نقش انقلاب در شکل‌گیری عرفان جهادی و اثرات آن
کد خبر: 3875990
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۰
خرمشاد تبیین کرد؛

نقش انقلاب در شکل‌گیری عرفان جهادی و اثرات آن

گروه جامعه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سردار سلیمانی را به مثابه نمونه بارز «عرفان جهادی» قلمداد کرد و گفت:‌ عرفان جهادی با عرفان حسینی و عرفان فاطمی ارتباط دارد، یعنی جوان جهادی از طریق امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) به حق متصل می‌شود.

محمدباقر خرمشادبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست علمی تحلیل و بررسی تشییع تاریخی سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، یکشنبه ۱۳ بهمن‌ماه، با حضور جمعی از پژوهشگران علوم انسانی در محل مرکز پژوهش‌های علوم انسانی صدرا برگزار شد.

محمدباقر خرمشاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این نشست اظهار کرد: آنچه در تشییع جنازه سردار اتفاق افتاد، عادی نبود بلکه فوق‌العاده بود؛ کسی نمی‌توانست پیش‌بینی کند که بعد از شهادت سردار، چنین اتفاقی می‌افتد. علاوه بر حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر سردار در شهرها و روستاهای مختلف، تا چندین روز پس از مراسم تشییع، سلسله‌ مراسم عزاداری برگزار شد و به سبک مراسم اباعبدالله‌الحسین(ع) سفره احسان و نذری نیز در آن برپا بود.

وی افزود: نکته دیگر حالت بکاء شدید میان مردم بود، به‌طوری که افراد مختلفی از قشرهای مختلف به هر بهانه ای در مراسم تشییع سردار می‌گریستند. به لحاظ روشی نمی‌توان تشییع پیکر سردار را صرفاً از لحاظ آبژکتیو بررسی کرد، بلکه باید به مسائل سابژکتیو و درونی نیز توجه داشت.

خرمشاد در ادامه گفت: علت درونی حضور مردم در تشییع پیکر سردار این بود که او به نماد غرور ملی ایرانیان تبدیل شده بود، غرور ملی در لغت‌نامه دهخدا یعنی احساس فخر و سربلندی نسبت به پیشینه و توانمندی‌های خویش. سردار به دلایل مختلف به نماد غرور ملی تبدیل شده بود. انتهای آستانه تحمل انسان‌ها غرور آن‌هاست. شکستن غرور به خصوص غرور ملی، ظرفیت‌های تازه‌ای از انسان را شکوفا می‌کند.

وی یادآوری کرد: یک مثال تاریخی در شکسته شدن غرور ایرانیان و آزاد شدن ظرفیت‌های تازه، قتل گریبایدوف روسی در زمان مشروطه بود. زمانی که بخشی از اراضی ایران در رزم با روس‌ها از دست رفت و جامعه ایرانی در وضعیت اقتصادی مناسبی قرار نداشت، گریبایدوف احساس کرد که ایرانی‌ها ضعیف شده‌اند و می‌تواند به آن‌ها اهانت کند اما پس از آن اهانت بود که مردم او را کشتند و حوادثی جدید را رقم زدند.

خرمشاد در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: آمریکایی‌ها به اندازه انگلیسی‌ها، ایرانی‌ها را نمی‌شناسند و در محاسبات خود دچار اشتباه می‌شوند، آن‌ها این بار به غرور ملی ایرانی‌ها شلیک مستقیم کردند. شکستن سردار، شکستن همه ملت محسوب شد و خیزشی سراسری پدید آورد و مردم با هر رنگ و سلیقه و جناح به خیابان آمدند.

وی افزود: نکته دیگر این است که سردار را باید به مثابه نمونه بارز «عرفان جهادی» قلمداد کرد، این عنصری مهم و مغفول در تحلیل تشییع پیکر سردار سلیمانی است. تاکنون از اهل عرفان، فقط عرفای کلاسیک و سنتی را می‌شناختیم اما انقلاب اسلامی و دفاع مقدس سنخ جدیدی از عرفان را شکل داد که من اسم آن را عرفان جهادی می‌گذارم.

خرمشاد اظهار کرد: عرفان جهادی در پایه، با عرفان سنتی مشترک است یعنی بر ترک معصیت و انجام واجبات تأکید دارد اما دو نقطه افتراق نیز با آن دارد. در عرفان جهادی رسیدن به مقامات عالیه از طریق معامله هستی خود با معبود رخ می‌دهد، در حالی‌که در عرفان کلاسیک صرفاً شاید توان این معامله رخ دهد و به مرحله ظهور نرسد.

وی افزود: نکته دیگر در عرفان جهادی ره صد ساله را یک‌شبه رفتن است. جوان واجد عرفان جهادی در دوران جوانی بصیرتی پیدا می‌کند که در ادامه عمر در همان مسیر حرکت می‌کند. این موضوع در وصیت حاج قاسم نیز مشهود است که گفت من را در کنار آن طلبه ۲۱ ساله که هم رزم دوران دفاع مقدس من بود، دفن کنید. عرفان جهادی با عرفان حسینی و عرفان فاطمی ارتباط دارد، یعنی جوان جهادی از طریق امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) به حق متصل می‌شود.

بازیابی هویت

در ادامه این نشست، سیدمجید امامی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی بازیابی هویت انسان مسلمان شیعی و انقلابی بود. هویت انسان انقلابی در شرایط خاص تاریخی که ما به سر می‌بریم و علت آن را فراگیری نظام سلطه و نئولیبرالیسم آمریکایی می‌دانم، تحت فشار و خدشه قرار گرفته بود، به خصوص در شرایطی که نظام اقتصادی داخل به علت فسادهای اقتصادی ناکارآمد بود و در عرصه جهانی، مردم شاهد اشغال کشورها از سوی آمریکا و تحریم‌های کمرشکن بودند.

وی تصریح کرد: ما به بازیابی این هویت از نان شب بیشتر نیازمند بودیم، چون نظام سلطه، ما را جامعه‌ای دچار فردیت و بی‌سلاح و بی‌تفاوت می‌خواست. جامعه ایرانی در جریان تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی با عقل سرخ مواجه شد و تداعی کننده مواجهه مردم با یحیای نبی و تمام خون‌های پاکی بود که در تاریخ بر زمین ریخته شده است. این تشییع، روح مجسد همت و باکری بود که مردم را دوباره به خیابان‌ها آورد.

روزی که نعمت‌های خدا آشکار می‌شود

فرزاد جهان‌بین، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در ادامه این نشست به اهمیت ایام‌الله در قرآن کریم اشاره کرد و گفت: امیرالمومنین(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: زمانی که اصول کمرنگ می‌شود، عده‌ای هستند که ایام‌الله را یادآوری می‌کنند، لذا ایشان در نامه خود به حاکم مکه دستور دادند که ایام‌الله را به مردم یادآوری کند و مصادیقی از آن را نیز برشمردند.

وی افزود: در تفاسیر مختلف سه رویکرد نسبت به ایام‌الله وجود دارد. روزی که نعمت‌های خدا آشکار می‌شود، روزی که نقمت و عذاب خدا آشکار می‌شود و بعضی نیز گفته‌اند اشاره به هر دو است، اما تفسیر متفاوتی را آیت‌الله مکارم شیرازی ارائه می‌کند که به نظر من درست‌تر و دقیق‌تر است. ایشان می‌گوید ایام‌الله روزهایی است که دست قدرت خدا خود را آشکارا نشان می‌دهد، قدرت خدا همیشه هست، اما گاهی انگار پرده‌ها کنار می‌رود.

جهان‌بین با اشاره به ایام دهه فجر اظهار کرد: دهه فجر از حیث نظری و عملی یوم‌الله بود، زیرا از حیث نظری نشان داد که اسلام می‌تواند انقلاب کند و طرحی جدید در اندازد و از لحاظ عملی نیز نظام ناعادلانه جهانی را بر هم زد، همه این‌ها دست قدرت خدا بود که آشکار شد چون در شرایط معمولی چنان امکانی وجود نداشت.

استاد دانشگاه شاهد تصریح کرد: رهبر معظم انقلاب از دو حادثه تشییع پیکر سردار سلیمانی حملات موشکی به پایگاه عین‌الاسد آمریکا به عنوان دو یوم‌الله تعبیر کردند و به نظر من این دو یوم‌الله از ایام‌الله دهه فجر مهم‌تر است، زیرا نشان داد دست قدرت خدا و حمایت مردم پس از ۴۰ سال هنوز همراه این انقلاب است، آن هم در شرایطی که دولت مستقر دائماً پیام ضعف مخابره می‌کند و حوادث آبان‌ماه فردی تاجر مثل ترامپ را به این هوس انداخت که انقلاب ما را تضعیف کند.

بازتولید هویت معمایی جامعه ایران

در ادامه این نشست، عبدالحسین کلانتری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بازتولید هویت معمایی جامعه ایران در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد و گفت: با واقعیتی چندبعدی مواجهیم که نمی‌توان آن را به طور کامل تحلیل کرد. اگر دقت کنیم، می‌بینیم در رسانه‌ها فقط تمایل به گزارش‌های تصویری از این رویداد وجود داشته و به صورت مکتوب عمدتاً تنها به وجوه اعجاب‌انگیز این تشیع اشاره شده است. رسانه‌های خارجی هم همگی بر وجوه اعجاب‌انگیز آن تأکید کرده و گویا کلام و واژه‌ها توان تحلیل و صورتبندی واقعه را نداشته‌اند.

وی افزود: همچون کودکی که تازه به زبان و ذوق آمده است، چند نکته را بیان می‌کنم؛ بخشی از کم سخن گفتن‌ها ناشی از انحصارات رسانه‌ای غربی‌ها و بخشی ناشی از عناد محسوب می‌شود، اما بخش بزرگی از لب‌فرو بستن‌ها ناشی از فقدان تحلیل است که من این فقدان تحلیل را نشانی از عظمت واقعه و ناتوانی واژه‌ها در توصیف این امر ماورایی می‌دانم.

کلانتری تصریح کرد: جهان مفاهیم تجددزده ما از توان تحلیل این حادثه عاجز است. نباید خودمان را گول بزنیم. باید بپذیریم که سامانه معنایی ما توان تحلیل این فرد و تشییع او را ندارد، گاهی تحلیل‌های مضحک ارائه می‌شود و به مسائلی همچون ساندیس و شورانگیز بودن جامعه ایران در قبال عزا اشاره می‌شود که واقعاً مضحک و مبتذل است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: بعد از فوت مرحوم پاشایی که خواننده بود، ده‌ها تحلیل اجتماعی حول تشییع جنازه او شکل گرفت، اما در حال حاضر تمایلی به این تحلیل نیست. من می‌خواهم بگویم تفسیر این واقعه باید داخل فرهنگ اسلام و ایران صورت بگیرد، زیرا علوم اجتماعی غربی فاقد توان لازم برای تحلیل چنین رویدادهایی است.

وی اظهار کرد: سعی عملی و نظری تمدن غربی از سال‌های اخیر بر این بوده که هرگونه نشانه مرگ را از زندگی حذف کند و ما را به روزمرگی عادت دهد، در داخل نیز بعضی نشانه‌های شهادت را به مثابه یک خشونت نمادین از زندگی شهری حذف کردند، اما حضور مردم در تشییع سردار سلیمانی نشانه‌ای بود از عدم غفلت مردم؛ این حضور صرفاً ابعاد شرعی نداشت و حضوری سیاسی و انقلابی هم بود. این تشییع نشان داد که مردم چه اندازه به مفهوم شهید و شهادت دلبستگی دارند.

کلانتری به ویژگی‌های فردی سردارسلیمانی نیز اشاره کرد و گفت: او شخصیتی بی‌نظیر بود که رحم و شدت و رقت و صلابت را با هم آمیخته بود. حاج قاسم یک سردار تراز ایران و اسلام و تجلی کوچکی از قمر بنی هاشم(ع) و اباعبدالله الحسین(ع) در میان ایرانیان بود.

انتهای پیام
captcha