به گزارش ایکنا؛ چهل و چهارمین جلسه درس خارج فقه آیتالله سیدحسن خمینی، صبح امروز 24 آذرماه برگزار شد. وی در این جلسه به توضیح درباره مفهوم «سحر» پرداخت و گفت: مرحوم مصطفوی در «التحقیق فی کلمات القرآن» ریشه «س ح ر» را به معنای «صرف عمّا هو واقع و حق الی خلافه و تصرّف الابصار عمّا یشاهدونه فی الظاهر الی خلافه و صرف القلوب عمّا یدرکونه الی الخلاف» آورده است. ایشان اطلاق این ماده بر وقت صبح را هم به همین سبب بر میشمارد: «و أمّا إطلاق السحر على وقت قريب من الصبح و متّصل به: فهو من جهة أنّ ذاك الوقت يدلّ الى ضياء و ظهور شفق بالفجر مع ما يشاهد من الليل و الظلمة و يتوقّع امتدادها، فكأنّه يصرف الأبصار الى خلاف ما وقع.» ایشان سپس سحر را به واقعی و ادعایی تقسیم می کند: «ثمّ إنّ السحر إمّا واقعيّ أو ادّعائيّ: فالأوّل كما في: سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ و الثاني كما في: فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ.»
وی ادامه داد: ایشان در ادامه سحر را دو نوع بر میشمارد: «و السحر على نوعين: إمّا بالتوسّل بأسباب و وسائل و آلات و أدوية مضبوطة في الكتب المربوطة، و إمّا بسرعة اليد في العمل و إعمال حيل تخفى على الناظر، و يطلق على النوع الأخير الشعوذة و الشعبذة، و قد يطلق على مطلق السحر.» وی سپس به فرق سحر و اعجاز پرداخته و مینویسد: «و الفرق بين السحر و الإعجاز: أنّ الاعجاز لا يعتمد على أسباب مخفيّة و لا على سرعة حركة في اليد و غيره حتى توجب صرف الذهن عن الواقع. بل هي عمل على خلاف مجرى الطبيعة بقوّة الإرادة و قدرة النفس مستندا الى القدرة الإلهيّة و في حال التسليم، و مقترنا بدعوى النبوّة.
وی افزود: از مجموع آنچه خواندیم، به دست میآید که تعریفهای سحر دو نوع است: نخست؛ ایجاد کارهای خارقالعاده. این کارهای خارقالعاده به سبب یک امر نامعلوم یا غیرمتعارف، پدید میآیند که گاه به سبب ریاضت است و گاه با به کارگیری قوانین طبیعی یا هندسی، گاه با تسخیر شیاطین و جنها، گاه با دمیدن و یا بستن و یا دود کردن و یا تصرف در آیات و قرار دادن اعداد و گاه از راههای غیرمشروع دیگر مثل گفتار و نوشتار و یا هر عملی که در قلب و عقل مسحور اثر میگذارد و ممکن است در این امور از استخدام فرشتگان و جنها و شیاطین، بهره گرفته شود.
استاد حوزه علیمه تصریح کرد: دوم؛ آنچه دارای واقعیت نیست و صرفاً به سبب چیرگی حالتی بر حسّ بینایی، شنوایی یا امثال آن، در ذهن مسحور درج میشود. به عبارت دیگر، گاه سحر تغییر واقعیتهای خارجی است که از مسیر علل عادی خود خارج میشود و گاه مربوط به روح انسان است. این نوع هم گاه مربوط به درک ناقص ماست که از اختلال در حواس ظاهر ناشی میشود؛ مثلاً چشم به طور کامل میبیند، گاه به سبب اشکال در حواس باطن و تصرفات غیر ارادی متخیّله و متصرفه در صورتها و مفاهیم جزئی است. همین تفصیل مورد اشاره مرحوم شعرانی واقع شده است: «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ؛ موسى گفت: شما بيندازيد. هنگامى كه انداختند، چشمهاى مردم را جادو كردند» و «يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى؛ در خيال چنان وانمود شد كه با سرعت به راه افتادند».
وی یادآور شد: برای تعریف سحر میتوان از طریق علل پیدایش آثار، تعریف را مطرح کرد و میتوان از طریق معلول آن، تعریف را مطرح کرد و میتوان از طریق ماهیت ذاتی آن، آن را تعریف کرد؛ اما چون ماهیت آن شناخته شده نیست، کسی از مسیر سوم به تعریف نپرداخته است و لذا یا به عوامل پیدایش یا به نتایج آن را تعریف کردهاند. به همین جهت، این تعریفها، همگی تعریفهای شرح الاسمی هستند و در بسیاری از موارد هم از جهتی اعم از سحر هستند و از جهتی هم اخص است؛ یعنی نه مانع اغیار هستند و نه جامع افراد. به همین جهت به نظر میرسد، در مواجهه با مصادیقی که در سحر بودن، شبهه داریم، باید ببینیم آیا عرف آن مصداق را سحر میداند یا نه؟ و اگر شک داشته باشیم، اصل، عدم شمول لفظ سحر بر مورد است.
انتهای پیام