شوق خاطر موکشان سوی تو میآرد مرا
از در دل تا سر کوی تو میآرد مرا
من که نتوانم شدن از سایه سوی آفتاب
لیک شوق دیدن روی تو میآرد مرا
میوزد هرگه نسیم مهربانی بر دلم
نِکهت خُلق تو و خوی تو میآرد مرا
خضر بلبل بوی گل گردید و بردش سوی گل
خضر من بوی تو شد، سوی تو میآرد مرا
شادم از طالب که در دیباچه عشق و نیاز
هم دعاگو هم ثناگوی تو میآرد مرا
طالب آملی
انتهای پیام