مهم‌ترین نگرانی امام(ره) ایجاد ذهنیت منفی به روحانیت بود
کد خبر: 3903296
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۱
حجت‌الاسلام سروش‌محلاتی:

مهم‌ترین نگرانی امام(ره) ایجاد ذهنیت منفی به روحانیت بود

وقتی که نظام اسلامی تحقق یافت، در حوالی سال‌های 1360 امام خمینی(ره) مکرراً یک نگرانی را مطرح می‌کردند. مثلاً در دیدار با فقهای شورای نگهبان می‌گویند نباید کاری کنید که مردم بگویند روحانیون دستشان به جایی نمی‌رسید، حالا که رسید این طور شدند. استبداد دینی تهمتی است که نباید از کنارش گذشت و روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن دهند.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت چهلمین روز درگذشت آیت‌الله امینی با موضوع «روحانیت و آزمون قدرت»، ۱۷ خرداد، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار و از طریق صفحه اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم به صورت زنده پخش شد. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی در این نشست به تحلیل ابعاد شخصیتی آیت‌الله امینی پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

آیت‌الله امینی، زندگی و شخصیتش از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است و این برنامه از یک زاویه به زندگی ایشان می‌پردازم. حدود نیمی از عمر این عالم بزرگوار، مقارن با دوران جمهوری اسلامی است. در این دوران چهل ساله آیت‌الله امینی نقش فعالی را ایفا کرده است. سِمت‌ها و مناصب مختلفی داشته است، از امامت جمعه، عضویت و نیابت ریاست در مجلس خبرگان رهبری و همین طور عضویت در مجمع تشخیص مصلحت و برخی مناصب دیگر.

نکته‌ای که مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که آیت‌الله امینی قبل از جمهوری اسلامی، با آیت‌الله امینی بعد از جمهوری اسلامی تفاوتی تفاوتی ندارد. خوب است بررسی شود که حضور در قدرت، چه تأثیری بر رفتار این عالم داشته است. در حقیقت یکی از آزمون‌های سخت برای انسان‌ها، آزمون قدرت است. بشر در برابر آزمایشات مختلفی قرار دارد از جمله آزمایش ثروت و یا شهوت را می‌توان مثال زد، ولی سخت‌ترین و دشوارترین آزمون برای انسان، آزمون قدرت است. بسیارند کسانی که در آزمون‌های دیگر موفق می‌شوند، اما در آزمون قدرت به گونه دیگری ظهور و بروز پیدا می‌کنند.

این آیه قرآن از زبان یوسف صدیق(ع) است که «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»، دعا و مناجات حضرت یوسف با خداست. شخصی که برخوردار از مراتب عالیه معنویت و دارای مقام نبوت است، آرزوی مسلمان بودن دارد. چرا یوسف هنگامی که درون چاه افتاد از خدا نخواست که مسلمان بمیرد؟ چرا در برابر زلیخا که قرار گرفت این را از خدا نخواست؟ چرا وقتی به زندان رفت این دعا را مطرح نکرد؟ اما در اوج قدرت که قرار گرفت، بیش از همیشه خطر را نزدیک می‌دید. فرمود خدایا من را مسلمان بمیران.

اسیر در قدرت یا اسارت قدرت

در تعبیر روایتی از امام صادق(ع) است که حضرت آیه را معنا کرده‌اند و فرمودند این آزمون قدرت برای انسان‌های بزرگ نیز خطری عظیم تلقی می‌شود. متأسفانه در مکتب اخلاقی ما، به خطرات ثروت و شهوت زیاد بحث شده است، اما در برابر آن، جای تأسف است که از خطرات قدرت کمتر علمای اخلاق بحث کرده‌اند.

آنچه در اینجا به عنوان چهلمین روز درگذشت آیت‌الله امینی برای ما آموزنده است، اینکه بدانیم آیا آیت‌الله امینی با حضور در قدرت، از آن تأثیر پذیرفت یا بر قدرت تأثیر می‌گذاشت؟ اسیر قدرت بود یا قدرت را به اسارت گرفته بود؟ اینکه شما می‌بینید امثال حافظ از یکسو شاهی و قدرت را به واسطه خطرات آن مذمت می‌کنند و از سوی دیگر درویشی را ترجیح می‌دهند، به خاطر همین است. اما آیا ممکن است کسی با حضور در قدرت در عین حال همان درویشی را حفظ کند یا خیر؟ بلی، آیت‌الله امینی یکی از افراد نادری بود که در جمهوری اسلامی توانسته بود این جمع مشکل و دشوار را در زندگی و شخصیت خود نشان دهد و این امتیاز بزرگ اوست.

تأثیر قدرت در لایه‌های سه‌گانه

تأثیر قدرت در چند لایه قابل طرح است؛ لایه اول که ساده‌ترین لایه بحث است، اینکه شخصیتی که در قدرت حضور می‌یابد، مجذوب ثروت و مقام و موقعیت شود و قدرت او را فاسد کند و دست به جنایت بزند. مثلاً کسانی در گذشته ظاهرالصلاح بوده‌اند و بعد از اینکه به قدرت می‌رسند، دچار فساد می‌شوند که لایه آشکار قضیه است و کمتر در رجال بزرگ دینی چنین اتفاقی در این سطح می‌افتد، اما ممکن است رخ دهد.

لایه دوم از تأثیر قدرت این است که اثری بر شخص وارد نمی‌شود، اما آثار منفی قدرت در اطرافیان شخص حاکم و فرمانروا، خود را نشان می‌دهد. خود شخص منزه است و قدرت تأثیری بر اخلاق و رفتار او ندارد و سوءاستفاده هم نمی‌کند، اما زمینه برای سوءاستفاده دیگران را فراهم می‌کند. از سفره قدرت او استفاده می‌کنند؛ مثلا فرزندان او سوءاستفاده می‌کنند یا اطرافیان او سوءاستفاده می‌کنند که این نیز یک نوع آزمون قدرت است.

لایه سوم و عمیق‌تر تأثیر قدرت، تأثیر قدرت بر اخلاقیات و روحیات افراد است. ممکن است شخص اهل سوءاستفاده مالی نباشد، اما به دلیل اینکه در جایگاهی والا از حیث سیاست قرار گرفته، تواضع قبلش را از دست می‌دهد و دچار نخوت و تکبر می‌شود. خود را بزرگ می‌بیند و با او نمی‌توان به راحتی سخن گفت و این نیز یکی از تأثیرات است که در اخلاق و روحیات رخ می‌دهد. در مورد هریک از این سه لایه، نسبت به شخصیت آیت‌الله امینی می‌توان صحبت کرد، اما ترجیح می‌دهم از مقدمات عبور کنم و در مورد این نکات بحثی نداشته باشم و تمرکز خود را بر لایه مهم دیگر که موضوع تأثیر قدرت بر اندیشه و فکر است متمرکز شوم.

لایه‌های اول و دوم و سوم در مورد ایشان مشهود است و هر کسی ایشان را می‌شناخت می‌دانست که این شخصیت از نظر زندگی همان است که در گذشته بوده است. خانه او قبل از انقلاب، با خانه‌اش پس از انقلاب فرقی نکرده بود. حتی روزهای آخر عمر هم که کسالت داشت و مقداری در منزل و سپس در بیمارستان بود که به خدمتشان در منزل رسیدم و کنار تخت ایشان نشستم، صندلی که برای مهمانان در کنار تخت بود، همان صندلی متعارفی بود که در خانه استفاده می‌کردند و جنس آن نیز پلاستیک بود.

زندگی ایشان در لایه اول بسیار روشن است، از نزدیکان ایشان نیز کسی نتوانست از موقعیت ایشان سوءاستفاده کند و شخصیتش را نردبانی برای بالا رفتن قرار دهد. اخلاق ایشان نیز که در این جهت آشکار بود، لذا در نماز جماعت برای نماز که در مسجد اعظم شرکت می‌کرد با مردم ارتباط داشت.

این مراحل سه‌گانه هر چند امتیاز است، اما امتیاز نادر نیست. هستند بزرگان دیگری که امثال این مناصب را دارند، اما در عین حال پاک زندگی کرده‌اند. ولی آیت‌الله امینی علاوه بر اینها امتیازات دیگری هم داشت. حتی تا آخرین ایام حیات مبارکش در زمانی که در منزل بود و گاهی اوقات کسالت داشتند و گاهی نیز وضع حالیشان بهتر می‌شد. دوره‌ای بود که سال گذشته کسالتی یافتند و سپس فعالیت خود را آغاز کردند. در همان دوره بود که با بهبود حال، تصمیم گرفتند به بازدید برخی از مراجع بروند. بزرگانی که در ایام بیماری به عیادت آمده بودند.

برای بنده نقل کردند که منزل چه کسانی رفتند. منزل برخی از اعاظم حوزه رفته بودند و با نوع جدیدی از زندگی آنان مواجه شده بودند که نمی‌توانم تعابیر ایشان را نقل کنم، اما در یک جلسه که در خدمتشان بودم، چنان این صحنه زندگی برخی از علما ایشان را متأثر کرده بود که مکرر در مکرر آه می‌کشیدند و متأثر بودند که چرا وضع حوزه به اینجا رسیده است و چرا این شخصیت‌ها از گذشته خود فاصله گرفته‌اند.

حفظ حریت در عین قدرت

آنچه را که امتیاز مهم‌تر آیت‌الله امینی بود؛ اینکه نه‌تنها قدرت زندگی او را تحت تأثیر قرار نداد، بلکه روحیات او را نیز تأثیر قرار نداد، بلکه اندیشه و فکر او نیز همچنان از آن حریت و آزادگی برخوردار بود و قدرت نتوانسته بود این اندیشه و تأملات را تحت محاصره خود درآورد و شرح صدری که در این فرد بود، بسیار قابل توجه بود. وقتی که نظام اسلامی تحقق یافت، در همان حوالی سال‌های حوالی 1360 امام خمینی(ره) مکرراً یک نگرانی را مطرح می‌کردند، مخصوصاً وقتی با علما صحبت می‌کردند.

به ویژه وقتی با علمای صاحب منصب در نظام بحث داشتند، این نگرانی را مطرح می‌کردند. مثلاً دیداری را فقهای شورای نگهبان با امام داشتند که امام(ره) نگرانی‌شان را ابراز می‌کنند و می‌گویند که کاری نباید بکنید که مردم بگویند، اینها یعنی روحانیون دستشان به جایی نمی‌رسید، حالا که رسید دیدید که اینطور شدند. استبداد دینی تهمتی است که نباید از کنارش گذشت و روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن دهند.

این یک نگرانی واقعی بود. نگرانی ایشان این نبود که روحانیت دچار استبداد شود و می‌فرمود کاری نکنید که مردم بگویند. نفس اینکه چنین تصوری در ذهنیت مردم آید خطرناک است، خواه واقعیت داشته باشد، یا نداشته باشد. یا در تعبیر دیگری فرمودند که تمام نگرانی‌ام این است که روحانیون یک وقت بهانه‌ای به دست آنها بدهیم. حالا که بهانه‌ای ندارند، می‌گویند که روحانیون استبداد می‌کنند و می‌خواهند انحصارطلب باشند. همه نگرانی امام(ره) این بود که مبادا این ذهنیت در جامعه شکل گیرد و حتی در حد اتهام این موضوع قابل طرح باشد.

چطور این نگرانی برطرف می‌شود؟ برخی از رفتارها، خود نگرانی‌آفرین است. برخی از افکار و روحیات نیز این نگرانی را برطرف می‌کند و امتیاز آیت‌الله امینی این بود که نه با اخلاق خود این نگرانی را به وجود می‌آورد و نه با افکار خود. اندیشه‌های ایشان اندیشه‌هایی بود که در برابر این اتهام می‌توانست مطرح شود.

انتهای پیام
captcha