تأملی در روایت امام صادق(ع) درباره پناه بردن به شهر قم
کد خبر: 3882255
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
یادداشت/

تأملی در روایت امام صادق(ع) درباره پناه بردن به شهر قم

ائمه(ع) پیش‌بینی می‌کردند که در آینده شهر قم به مأمن علمای شیعه بدل خواهد شد و بر این اساس، به شیعیان توصیه می‌کردند که در هنگام ظهور شبهات و فتنه‌های اعتقادی به این شهر پناه ببرند.

همزمان با شیوع ویروس کرونا، روایتی با این مضمون در فضای مجازی دست به دست می‌شود که امام صادق(ع) فرمودند: هنگامی که فتنه همه‌ شهرها را فراگیرد به شهر قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از آنجا دفع شده است. بی‌گمان هدف از انتشار این روایت در شرایطی که شهر قم به عنوان کانون اصلی ویروس کرونا در کشور معرفی می‌شود، طعنه زدن به قداست شهر قم و تخریب ذهنیت جامعه نسبت به آن است.

این روایت را مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار با دو سند ذکر کرده است. سند اول به امام صادق(ع) و سند دوم به امام رضا(ع) می‌رسد: «وعن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن أبي جميله المفضل ابن صالح، عن رجل، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إذا عمت البلدان الفتن فعليكم بقم وحواليها ونواحيها، فإن البلاء مدفوع عنها». «وروي مرفوعا إلى محمد بن يعقوب الكليني بإسناده إلى علي بن موسى الرضا(ع) قال: إذا عمت البلدان الفتن فعليكم بقم وحواليها ونواحيها، فإن البلاء مرفوع عنها». باید توجه داشت روایات دیگری با این مضمون در مجامع حدیثی یافت می‌شود؛ از جمله این روایت از امام صادق(ع): «إذا أصابتكم بليه و عناء فعليكم بقم فإنه مأوى الفاطميين و مستراح المؤمنين.»

تاریخمندی روایت

در چند روز گذشته در خصوص معنای این روایات مباحثی در بین حوزویان مطرح شده است. از جمله علی طبیعت‌پور با طرح این ادعا که این روایت زمانمند است و مخصوص برهه خاص زمانی است، اطلاق روایت را تضعیف کرده است. گزیده یادداشت وی چنین است:

«فارغ از بحث صدوری و سندی روایت، باید گفت بسیاری از روایات مندرج در کتب روایی ما تاریخمندند و برای مخاطب آن زمان و آن مکان بوده است. در اواخر دوران بنی امیه قیامی به رهبری ابن اشعث در عراق رخ داد که یکی از قبایل عرب ساکن کوفه به نام بنی اشعر(اشاعره) هم شرکت داشت. این قیام شکست خورد و بازماندگان آنها در اقصی نقاط مملکت پهناور اسلامی متواری شدند. از جمله انقلابیون اشعری به ایران متواری و در محل قم کنونی ساکن شدند. آنها با کمک مردم محلی در آن منطقه برج و بارویی ساختند و آن را قم نامیدند که تا اندازه زیادی از حکومت مرکزی استقلال داشت.

اشعریان، شیعه نه به معنی امروزی آن بلکه به معنی عام آن روزی بودند؛ لذا قم از آن زمان مأمنی برای انقلابیون مختلف شیعی اعم از کیسانی و عباسی و امامی شد که از دست خلفای وقت متواری می‌شدند. با انقلاب عباسیان بر ضد امویان، اشعریان قم هم در آن شرکت کردند و لذا پس از روی کار آمدن عباسیان، به پاداش این همکاری، حکومت قم را یافتند که استقلالی بیش از پیش داشت. بعدها این اشعریان به تدریج به جناح امامی شیعیان نزدیک شدند. بهر حال این روایت بر فرض صحت سند به چنین ماجرایی اشاره دارد.»

احتمال جعل روایت

آیت‌الله عندلیب همدانی نیز ضمن بیان این نکته که انگیزه تحریف و جعل در خصوص چنین روایاتی زیاد است، از چند زاویه دیگر نیز به حدیث مذکور اشکال وارد کرده است که متن آن از نظر می‌گذرد؛

«یکی از عوامل جعل حدیث، محبت برخی نسبت به شهر یا قبیله خود و یا بغض و عداوت نسبت به شهر و قبیله دیگران است که پیشینه زیادی دارد و اکنون هم کم و بیش مشاهده می‌شود. وجود این مطلب عاملی است که محقق را در پذیرش اینگونه احادیث دچار تأمل می‌کند.

با چشم‌پوشی از مطلب فوق، این روایات جزء اخبار آحادند و پذیرش خبر واحد منوط به شرائطی است که از آن جمله سنجیدن آن با حکم قطعی عقل، با قطعیات علم  و با روح قرآن کریم و سنت قطعیه است. در اینجا فقط به دو مطلب اشاره می‌کنم و توضیح بیشتر را به فرصتی دیگر موکول می‌کنم:

الف: این روایت‌هایی که شهری را و قبیله‌ای را بدان جهت که از آن قبیله و شهرند مدح یا ذم می‌کند با این آیه نورانی قرآن کریم مخالفند که: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا  إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ». این آیه و آیات دیگر قرآن و نیز سنت قطعیه نبی خاتم(ص) بر این است که معیار برتری انسانیت است و معنویت، تقوی است و سلامت روح، نه قوم و قبیله، نه ثروت و قدرت ... و روایات مورد بحث با این محک قطعی ناسازگاراست و غیر قابل قبول.

اصولاً چگونه می‌توان قبول کرد که شخصی چون از یک شهر و قبیله است همواره خوب و یا همواره بد خواهد بود، این با اصل مسلم عقلی و نقلی اختیار در هدایت و ضلالت ناسازگار است. برخی از این روایات به قول منطقیین قضیه خارجیه هستند و به اصطلاح رایج امروز تاریخمند هستند؛ در برهه‌ای خاص در اثر پیشامدهایی امام از مردمی مذمت یا مدح کرده که طبیعتا هرگز قابل سرایت به زمان‌های دیگر نیست. روایات مربوط به مدح قم و قمیین (بر فرض اعتبار صدوری) هرگز به معنای مدح این شهر و مردم آن الی الابد نیست، و نیز احادیث مذمت فلان قوم و قبیله نیز  از این قسم است.»

نتیجه‌گیری

فارغ از ضعف روایت از نظری سندی، نکته‌ای که در ترجمان این روایت باید به آن توجه کرد این است که چه تناسبی میان تعمیم فتنه و دفع بلا از شهر قم وجود دارد؟ به نظر می‌رسد مقصود از «فتنه» در روایت، فتنه‌های اعتقادی باشد و خصوصیت دفع بلا از شهر قم به دلیل وجود نحله‌های علمی در آن شهر باشد؛ چنانکه در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «ستخلو کوفه من المؤمنین و یازر عنها العلم کما تازر الحیه فی حجرها، ثم یظهر العلم ببلده یقال لها قم و یصیر معدنا للعلم و الفضل؛ به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‌گردد، و علم از آن همچون ماری که در لانه‌اش جمع می‌شود، جمع و برچیده می‌گردد و سپس در شهری که آن را «قم» می‌گویند آشکار می‌شود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد». بنا بر گواهی چنین روایاتی، ائمه(ع) پیش‌بینی می‌کردند که در آینده شهر قم به مأمن علمای شیعه بدل خواهد گشت و بر این اساس، به شیعیان توصیه می‌کردند در هنگام ظهور شبهات و فتنه‌های اعتقادی به شهر قم پناه ببرند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت فروکاستن نقش خود در دفع بلا به موضوعاتی مانند بیماری یا بلاهای آسمانی و طبیعی کاملا غرض‌ورزانه و غیر علمی است.

مصطفی شاکری

انتهای پیام
captcha