به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «کیفرهای بدنی یا روحی از منظر فقه امامیه و حقوق ایران»، امروز، ۱۸ آذر، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضائیه، در این نشست بیان کرد: بحث بنده در حوزه فلسفه حقوق در بخش فلسفه کیفرها قرار دارد. در این عرصه سؤالات زیادی مطرح است و ابتدا باید در مورد این پرسید که به چه حقی میتوان کسی را کیفر کرد؟ وجه معقول مجازات چیست و چرا باید مجازات کرد؟ و یا مسئول دانستن یک بزهکار مطرح است که چه پایهای دارد؟ که البته میخواهیم از پایههای عقلانی آن صحبت کنیم. سؤال بعدی این است که محدوده و مرز مناسب حقوق جزا کجاست؟ آیا در برخورد با مجرمان همواره باید در اندیشه مجازت باشیم یا کارهای دیگری را هم میتوان انجام داد؟
فلسفه مجازات
وی تصریح کرد: از فلسفه مجازات صحبت میکنیم، نه از ارکان اجرا. بحث مربوط به امکان اجرا، بحثهای عملیاتی و میزان قدرت ماست که در روزگارهای مختلف، متفاوت است. همچنین امکانات، شرایط، ارتباط سیاسی و عوامل دیگری در آن دخالت دارد که نباید آن بحثها را با اصل بحث فلسفه مجازات درهم آمیخت.
صادقی اظهار کرد: در باب کیفرهای مختلف نظریههای متعددی وجود دارد. در حوزه سزادهی و فایدهگرایی که هر کدام شاخههایی پیدا کردهاند و فلسفه حقوق و فلاسفهای که در حوزه کیفر مطالعه کردهاند، تک مبنایی شدهاند. اما بنده نمیفهمم چه لزومی بر تک مبنایی وجود دارد؛ زیرا اولاً این کار را نمیشود انجام داد و ثانیاً درست نیست. به نظر بنده در فلسفه مجازات، باید چندمبنایی عمل کنیم.
مبانی سزاگرایانه و فایدهگرایانه
معاون فرهنگی قوه قضائیه بیان کرد: هم مبانی سزاگرایانه و هم فایدهگرایانه در جای خود درست هستند. برای برخی از جرائم، ممکن است از مبنای سزاگرایانه لازم باشد، برای برخی از مبنای فایدهگرایانه یا ترکیبی از اینها استفاده کنید. در مقام مجازات اهدافی که دنبال میشود، این طور نیست که یک هدف باشد. ممکن است یک هدف فایده گرایانه را در چارچوب یک هدف سزاگرایانه تفسیر کنید.
وی افزود: در دوره متأخر مدرن جریان مقابله با کیفرهای بدنی در دنیا رواج یافته و در عوض، رویکردها به این سمت رفت که میخواهیم از مجازات، بستری برای اصلاح و بهبود بسازیم؛ نگاه به مجرمان نیز تغییر کرد و اسم مجرم را بیمار گذاشتند و در برخورد با او نیز، تعبیر از جزا به درمان گرایش یافت. همین سبب شد که رویکردهای فایدهگرایانه جدی شوند و هر کدام به شکلی به دنبال درمان باشند. فکر کردند که در زندان و جایی که این بیماران را نگه میدارند، میتوانند به درمان روی آوردند و بعد نیز تحقیقاتی در این زمینه صورت گرفت که با این بیماران، اگر برخوردهای خشن بشود، چه تأثیراتی دارد و اگر برخورد غیرخشن صورت گیرد، چه میشود.
تبعیت از رویکرد انگلستان
صادقی تأکید کرد: نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که برخی تحقیقات به صورت ناقص انجام شد که علیه مجازاتهای بدنی بود و بعد آمدند و رویکرد انگلستان را پیش گرفتند و همه به دنبال آن حرکت و به سمت مجازاتهای غیربدنی و عمدتاً زندان سوق پیدا کردند.
وی ابراز کرد: اکنون آنچه در حقوق ایران با آن روبرو هستیم، دو وجه مهم دارد؛ یکی مجازاتهای بدنی که به صورت حداقلی برگرفته از شریعت و در حال جریان هستند. چون به حداقل آنچه در شریعت گفته شده اکتفا شده است. همچنین بیشتر مجازاتها در حال حاضر حبس است و با این دو دسته بیشتر مواجه هستیم. البته مجازات مالی نیز داریم، اما اغلب اوقات به حبس میانجامد. حتی غیرمجرمان و کسانی که اختلاف حقوقی دارند به دلیل نداشتن تمکن مالی، محبوس میشوند.
مجازات زندان در دو هزار قانون
صادقی تصریح کرد: وضعیت زندان در حال حاضر به این صورت است که بیش از دو هزار مورد در قوانین ما، مجازات زندان پیش بینی شده که آمار وحشتناکی است. در حالی که در فقه اسلامی، مجازات زندان بسیار اندک وارد شده است. برخی که در این زمینه جستوجوهای زیادی کردند به چهار مورد رسیدند، اما آنچه در قوانین ما رایج است، حجم عظیم زندان است که اینها نیز تماماً تعزیری هستند و مجازات زندان حدی نداریم.
وی در ادامه افزود: این مجازات زندانی که در فرهنگ ما وارد شده، در دنیا نیز تجربه موفقی را طی نکرده است. همچنان که در ایران ما همین طور است. خود این مسئله با قصد اصلاح بوده و تلاشهای زیادی در این راستا انجام شده است، اما در عمل، محیط زندان اجازه بهسازی را نمیدهد و زندان جای ساخته شدن آدمها نیست. البته به ندرت استثنائاتی پیدا میشود، اما اغلب زندانیها تأثیر منفی آن را میگیرند تا تأثیر مثبت. در زندانهای ایران بحثهای آموزشی مورد توجه واقع شده و همچنان برای آن وقت صرف میکنند، اما نتیجه عملی نداشته است.
مشکلات عقلانی زندانی کردن
صادقی در بخش دیگری از سخنان خود به ذکر مشکلاتی که از نظر عقلانی به زندان و زندانی کردن افراد وارد است اشاره و بیان کرد: اولین مشکل زندان این است که بر خلاف تبلیغاتی که میشود، مخالف حیثیت انسان است. زندان آزادی را سلب میکند. مهمترین جوهره متمایزکننده انسان از حیوانات عقل و اراده است که در زندان اراده و آزادی از انسان سلب میشود.
وی تصریح کرد: استدلال طرفداران زندان، به این است که مجازات بدنی نباید باشد و زندان را جایگزین مناسب میدانند. میگویند که مجازات بدنی خلاف انسانیت است. این در حالی است که مجازات بدنی ضربه به جسم وارد میکند، اما آزادی و اختیار انسان را سلب نکرده و عقل او را نیز زایل نمیکند، البته به جسم او ضربهای وارد شده است. البته آن نیز خوب نیست و همه مجازاتها از باب اضطرار است و همه مجازاتها، یک مقدار آسیب دارند و با کرامت انسانی قدری در تعارض هستند، اما باید دید کدام نوع بیشتر مخالف کرامت انسانی است.
از بین رفتن خودشکوفایی انسان
صادقی در پایان بیان کرد: بعد که این اتفاق افتاد، اصل خودشکوفایی آدمی از بین میرود و انسان نمیتواند به شکفتن استعدادهای خود بپردازد. چون باید تحت اختیار دیگران عمل کند و هیچ کدام از اینها مطلق نیست، اما حجم زیادی از آزادی انسان سلب میشود. البته فیالجمله آزادیهایی در زندان دارند، اما حجم زیادی آسیب به انسان وارد میشود.
انتهای پیام