باطله معادن هم که از طریق رودخانهها به دریاها، پشت سدها، دریاچهها و تالابها ریخته میشود، موجب بر هم زدن طبیعت میشود.
میر قاسمی به آلودگی شیمیایی خاک نیز اشاره کرد و گفت: کشاورزان برای بالابردن میزان محصول خود از کودهای شیمیایی استفاده میکنند، این سموم و کودها موجب آلوده شدن خاک و از بین رفتن حاصلخیزی آن میشود و کم کم زمینها را به بیابانی تبدیل میکند که دیگر نمیتوان در آن کشاورزی کرد. برخی افراد سودجو هم سموم تاریخ مصرف گذشته را به کشاورزان میفروشند و خطرات و آسیبها را چندین برابر میکنند. تجمیع همین آلودگیها در خاک و ورود آنها به محصولات تولید شده منجر به بروز بیماریهای مختلف در انسان میشود.
این یک چرخه است؛ ما محیط زیست را از بین میبریم محیط زیست ما را
وی تصریح کرد: این یک چرخه است ما محیط زیست را از بین میبریم محیط زیست هم ما را؛ «ارحم، ترحم؛ رحم کن تا به تو رحم کنند». اگر ما به طبیعت رحم نمیکنیم، چطور انتظار داریم طبیعت به ما رحم کند. بروز این همه سیل، زمین لغزش، آلودگی محیط زیست که آلایندهای آن وارد مواد غذایی میشود و ... همه نتایج اقدامات خود ما است.
میرقاسمی در پاسخ به این سؤال که چرا تا این حد در حال صدمه زدن به طبیعت هستیم؟ گفت: یک دلیل آن ناآگاهی و دلیل دیگر آن ضعف سرمایه اجتماعی است. وقتی مردم مدام خبرهای اختلاسها، فرارهای مالیاتی، سوء استفادهها و ... را میشنوند بیاعتماد میشوند و این تصور در آنها ایجاد میشود که همه در حال سوء استفاده، دزدی، اختلاس و ... هستند. ضعف سرمایه اجتماعی نه تنها باعث بیاعتمادی عمومی بلکه باعث عدم مسئولیتپذیری اجتماعی میشود.
انتهای پیام