تقابل دیدگاه «فیاض» و «میری» درباره نیازهای عاطفی نوجوانان
کد خبر: 3903621
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۹

تقابل دیدگاه «فیاض» و «میری» درباره نیازهای عاطفی نوجوانان

ابراهیم فیاض و سیدجواد میری طی روزهای اخیر در دو مصاحبه تفصیلی با ایکنا درباره زمینه‌های اجتماعی قتل رومینا سخن گفته‌اند و در خلال آن، راهکار خود را برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی نوجوانان ارائه داده‌اند؛ دو رویکردی که کاملاً در تقابل با یکدیگر قرار دارد و از دو دیدگاه کلان در جامعه در مورد مقوله عشق و ازدواج نمایندگی می‌کند.

تقابل دیدگاه «فیاض» و «میری» درباره نیازهای عاطفی و جنسی نوجوانانبه گزارش ایکنا، ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سیدجواد میری، عضو‌ هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طی روزهای اخیر در دو مصاحبه تفصیلی با ایکنا درباره زمینه‌های اجتماعی قتل رومینا سخن گفته‌اند و در خلال آن راهکار خود را برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی نوجوانان ارائه داده‌اند؛ دو رویکردی که کاملاً در تقابل با یکدیگر قرار دارد و از دو دیدگاه کلان در جامعه نسبت به مقوله عشق و ازدواج، نمایندگی می‌کند.

فیاض می‌گوید: صد در صد موافق ازدواج در سنین پایین هستم. کسی که بالغ می‌شود، بهتر است سریعاً ازدواج کند. به جرئت می‌گویم اگر ازدواج، زود انجام شود، ۹۰ درصد مشکلات و مسائل جامعه مستقیم و غیرمستقیم حل می‌شود. رومینا هم کودک نبوده بلکه ۱۴ سال سن داشته و بالغ بوده است...(گفت‌وگو با ایکنا، ۱۶ خرداد ۹۹)

در مقابل، میری معتقد است: ازدواج یک امر فرهنگی است و صرفاً فیزیولوژیک نیست، کسانی که می‌گویند دختر در سنین پایین هم می‌تواند ازدواج کند، تنها از منظر فیزیولوژیک نگاه می‌کنند. ازدواج یک مفهوم چندبعدی فرهنگی است. یک بخشی از آن فیزیولوژی اما بخش‌های دیگر آن، خودآگاهی، رشد فرهنگی و توان مدیریت خانواده است...(گفت‌وگو با ایکنا، ۱۴ خرداد ۹۹)

فیاض اظهار می‌کند: تعارف را کنار بگذاریم، وقتی پسری یا دختری به سن ۲۵ رسیده و هنوز ازدواج نکرده، احتمالاً چند رابطه را تجربه کرده است و در صورت ازدواج، ذهن او پر از خاطره‌های متفاوت از افراد دیگر است. لذا دوام زندگی آن‌ها نسبت به کسی زود ازدواج کرده، کمتر است. یکی از مشکلات دیگر که نوجوانان مجرد پیدا می‌کنند و در آن‌‌ها نهادینه می‌شود، خودارضایی است. گاهی متأسفانه این عادت زشت حتی پس از ازدواج نیز همراه آن‌ها می‌ماند. یکی از شاگردان من این موضوع را به شکل علمی بررسی کرده و حتی موردی را برای من بازگو کرد که خانمی ۴۵ ساله، از این عادت شوهر خود خبر داده است. راهی جز این نیست که فاصله بین زمان ازدواج و سن بلوغ برداشته شود.(گفت‌وگو با ایکنا، ۱۶ خرداد ۹۹)

میری می‌گوید: خلق آثار هنری و ادبی بزرگ، بخاطر این بوده است که انسان توانسته قدرت شهوت خود را کنترل کند و آن را به حوزه‌های دیگر، استعلا دهد. انسان باید بتواند شهوت، غضب و عاطفه خود را آرام آرام کنترل کند و تحت عقلانیت در بیاورد. ممکن است بچه ۱۰ ساله نتواند این کار را انجام دهد اما من که بزرگتر او هستم باید راهنمایی و هدایت کنم. جامعه باید او را هدایت و راهنمایی کند. اگر باشگاه‌های ورزشی، کتابخانه، فعالیت‌های عقلی و هنری و ... در روستاها گسترش پیدا کند و با هزینه‌ای حداقلی در دسترس همه اقشار جامعه باشد، نوجوانان می‌توانند شهوت خود را کنترل کنند و آن را تحت عقلانیت قرار دهند. بعضی‌ها به جای مطالبه این زیرساخت‌ها، صورت‌مسئله را پاک می‌کنند و امر مهم ازدواج را به عمل جنسی تقلیل می‌دهند. راهکارشان فقط این است که نوجوان به محض بلوغ و محتلم‌شدن، عمل جنسی انجام دهد. واقعاً چرا امکانات هنری، موسیقایی و ورزشی در جامعه ما، دسترس‌پذیر نیست؟ نوجوان به این امکانات نیاز ندارد؟ (گفت‌وگو با ایکنا، ۱۴ خرداد ۹۹)

فیاض سخن از خلوص عشق نوجوانی به میان می‌آورد و بیان می‌دارد: عشق نوجوانی که در بازه سنی ۱۳ تا ۱۸ اتفاق می‌افتد، بسیار عمیق است، یعنی عشق خالص است. از سن ۱۸ تا ۲۵، عشق جنسی حاکم است و از سن ۲۵ به بعد دیگر عشق بسیار کمرنگ می‌شود و فقط میل جنسی حاکم است. یکی از مؤلفه‌های اصلی عشق، خاطره و حافظه است. عشقی که در سنین نوجوانی برای دختر ایجاد شود و به ازدواج منجر شود، در ذهن او ثبت می‌شود و زندگی با دوام‌تری نسبت به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند، خواهند داشت.(گفت‌وگو با ایکنا، ۱۶ خرداد ۹۹)

در مقابل، میری می‌گوید: بعضی تلاش می‌کنند ازدواج در سنین پایین را به عشق ربط بدهند. به فرض که عشق واقعی باشد، مگر هر عشقی باید به ازدواج و وصال منجر شود؟ ... در جامعه ما، بین کسانی که خود را متدین می‌دانند، نگاهی وجود دارد که رابطه زن و مرد را تنها در رابطه فیزیولوژیک خلاصه می‌کنند و رشد عقلی و فرهنگی را لحاظ نمی‌کنند. در حالی که سن بلوغ فرهنگی برای دختران، ۲۵ سال و برای پسر حدود ۳۰ سال است. برای اینکه پسر باید درس بخواند، سربازی برود، کار پیدا کند و ... مگر در نوجوانی کسی می‌تواند شغل مناسب و پایدار داشته باشد؟! آن هم در شرایط فعلی ایران که آمار بیکاری بسیار بالاست. اگر دختری در سن ۱۳ سالگی صاحب فرزند شد و طلاق گرفت، چه کسی برای ادامه زندگی از او حمایت می‌کند؟ (گفت‌وگو با ایکنا، ۱۴ خرداد ۹۹)

این دو رویکرد کاملاً متفاوت از سوی افرادی اتخاذ شده است که هر دو، پژوهشگر برجسته جامعه‌شناسی، مأنوس با مطالعات دینی و مطلع از وضعیت فرهنگی ایران هستند.

این اختلاف‌ نظرهای کارشناسی و جدی در حالی خود را نشان می‌دهد که رسانه ملی، رسانه‌های جمعی و سیاستگذاران فرهنگی کشور در سال‌های اخیر درباره این موضوع مهم، بحث و گفت‌وگو ایجاد نکرده‌اند و ضمن بسندگی به طرح سخنان شعاری و سطحی در مسئله ازدواج، آن را به نزاع میان دو جناح سیاسی تقلیل داده‌اند. امید است که این موضوع بیش از پیش در کانون توجه سیاستگذاران فرهنگی کشور قرار گیرد.

گزارش از مجتبی اصغری

انتهای پیام
captcha