
به گزارش ایکنا، در ماههای پایانی سال 63 جنگ از لحاظ نظامی و سیاسی به بنبستهای بزرگی رسیده بود. از یک سو فشارهای سیاسی وجود داشت و از سوی دیگر مدتها در جبهه نظامی حرکت قابل توجهی انجام نشده بود.
عملیات بدر با رمز مبارک یاالله، یاالله، یاالله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا (س) آغاز شد و در همان روزهای اولیه، تمامی خطوط و استحکامات دشمن به سرعت در هم کوبیده شد. در منطقه قرارگاه کربلا، لشکرهای ۸ و ۳۱ به سرعت خود را به خط دوم دشمن رسانده و در ساعت ۲ بامداد پس از پاکسازی این خط که دارای تعدادی مین پراکنده نیز بود، به سمت دجله حرکت کردند. تیپ ۴۴ نیز پس از شکستن خط اول، سریعاً یک گردان ۱۱۰ نفری انفجار را به همراه مواد لازم از روی جاده خاکی جوبیر به سمت پل فرستاد و در ساعت ۰۲:۳۰ اعلام کرد که پل بتونی جوبیر را از دو طرف منهدم کرده است.
در منطقه قرارگاه نجف، به علت وجود چند کمین در فاصله زیادی از خطوط اول دشمن، موج دوم نیروها که باید از آبراههای اصلی حرکت کنند با این کمینها درگیر و در نتیجه متوقف شدند و تا ساعاتی بعد مشغول پاکسازی منطقه شدند. یکی از یگانهای قرارگاه نوح نیز در قسمت پَدالهویدی و سیل بند اول دشمن به سیمهای خاردار و موانع دشمن برخورد کرد و سپس با تعویض محور و حل مشکلات در ساعت ۳ بامداد خط اول را شکسته و پاکسازی پَد الهویدی را تا ساعت ۰۳:۲۰ به پایان رساند و سپس به سمت داخل پیشروی کرد. در آغاز روشنایی صبح ساعت ۶ قرارگاه نجف پاکسازی خط اول خود را به جز البیضه به اتمام رساند در حالیکه واحدهایی از لشکرهای ۷، ۵ و ۱۴ روی خط دوم درگیر بودند. در این میان، نیروهای لشکر ۲۵ به علت طولانی بودن مسیر خود تا صبح به هدف نرسیده و به عقب بازگشتند. منطقه ترا به نیز به طور کامل پاکسازی شد.

پس از الحاق نیروهای قرارگاه کربلا در خطوط اول و دوم، لشکر ۱۷ از سمت شمال به سمت دجله اقدام به پدافند به سمت شمال کرد و واحدهایی از لشکرهای ۸ و ۳۱ به کنار دجله رسیدند. در منطقه قرارگاه نوح نیز لشکر ۴۱، پد الهویدی و سیل بند اول را پاکسازی کرد. با شروع روشنایی صبح، پاتکهای دشمن نیز آغاز شد. فشارهای ممتد دشمن در طول روز اول منجر به بازپسگیری پدالهویدی و رخنه محدود در چند محور دیگر شد. در شب دوم، واحدهایی از قرارگاه نجف در محور چهارراه دوم پد خندق و جنوب آن وارد عمل شدند، لیکن با مقاومت دشمن مجبور شدند به مواضع قبلی خود بازگردند. در این میان، قرارگاه کربلا موفق شد منطقه پیشرفتگی رودخانه دجله و جنوب جوبیر (کیسهای) را تصرف و تأمین کنند. همچنین، واحدهایی از این قرارگاه موفق شدند خود را به دجله رسانده و ضمن وارد آوردن ضربات مؤثری بر دشمن، رو به جنوب پدافند کنند.
با شروع روشنایی صبح روز دوم، پاتکهای دشمن با شدت بیشتری آغاز شد و تا پایان این روز موفق به تصرف سیل بند دوم و الصخره و رخنه در برخی نقاط سیل بند اول در جنوب و شمال پَد خندق شد. در منطقه قرارگاه کربلا، پاتکهای دشمن عمدتاً از منطقه الهاله به سمت همایون انجام شد که پس از انهدام تعدادی تانک و نفربر و به گل نشستن تعدادی دیگر، دشمن بدون نتیجه عقب نشست. در روز سوم عملیات، با بمباران هوایی دشمن تعدادی از واحدهای قرارگاه نجف در وضع نامناسبی قرار گرفتند. چهار راه پدخندق نیز به دست دشمن افتاد و نیروهای خودی در ۶۰۰ متری شرق این چهار راه مستقر شدند.

در شب و روز چهارم عملیات، واحدهای قرارگاه نجف در شمال چهارراه پد خندق به دلیل عدم الحاق به جنوب و نیز فشار دشمن، به مواضع اولیه خود عقب نشینی کردند. همچنین یکی از واحدهای قرارگاه کربلا از خط صفین ۳ به سمت شمال تک کرد که در بعضی از محورها تا جاده خندق پیشروی کرد، لیکن به دلیل عدم پاکسازی منطقه و نیز عدم الحاق با نیروهای قرارگاه نجف مجبور شد به خط صفین ۳ بازگردد. سپس، پاتکهای شدید دشمن به خط پدافندی صفین ۳ آغاز شد. در این پاتکها، دشمن نتوانست رخنهای در خط پدافندی مذکور ایجاد کند. در شب پنجم، قرارگاه کربلا با نیروهای باقی مانده خود به غرب دجله تک کرد. اگر چه این قرارگاه توانست ضمن انهدام نیروهای دشمن مستقر در شرق، قسمت اعظم پل ابو عران را تخریب کند، لیکن با فشارها دشمن از سمت شمال، جنوب و جنوب شرقی تا صبح روز پنجم مجبور شد منطقه غرب دجله را به جز سیل بند غربی را تخلیه کند. با روشنایی صبح روز پنجم پاتکهای دشمن با شدت تمام آغاز شد و تا بعد از ظهر این روز دشمن موفق به ایجاد رخنه در کناره شرقی دجله و برهم زدن آرایش پدافندی خودی شد. آتش توپخانه دشمن نیز از این روز شدت گرفته و خطوط اول و دوم و سیل بند عقب آب راهها را مورد هدف قرار داد. با روشنایی صبح روز ششم، پاتکهای دشمن ادامه یافت که در ساعت ۱۰ صبح خط صفین ۳ به طور کامل به پشت جاده النهیر، جمل ۳ منتقل شد. با فشار دشمن و پراکندگی واحدهای خودی وضعیت خط بسیار نامساعد بود. بر همین اساس و به دلیل عدم تضمین برای حفظ خط پدافندی شمال منطقه با توجه به این که در صورت شکستن خط فوق، تمامی نیروهای منطقه درخطر انهدام قرار میگرفتند، تصمیم گرفته شد عقبنشینی شود. این عقب نشینی از ساعت ۵ بعد از ظهر ۲۶ اسفند آغاز شد و تا ساعت ۱۰ شب به پایان رسید و پل پَد چهارم در چند نقطه منهدم و قطع شد. منطقه ترابه و پَد خندق تا ۷۰۰ متری شرق چهار راه پَد در دست نیروهای خودی باقی ماند. در شب دوم فروردین ۶۴ دشمن به روستای ترابه پاتک کرد که با دادن ۱۶ اسیر و تعدادی تلفات مجبور شد عقبنشینی کند.
نتایج عملیاتطی عملیات بدر علاوه بر تلفات سنگین که به دشمن وارد شد، بیش از ۵۰۰ کیلومتر مربع از منطقه هور از جمله روستاهای ترابه، لحوک، نهروان، فجره و نیز جاده خندق به طول ۱۳ کیلومتر، که فاصله آن با جاده العماره – بصره ۶ کیلومتر است، به تصرف نیروهای خودی درآمد. البته پس از این عملیات، عراق با استفاده از پشتیبانی هوایی و موشکی خود به حملات گسترده به شهرها و مناطق مسکونی و نیز کشتیهای حامل نفت ایران مبادرت ورزید. تلفات و خسارات وارده به دشمن طی عملیات بدین شرح است.

کشته و زخمی شدن بیش از ده هزار نفر، به اسارت در آمدن ۳۲۰۰ نفر، انهدام ۲۵۰ تانک و نفربر، انهدام ۴۰ قبضه انواع توپ، انهدام ۲۰۰ خودرو، انهدام ۶۰ قبضه انواع خمپارهانداز، انهدام ۱۵ دستگاه مهندسی، انهدام ۴ هواپیمای PC، انهدام ۲ هواپیمای میگ و سوخو، انهدام ۴ هلی کوپتر، به غنیمت گرفته شدن ۵۰ قبضه انواع خمپارهانداز، به غنیمت گرفته شدن ۲ دستگاه رازیت.
دلیل انجام عملیاتدر حالی که دستیابی به یک جناح از دشمن در شمال بصره و قطع جاده مهم بصره – العماره، که میتوانست منطقه مانور مناسبی را برای عملیاتهای آینده به سمت بصره و یا العماره باز کرده و دروازه جدیدی را برای ورود به مناطق خشکی جدید بگشاید، همچنان به عنوان یک هدف مهم تلقی میشد؛ عواملی هم، چون تجربیات به دست آمده از عملیات خیبر درباره الزامات پشتیبانی و تاکتیکی و عملیات آبی و خاکی، جبران بسیاری از نواقص و کمبودهای مهندسی موجود در عملیات مذکور، در اختیار داشتن جزایر مجنون به عنوان مناطق واسط و سرپل که امکان تمرکز نیروها و انتقال تجهیزات به جلو را تسهیل میکرد، موجب شدند منطقه غرب هورالهویزه مجدداً برای انجام عملیات بزرگ بعدی با نام عملیات بدر انتخاب شود.
طرح عملیاتبرای انجام عملیات، منطقه مورد نظر به دو محور شمالی و جنوبی تقسیم شد. محور شمالی به قرارگاه نجف، و محور جنوبی به قرارگاه کربلا واگذار شد. قرارگاه نجف از شمال البیضه تا امتداد آب راه جمل، و قرارگاه کربلا از شمال، مقابل آب راه جمل و روستای نخیره در شرق دجله؛ و از جنوب، منطقه القرنه (خط الهاله) وارد عمل میشدند. قرارگاه نوح (ع) نیز ماموریت داشت ضمن تصرف پدافندی و گسترش در آن محور، به سوی پل زردان پیشروی کند و سپس کانال سوئیب را شکافته و آب را به سمت بصره جاری کند. همچنین به دو قرارگاه فرعی ظفر و نجف ۲ مأموریتهای جداگانهای به صورت احتیاط و نیز انجام عملیات فریب واگذار شد. به این ترتیب که قرارگاه ظفر میباید آماده میشد تا در صورت امکان به طریق هلیبرد از العزیز به طرف شمال در غرب رودخانه دجله حرکت کند. نجف ۲ نیز ماموریت اجرای آتش روی جاده العماره – بصره و شمال پل العزیر به عهده داشت.
نتایج عملیات بدر و خیبر در دفاع مقدساقدامات ایران پس از والفجر مقدماتی و والفجر یک، یعنی عملیات خیبر و بدر را میتوان مبدا تحول و دگرگونی در اقدامات نظامی ایران در سالهای بعد دانست. ظهور نبوغ نظامی در مقابل پیچیدگیهای دشمن که با حمایت منابع و کارشناسان خارجی، در زمین، تسلیحات و شیوه نبرد با رزمندگان اسلام، تغییرات و توسعه قابل ملاحظهای یافته بود، موجب شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شود که متفاوت با شرایط قبلی آن بود. به عبارت دیگر، ابتکار عمل سپاه پاسداران در هورالهویزه و پیگیری شکل جدیدی از جنگ در برابر دشمن، عقبماندگی جبهه خودی را در برابر پیچیده شدن جنگ پس از ورود به خاک عراق، جبران کرد و گونهای خلاقیت نظامی را به نمایش گذاشت که تأثیرات قابل ملاحظهای در تصمیمگیری و برنامهریزی نظامی، سیاسی عراق داشت.

علاوه بر این، در سطح منطقه و جهان، نیز آمریکا و کشورهای عربی در پی ابتکار عمل ایران در جنگ که اشکال مختلف آن روشن و قابل پیش بینی نبود، دچار نگرانی شدند. در واقع، عملیات خیبر ضمن آن که بن بست جنگ را گشود و عراق را به چارهاندیشی دوباره برای جلوگیری از موفقیت ایران وادار کرد، موجب بازنگری در سیاستهای پیشین آمریکا و توجه بیشتر این کشور برای نزدیکتر شدن به صحنه جنگ شد و سرانجام، میتوان گفت، این دوره، مبدا ابتکار عمل برای ادامه نبرد تا پایان جنگ بود که آثار آن در عملیاتهای آینده به شکلهای گوناگون ظاهر شد.
فعالیت مستقل ارتش و سپاهاز جنبههای دیگر در این مقطع، میتوان به آغاز فصل جدیدی اشاره کرد که در آن سپاه و ارتش به انجام عملیات مستقل پرداختند با آن که سپاه و ارتش در عملیات بدر یک بار دیگر به طور مشترک وارد عمل شدند، اما انجام عملیات مستقل که با عملیات خیبر آغاز شد، در پایان این مقطع به عنوان محور اصلی در نقش ارتش و سپاه بر اقدامات آتی سایه افکند.
تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاءبا ورود حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ، از آغاز دور جدید تحولات نظامی، شاهد دخالت وی در مسائل و تصمیمگیریهای نظامی هستیم، زیرا برای پیشبرد استراتژی جدید که بر محور دیپلماسی بود، به حضور مسئولان کشور در چنین سطحی در جنگ نیاز داشت، همچنین، با توجه به جدایی ارتش و سپاه، آقای هاشمی نقش هماهنگکننده اقدامات آتی را بر عهده گرفت و بالاخره، با وجود تمام این مسایل، وی مایل بود، در اداره میدان نبرد دخالت مستقیم داشته باشد.
افزایش حضور فرماندهان ردهبالای سپاهمسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، افزایش صدمات وارده به نیروهای اصلی و ثابت سازمان رزم سپاه است. پس از آنکه جنگ وارد خاک عراق شد، به دلیل شدت عمل دشمن، سخت شدن نبرد و لزوم حضور فرماندهان در صحنههای درگیری، تلفات کادر یگانها نیز افزایش یافت. در این مقطع، به ویژه در عملیاتهای خیبر، بدر و والفجر۴ تعداد زیادی از فرماندهان سپاه، به شهادت رسیده و یا به سختی مجروح شدند. تنها در عملیاتهای بدر و خیبر بیش از ۹ تن از فرماندهان ارشد از جمله؛ حاج ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)، عباس کریمی که به جای حاج ابراهیم همت، هدایت لشکر۲۷ را به عهده گرفته بود، اکبر زجاجی از معاونان لشکر ۲۷؛ مهدی باکری، فرمانده و حمید باکری و یاغچیان، جانشینان لشکر ۳۱ عاشورا، ستوده، جانشین تیپ ۳۳ المهدی، تجلائی از فرماندهان لشکر ۳۱ عاشورا، بهروز غلامی، فرمانده تیپ ۱۵ امام حسن(ع) و برخی دیگر از فرماندهان یگانهای سپاه به شهادت رسیدند. این فرماندهان همه در خط شهید شدند، حاج همت هنگامی که میخواست با یک گروهان، خط را در جزیره مجنون حفظ کند، بر اثر ترکش توپ شهید شد. مهدی باکری نیز پس از آن که حاضر نشد بسیجیها را در غرب دجله تنها بگذارد، بر اثر اصابت تیر به شدت از ناحیه پیشانی مجروح شد.

هنگامی که وی را برای انتقال به اورژانس به داخل قایق در رودخانه دجله آوردند، به دلیل تسلط عراقیها بر صحنه، بر اثر برخورد موشک آر. پی. جی قایق و جسدش سوخت و آب، خاکستر آن را به نقطه نامعلومی برد. سرداران دیگری نیز تا مرز شهادت پیش رفتند، اما سرنوشت آنها جز این نبود؛ برای نمونه، برادر حسین خرازی در عملیات خیبر زخمی شد. وقتی که فرمانده جنگ و نماینده امام، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی حمله از محور طلائیه و باز کردن راه زمینی به جزیره را مرز بهشت و جهنم خواند، شهید خرازی با لشکر خود وارد عمل شد، اما نزدیک ظهر و در اوج درگیری، به شدت مجروح شد، به گونهای که با بدن پر از ترکش و یک دست قطع شده به بیمارستان انتقال یافت. او بالاخره به آرزوی خویش رسید و در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و در جوار حضرت حق آرام گرفت.
جمعبندیدر مجموع، میتوان گفت این مقطع موجب شد که از نظر روانی تصمیمگیری و طرحریزی در اقدامات نظامی جمهوری اسلامی ایران از پیچیدگی خاصی برخوردار شود. این مسئله از نظر روانی مهمترین تأثیر را بر دشمن بر جای گذاشت. در واقع، این روند، (با تأکید بر عملیات خیبر) همچون مقطع عملیات ثامن الائمه(ع)، مبدا تحول جدیدی در جنگ بود. در عملیات ثامن الائمه(ع)، جسارت انتخاب منطقه وسیع که قبل از آن سابقه نداشت، یک ابتکار عمل به شمار میرفت و لذا، مبدا تحولات بعدی صحنه جنگ شد. آن عملیات، زمینه و خواستگاه استراتژی عملیاتی جدیدی و تاکتیکهای ویژه بود که در عملیات رمضان متوقف شد. در مقطع دوم نیز همین تحول به چشم میخورد و عملیات خیبر خواستگاه و مبدا استراتژی عملیاتی جدیدی شد که در یک روندی تکاملی رشد یافت. غافل گیری، پیچیدگی مانور، مانور آبی- خاکی برجستهترین نمودهای عملیاتهای بعدی بودند که از مقطع ناشی میشوند.
یادمانهای مرتبط با عملیات بدریکی از اهداف احداث بیمارستان امام رضا علیه السلام پشتیبانی درمانی از یگانهای مستقر در منطقه عملیاتی بدر بوده است. جاده صاحبالزمان(عج) پس از علمیات بدر برای پشتیبانی از جزایر مجنون به جاده شهید همت متصل شد. برای پشتیبانی از نیروهای خودی در عملیات بدر، جاده شهید همت به طول ۲۴ کیلومتر احداث شد. در عملیات بدر قرارگاه مرکزی هدایت عملیات در منطقه جفیر مستقر بود. منطقه طلائیه یکی از محورهای مهم عملیات و کلید حفظ جزایر مجنون در طول جنگ بود. فرماندهان خودی برپایه آسیبپذیری دشمن در منطقه هور الهویزه، عملیاتهایی را در این منطقه اجرا کردند که عملیات بدر از جمله این عملیاتها بود.
انتهای پیام