بی‌توجهی به ظرفیت‌های موجود برای توسعه امور قرآنی
کد خبر: 3885894
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۲
یادداشت وارده /

بی‌توجهی به ظرفیت‌های موجود برای توسعه امور قرآنی

معطل ماندن ظرفیت‌ها و بهره‌وری بسیار پایین آن‌ها به حدی است که عمده فعالان قرآنی کشور یا از ظرفیت‌های عظیم این نهادها مطلع نبوده و یا به آن‌ها توجه نمی‌کنند و راهکارشان برای حل معضلات قرآنی کشور یا تلاش برای استفاده بیشتر از ظرفیت‌های مردمی یا ایجاد ساختارهای جدید بدون در نظر گرفتن غول عظیم ظرفیت ساختارهای موجود است.

ظرفیت‌های موجود برای توسعه امور قرآنی را می‌شناسیم«...وزارت اوقاف مى‌خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد نه اینکه شما تعیین کنید، … دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد، آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنى‌شان مى‌کنیم.» (بیانات امام خمینی، 18 شهریور 43)

این سخنان حضرت امام(ره) حاکی از نگاه عمیق و راهبردی ایشان نسبت به ظرفیت عظیم حاکمیت است، ظرفیتی که اگر در اختیار اجرای احکام اسلام قرار گیرد منجر به تحولی عظیم در سطح جامعه و حل تمامی مشکلات جامعه خواهد شد. ولی چه شد که پس از انقلاب اسلامی این ظرفیت‌های عظیم مورد غفلت عموم دلسوزان و فعالان قرار گرفت و به صورت خاص در فضای فعالان و فعالیت‌های قرآنی نگاه به ظرفیت‌های عظیم حاکمیت به شدت کم رنگ شد و از یادها رفت؟

تشکیل دولت اسلامی

در اندیشه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) زنجیره ایجاد تمدن اسلامی متشکل از پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است. در حال حاضر کشور در مرحله تشکیل دولت اسلامی قرار داشته و عمده توان‌ها باید متمرکز بر تحقق این موضوع شود.

در نگاه رهبری ایجاد دولت اسلامی بر تشکیل جامعه اسلامی تقدم داشته و این بدین معناست که تحقق جامعه‌‌ای اسلامی در تمامی ابعاد بدون استفاده از ظرفیت‌های عظیم حاکمیت امری غیرممکن به نظر می‌رسد. در مسئله قرآن کشور نیز همه تلاش‌های دولتی و مردمی باید بر استفاده صحیح از ظرفیت‌های حاکمیت تمرکز یافته و تلاش شود با به کارگیری این نهادها عموم مردم گام به گام با قرآن آشنا شده و عموم جامعه به سمت حکومت قرآن که مد نظر امامین انقلاب است، حرکت کنند.

7 هزار میلیارد تومان بودجه قرآنی

با وقوع انقلاب اسلامی اشتیاق به فراگیری و انس با قرآن کریم افزایش یافته و منجر به تشکیل نهادها و مجموعه‌های دولتی و مردمی متعددی برای این امر شد. مجموعه‌هایی که عمدتا در یکی از سه حیطه تبلیغ و ترویج، آموزش عمومی و پژوهش و آموزش عالی قرآنی در حال فعالیت هستند. نهادها و مجموعه‌هایی همچون شبکه قرآن و معارف سیما، شورای عالی قرآن صدا و سیما و معاونت قرآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حیطه تبلیغ و ترویج قرآن کریم، وزارت آموزش و پرورش، سازمان دارالقرآن و موسسات مردمی در حیطه آموزش عمومی قرآن و پژوهشگاه‌های مختلف حوزوی و دانشگاهی و دانشگاه‌های تخصصی و میان‌رشته‌ای در حیطه پژوهش و آموزش عالی قرآنی فعال هستند.

در حال حاضر در کشور، بزرگترین ظرفیت‌های قرآنی در اختیار ۲ نهاد صدا و سیما و آموزش و پرورش است، به گونه‌‌ای که از لحاظ بودجه‌‌ای آموزش و پرورش با بودجه ۵۰۰۰ میلیاردی قرآنی (اعم از بودجه مستقیم و غیر مستقیم مانند حقوق معلمان قرآن و دینی، چاپ کتب درسی قرآن و…) و صدا و سیما با بودجه ۲۰۰۰ میلیاردی برای قرآن (اعم از بودجه شبکه قرآن و ارزش پنهان تلاوت‌های اذان‌گاهی و قبل از اخبار و…)، بیش از ۹۷ درصد بودجه قرآنی کشور را در اختیار دارند.

ولی متاسفانه با وجود گذشت ده‌ها سال از تشکیل چنین نهادهایی هنوز انس با قرآن، تدبر در مفاهیم آن، حفظ قرآن و سایر ابعاد تمسک به قرآن در بین عموم مردم جایگاه ویژه‌‌ای نیافته و دستگاه‌های ذی ربط وظیفه خود در این زمینه را به خوبی انجام نداده‌اند.

معطل ماندن این ظرفیت‌ها و بهره‌وری بسیار پایین آن‌ها به حدی است که عمده فعالان قرآنی کشور یا از ظرفیت‌های عظیم این نهادها مطلع نبوده و یا به آن‌ها توجه نمی‌کنند و راهکارشان برای حل معضلات قرآنی کشور یا تلاشی است در جهت استفاده بیشتر از ظرفیت‌های مردمی یا ایجاد ساختارهای جدید بدون در نظر گرفتن غول عظیم ظرفیت ساختارهای موجود. در حالی که بسیار از نیازهای لازم برای پیشبرد فعالیت‌های قرآنی در ظرفیت‎های موجود این نهادها قابل جستجوست.

اما چرا از ظرفیت‌های بی‌بدیلی که انقلاب اسلامی در اختیار فعالان قرآنی قرار داده به صورتی مناسب بهره‌برداری نشده است؟ در متن حاضر به بخشی از دلایل این مسئله اشاره خواهد شد.

چرا آب در کوزه را نمی‌بینیم؟

1- عدم توجه به ابعاد گسترده اقدامات ملی

عامل اول این است که در بسیاری از مواقع به ابعاد گسترده اقدامات ملی توجه نشده و همانند کارهایی کوچک با آن‌ها برخورد می‌شود. این کوچک دیدن اقدامات ملی منجر به فراهم نکردن لوازم مختلف جهت تحقق آن شده و در نتیجه منجر به خسته شدن در میانه راه و رها کردن کار می‌شود. به عنوان مثال یکی از مصادیق این مطلب نوع مواجهه با مطالبه رهبری مبنی بر تربیت ۱۰ میلیون حافظ کل قرآن کریم است، مطالبه‌‌ای که بسیار سنگین بوده و برای تحقق آن نیاز به عزمی ملی و پای کار آمدن صدا و سیما، آموزش و پرورش، حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و سایر نهادهای موثر است. ولی متاسفانه کوچک دیدن این اقدام ملی منجر به اقداماتی همچون تدوین و تصویب سند ملی حفظ قرآن کریم شده است که در ناکارآمدی آن همین بس که بعد از گذشت نزدیک به چهار سال از تدوین این سند و تشکیل ستاد راهبری طرح ملی حفظ قرآن، طبق آمارها کمتر از ۲۰ هزار حافظ کل قرآن در کشور تربیت شده‌‌اند که البته همین تعداد نیز به واسطه تدوین این سند و راه‌اندازی ستاد اجرایی آن نبوده و بخش اعظم آن مربوط زحمات دیگران و یا سال‌های قبل از آن است.

2- عدم اطلاع از ظرفیت‌های عظیم حاکمیت

عامل دوم عدم شناخت دقیق ما از ظرفیت‌های عظیم حاکمیت و کارهای بزرگی است که می‌توان با آن‌ها انجام داد. بیانات حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر رفع فقر از جامعه با اوقاف ناظر به شناختن درست همین ظرفیت‌هاست. ولی عموم ما متاسفانه به بزرگی این ظرفیت‌ها توجهی نداشته و عمدتا به ایجاد ساختارها و سازمان‌هایی جدید و موازی پرداخته تا کم کاری‌های بقیه را جبران کنیم. یکی از دلایل ایجاد سازمان‌های متعدد موازی قرآنی در کشور همین نکته است. به عنوان مثال وظیفه آموزش و پرورش، آموزش روخوانی، روان‌خوانی، ترجمه، مفاهیم، حفظ و تدبر در قرآن به عموم مردم است و دیگر نیازی به پدید آمدن دارالقرآن‌های متعدد در اکثر سازمان‌های کشور از جمله سازمان تبلیغات، بسیج، وزارت‌خانه‌های مختلف و تاسیس چند هزار موسسه قرآنی در کشور برای جبران کم‌کاری‌های آموزش و پرورش نبوده است. ولی ما متاسفانه بدون توجه به ظرفیت عظیم آموزش و پرورش با ۱۴ میلیون مخاطب دائمی و ۵۰۰۰ میلیارد بودجه قرآنی، برای حل مشکل آموزش قرآن کشور به ایجاد ساختارهای متعدد موازی رو آورده‌‌ایم که البته آن‌ها هم در کارآمدی تفاوت جدی به آموزش و پرورش ندارند.

3- الگوی موفق نداریم

در سده اخیر موفق‌ترین الگوی ما در انجام کاری ملی به گونه‌‌ای که اکثریت مردم در آن مشارکت و نقش‌آفرینی جدی داشته باشند، انقلاب اسلامی است که به‌رغم تلاش‌های مختلف حضرت امام(ره) تکرار این تجربه موفق با این ابعاد عظیم دیگر امکان‌پذیر نشد. پس از حضرت امام نیز با وجود موفقیت‌های متعدد به دست آمده در جبهه انقلاب، این موفقیت‌ها بیشتر حاصل تلاش‌ و نقش‌آفرینی جدی عموم مردم نبوده است. دستیابی به موشک‌های پیشرفته، فناوری هسته‌‌ای، پیشرفت‌های علمی، ایجاد سپاه قدس و موفقیت‌های سردار سلیمانی نمونه‌‌ای از این موفقیت‌هاست. متاسفانه در مواردی نیز که فضا به سمت پدید آمدن عزمی ملی رفته به سرعت با طراحی دشمن این عزم‌ها پراکنده شده است که نمونه آن را در شهادت سردار سلیمانی مشاهده می‌کنید که چگونه دشمنان با طرح مباحث حاشیه‌ای قصد دارند تا عزم بزرگ مردم و بدرقه‌شان از این قهرمان جهانی را به حاشیه ببرند.

4- همراه کردن اندیشه‌ها ضروری است

از سوی دیگر ما نمونه‌های ناموفق هم کم نداشته‌ایم. دلسوزانی قصد داشته‌‌اند با استفاده از ظرفیت‌های حاکمیتی حرکتی بزرگ ایجاد کنند، اما به دلیل نشناختن نحوه استفاده از این ظرفیت‌ها و به خط کردن آن‌ها گرفتار ایجاد ساختارهای تودرتو و متعدد شده و پس از مدت کوتاهی از دستیابی به اهداف خود مایوس شده اند. متاسفانه این عزیزان توجه نداشته‌‌اند که تنها بخشی از همراه کردن ظرفیت‌های حاکمیتی توسط ساختارسازی، سیاست‌گذاری و ابلاغ از بالا انجام می‌شود، ولی بخش مهم‌تر و عظیم‌تر آن از طریق همراه کردن ذهن‌های مسئولان، نخبگان، فعالان و مردم با یک اندیشه مشخص جهت تغییر اتفاق می‌افتد. کاری که حضرت امام (ره) به خوبی آن را انجام دادند و توانستند با همراه کردن اقشار مختلف جامعه با اندیشه خود، ساختارها و سیاست‌ها و برنامه‌های حاکمیت را به کلی تغییر دهند. تجربه لازم ولی ناکافی شورای توسعه فرهنگ قرآنی جهت استفاده از ظرفیت‌های حاکمیتی تنها یکی از این نمونه‌هایی است که به دلیلی غفلت از این هم‌گرایی موفقیت چندانی در بر نداشته است. تجربه‌‌ای که نشان داد ایجاد کمیسیون‌ها و کارگروه‌های تودرتو و متعدد هر چند که لازم است ولی در صورتی که منجر به تولید مستمر اندیشه نو و همراه سازی همه اقشار با این اندیشه نشود به هیچ وجه کافی نخواهد بود.

5- به خط کردن ظرفیت‌ها نیاز به متانت و صبر دارد

مانع بعدی برای استفاده از ظرفیت‌های حاکمیت نداشتن متانت و صبر کافی است. کم نیستند افرادی که با رد شدن طرح‌شان از سوی یکی از دستگاه‌های حاکمیتی، کنار کشیده و می‌گویند که دیگر به این دستگاه‌ها امیدی نیست. این عزیزان به مقوله زمان‌بر بودن رشد اندیشه انسان‌ها توجهی نداشته و گمان می‌کنند بدون پدید آمدن این رشد در طیف‌های مختلف مخاطبانشان، می‌توانند آن‌ها را با خود همراه کنند. حضرت امام(ره) برای این رشد ارزش جدی قائل بودند و از سال ۴۲ تا ۵۷ نیز برای رشد اندیشه اقشار مختلف مردم جامعه زمان جدی گذاشتند و با متانت و صبر مردم را به نقطه‌‌ای رساندند که عموم مردم حاضر بودند برای تحقق طرح امام جان خود را نیز فدا کنند.

6- رسوخ تفکر جدایی دین از سیاست در اندیشه نخبگان دینی

دیدگاه سکولاریسم از نظر مورخان از سال ۴۷۶ میلادی و در نتیجه درگیری و تنازع فرهنگی اروپا با کلیسا و مسیحیت و پس از نهضت فکری در اروپا ایجاد شد. اسلام با این دیدگاه مخالف بوده و طبق آموزه‌های اسلامی، دین در همه شئون زندگی مردم نفوذ داشته و هر فردی طبق دستورات اسلام خود را در سرنوشت جامعه مسئول می‌داند. این احساس مسئولیت عمومی مانع مهمی برای مداخلات بیگانگان و نقشه‌های استعماری بوده است. از این رو استعمارگران درصدد برآمدند دین را محدود کنند و زمزمه انفکاک سیاست از دیانت را سردادند و در جوامع اسلامی این فکر را پدید آورند که سیاست یعنی شیطنت، دغل کاری و حقه‌بازی و چنین کاری برای یک مسلمان، شایسته و سزاوار نیست، همچنین القا می‌کردند که اسلام برای تلطیف روح جامعه و اصلاح امور اعتقادی و عبادی و روحی مردم آمده است و کاری به اعمال روزمره آنان ندارد.

القای این طرز تفکر باعث شد تا اسلام به یک سلسله امور اعتقادی، عبادی و اخلاقی منحصر شده و همه ابواب جهاد و قضا و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر از زندگی مردم کنار گذاشته شود. این نقشه آنچنان ماهرانه اجرا شد که عدم مداخله در امور اجتماعی و سیاسی نوعی قداست و دخالت در آن بزرگترین عیوب شمرده شد. (مجله حکومت اسلامی (مجلس خبرگان)، شماره ۲، سال اوّل، ص ۱۴۵)

متأسفانه این تفکر در میان مسلمین طرفداران بسیاری یافت و متأسفانه با رواج این تفکر ناصحیح در ناپسند شمردن سیاست، کم‌کم گروهی از دینداران از بستر امور اجتماعی و سیاسی فاصله گرفتند و حضور در این صحنه را ناروا شمردند. حضرت امام (ره) در این‌باره خطاب به روحانیت فرمودند: «وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد… به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سر و پای وجودش ببارد والاّ عالم سیاسی و روحانی کاردان، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه داشت و این از مسایل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت، متدین‌تر بود، یاد گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان گناه و شرک به شمار می‌رفت.» (پیرامون انقلاب اسلامی، پاورقی ص ۵۶) «می‌شود گفت که بی‌استثنا دعوت‌های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار بوده است.» (آیین انقلاب اسلامی، ص ۱۱۹)

گرچه با وقوع انقلاب اسلامی از شدت این تفکر کاسته شد، ولی حجم فعالیت‌های گذشته و رسوخ اعتقادات حاصل از آن در لایه‌های عمیق فکری جامعه دینی همچنان مانع جدی شکل‌گیری تفکر مد نظر امامین انقلاب است که در نتیجه آن هنوز هم بسیاری از دلسوزان انقلاب به ظرفیت‌های عظیم حاکمیت توجه جدی ندارند.

امید است که ان‌شاءالله دلسوزان قرآنی کشور آرام آرام با ظرفیت‌های مختلف قرآنی حاکمیت بالخصوص صدا و سیما و آموزش و پرورش آشنا شده و تمرکز خود را روی استفاده درست از این ظرفیت‌ها بگذارند و از ایجاد ساختارها و شبکه‌های دولتی یا مردمی جدید پرهیز کنند.

سعید قربانی، پژوهشگر و عضو مرکز راهبردی طارق

انتهای پیام
captcha