رسانهها در دنیای امروز، نقش بیبدیلی در شکلدهی به افکار عمومی و انتقال مفاهیم دینی و اخلاقی دارند. از این رو، کسانی که در حوزه تبلیغ و رسانه فعالیت میکنند، باید با شناخت صحیح از ابعاد مختلف موضوعات دینی و فرهنگی، رسالت خود را در جهت هدایت جامعه ایفا کنند. حجتالاسلام سیدحسن فاطمینیا، فرزند مرحوم آیتالله فاطمینیا، یکی از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه و تبلیغ دین، سالهاست که در این مسیر تلاش میکند. ایشان علاوه بر تدریس و نشر معارف دینی، در عرصه رسانه و ارتباط با مخاطبان نیز فعال بوده است.
حجتالاسلام سید حسن فاطمینیا در گفتوگو با ایکنا به بررسی جایگاه رسانهها در تبلیغ معارف دینی و اخلاقی پرداخته و نکاتی ارزشمند درباره ضرورت ترویج علم اهل بیت(ع) و دقت در انتقال پیامهای دینی به جامعه مطرح میکند. وی همچنین در خصوص چالشها و فرصتهای موجود در فضای رسانهای امروز، به ویژه در عرصه فضای مجازی، صحبت کرده و پیشنهاداتی برای ایجاد پیوند مؤثرتر میان مخاطبان و مباحث دینی ارائه میدهند.
این مصاحبه فرصتی است تا از نگاه یکی از چهرههای تأثیرگذار در حوزه تبلیغ و رسانه، به درک عمیقتری از مسائل روز رسانه و تبلیغ دینی برسیم و نکاتی مهم درباره نقش اخلاق در رسانههای دینی بیاموزیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم و میبینیم:
ذکر امیرالمؤمنین(ع) عبادت است. هیچگاه به گرد پای امیرالمؤمنین(ع) هم معرفت نخواهیم یافت. به یاد دارم که مرحوم آیتالله فاطمینیا در بستر بیماری بودند و گاهی اوقات بیهوش شده و سپس به هوش میآمدند. دست ایشان در دست بنده بود و خدمت ایشان عرض کردم که نظر شما راجع به امیرالمؤمنین(ع) چیست؟ ایشان در حالی که چشمانشان بسته بود و روی هم قرار داشت، اشک از چشمانشان جاری شد و فرمودند: «کل عالم ذرهای از خاک پای حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیست.» سپس افزودند: «تو از من میخواهی در مورد کسی سخن بگویم که هیچکس جز خدا و پیامبر(ص) او را نشناختند؟» حضرت امیر(ع) شوخیبردار نبوده و حقیقتی است که خداوند برای اینکه ماهیت آن را به جهانیان عرضه کند، ۱۴ معصوم را آفریده است. «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، یعنی برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست. این بدان معناست که حقیقت عالم هستی بر رسولالله(ص) است و انسان برای رسیدن به سعادت باید از این اسوه حسنه الگو بگیرد. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند». این مفهوم بدین معناست که کل آفرینش بر مدار رحمت بر حضرت پیامبر(ص) میچرخد و حضرت امیر(ع) و حضرت پیامبر(ص) و تمام ۱۴ معصوم نور واحد هستند.
حضرت امیر(ع) چنانچه در این دنیا ظهور پیدا کردند، فقط به این دلیل بود که مردم به خود بیایند و بدانند چرا آفرینش اصلاً صورت گرفته و چنین شخصیتهایی در عالم به وجود آمدهاند. عمده مطالبی که باید از کلام حضرت امیر(ع) دریابیم، این است که باید به خود ایشان توسل کنیم. در قرآن کریم آمده است: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى؛ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ حقاً که انسان سركشی میکند، هنگامی که خود را بینیاز پندارد. نکته مهم این آیات الهی این است که اشاره میکند انسان حتی زمانی که فقط میپندارد غنی شده، عصیان میکند. یکی از طغیانها، طغیان علمی است. انسان اینگونه میاندیشد که خیلی داناست. تنها راه درک معارف اهل بیت(ع)، توسل به خود ایشان است. زمانی به یکی از دوستان گفتم که اگر امروز اعلام کنند که حضرت حجت(عج) به یکی از شهرها تشریف فرما شدهاند، مردم چه واکنشی خواهند داشت؟ ایشان پاسخ داد که همگان برای دیدار ایشان خواهند رفت. بنده پاسخ ایشان را تأیید کرده و گفتم که همگان برای ملاقات حضرت روانه خواهند شد اما پس از دیدار و آگاهی از چهره ایشان، دیگر سراغشان نخواهند رفت. پیامبر(ص) فرمودند که قرآن و عترت عین یکدیگر هستند و آن دو را برای شما به ودیعه گذاشتهایم. این سؤال مطرح میشود که افراد جامعه در طول روز چه میزان از قرآن را مطالعه میکنند؟ مگر قرآن غیر از جمال اهل بیت(ع) است؟ مگر قرآن جز امام زمان(عج) است؟
مرحوم عمو کاظم کربلایی سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما از آن جایی که خداوند قول داده است که «هر کس به آنچه میداند عمل کند، خداوند دانش آنچه را نمیداند به او ارزانی میدارد»، به جایی رسید که حافظ کل قرآن شد. این جایگاه در اثر تقوا و توسل به اهل بیت(ع) حاصل شده بود. بنده از نوه ایشان پرسیدم و ایشان نیز این موضوع را تأیید کردند و گفتند که مرحوم پدربزرگ بنده همیشه اینگونه عنوان میکرد که مردم و طلبهها بیشتر من را با حفظ قرآن امتحان کردند، اما هیچکدام از آنها راجع به اسرار قرآن از من سؤالی نپرسیدند؛ در حالی که اسرار قرآن را نیز در سینه او ریخته بودند. مرحوم کربلایی این مقام را با تقوا و توسل به اهل بیت(ع) به دست آورده بود. امروز نباید به هیچوجه مغرور علم خود شویم، بلکه باید خاضعانه به درگاه اهل بیت(ع) توسل کرده و از ایشان معارف را طلب کنیم. اینکه فرمودهاند: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و از جایی که گمان نبرد، به او روزی عطا میکند»، کاملاً مؤید همین منظور است.
امروز تمامی عالم حتی صهیونیستهای جنایتکار نیز در حال خوردن روزی هستند، اما مراد از رزق در این آیه شریف، رزق معنوی است؛ یعنی رزقی که غیر از خدا کسی نمیتواند آن را به انسانها عطا کند. مرحوم عمو کاظم کربلایی به جایی رسیده بود که مرحوم پدربزرگ بنده با چشم خود مشاهده کرده بود که سورههای قرآن کریم را از بالا به پایین و پایین به بالا و به همه اشکال میخواند. مرحوم کربلایی در اواخر عمرش اینگونه عنوان کرد که کسی پیدا نشد تا اسرار قرآن را از من بخواهد. امروز اگر به دنبال اهل بیت(ع) هستیم، باید به سمت قرآن برویم و اگر به دنبال قرآن هستیم، باید به سمت اهل بیت(ع) برویم. باید با تلاوت قرآن به دامن اهل بیت(ع) چنگ بزنیم و با توسل به اهل بیت(ع) به فهم قرآن برسیم و این فهم و دانش را از خداوند متعال طلب کنیم.
نکته بعدی، عدم تعصب به مطالبی است که در کتابها وجود دارد. انسان باید به فهمی برسد که مطالب را به درستی تحلیل کند. زمانی که در دانشگاه رشته ادبیات میخواندم، در کتابی این آیه نوشته شده بود: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا؛ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا». به یاد دارم که استاد دانشگاه در رابطه با این آیه شریفه بیان کرد که وقتی انفاق میکنید، زیادهروی نکرده و اسراف نکنید. بنده اشاره کردم که این آیه بدان معناست که نباید طوری در زندگی خرج کرد که برای مستمندان چیزی باقی نماند. برای مثال، اگر فردی 100 میلیون تومان در زندگی دارد، نباید ۹۵ میلیون تومان آن را برای خرید یک فرش ابریشم هزینه کند، بهطوریکه دیگر چیزی برای انفاق باقی نماند. یا اینکه فردی تک پسر بودن فرزند خود را بهانه کرده و برای مراسم عروسی و خرید خانه برای فرزندش ولخرجی فراوانی میکند. اینها مصداق بارز اخوانالشیاطین هستند.
لذا در این حوزه باید تعصبات را کنار گذاشته و با نگاهی بازتر به منابع و مآخذ بنگریم. اینکه با تعصب به یک موضوع نادرست تکیه کرده و یک عمر آن را باور خود بدانیم، صحیح نیست. برخی اینگونه عنوان میکنند که یک عمر به باوری اعتقاد داشتهاند و اکنون کنار گذاشتن این باورها مشکل است، اما باید از اعتقادات غلط خود دست بکشیم. بتپرستان نیز همین ایراد را به پیامبر(ص) وارد میکردند که ما نمیتوانیم باورهای خود را کنار بگذاریم. امیدوارم که انشاءالله علما و اهل علم تعصبات خود را کنار بگذارند و در مسیر صحیح گام بردارند. تعصبات تا حدودی به نفسانیات بازمیگردد که باید آنها را با توسل به اهل بیت(ع) و قرآن کنار گذاشته و به فهم صحیحی از حقایق و معارف در زیر سایه توحید دست پیدا کنیم؛ چراکه علم نوری است که باید از سوی خدا در قلبها جای گیرد و چیزی نیست که از دل کتابها و امثال آنها بیرون آید.
انسان امروز در عالم هستی گم شده است، مانند کسی که در اتاقی تاریک به دنبال چیزی میگردد و تاریکی به او اجازه نمیدهد تا به آن دست یابد. وقتی انسان فطرت خود را گم کند، به گمراهی خواهد رفت. فرعون و حضرت موسی(ع) هر دو با فطرت پاک به دنیا آمده بودند. فطرت هر دوی آنان در ابتدا بیرنگ بود، اما فرعون اسیر رنگ شد. فرعون به صورت بالقوه یک موسی بود، اما به صورت بالفعل تبدیل به فرعون شد. امروز نباید مانند کسانی باشیم که خدا را فراموش کردهاند؛ چراکه در این صورت خداوند متعال طبق آیات الهی نفس ایشان را اسیر کرده و آنها را دچار فراموشی میکند. انسان امروزی خود را فراموش کرده و در این دنیا گم شده است. انسان میداند که حقیقت وجود دارد، اما نمیداند که حقیقت چیست؛ چراکه در تاریکی قرار دارد.
اگر انسان بخواهد در تاریکی نباشد، باید به پیامبر(ص) تأسی کند. پیامبر(ص) راه حل خروج انسان از تاریکی را بهرهگیری از چراغی میدانند که نور آن قرآن و اهل بیت(ع) است. قرآن و اهل بیت(ع) به هیچ وجه از یکدیگر جداشدنی نیستند. هر کسی که در این دنیا زیر سایه قرآن و اهل بیت(ع) قرار گیرد، راه را پیدا میکند و هر کسی حتی خیال کند که زیر سایه قرآن و اهل بیت(ع) است، او نیز گمگشته است. برخی تصور میکنند که زیر این سایه قرار دارند، اما این تفکر تنها نوعی خیالپردازی است. امروز موضوع اهل بیت(ع) بهویژه اهل بیت احساسی و نه اهل بیت معرفتی، در جامعه ما پررنگتر از قرآن است. متأسفانه خبر چندانی از اهل بیت معرفتی در جامعه وجود ندارد. امروز بسیاری از مساجد تعطیل شدهاند و دربهای آنها بسته است. متأسفانه برخی از هیئتامنای مساجد، نوجوانان و جوانان را به بهانه اینکه مسجد جای بچهها و شوخی نیست، از مساجد بیرون میکنند. همین مسئله باعث دوری از مساجد خواهد شد. همگان باید بدانند که مسجد جای تمام امور مسلمین است. حتی کسانی که امروز در میادین مشغول به کار هستند، باید به مساجد رفته و زمینه اشتغال ایشان در مساجد فراهم شود، چنانکه در زمان پیامبر(ص) این برنامهها وجود داشت و هر کسی هر کاری داشت، وارد مسجد میشد.
متأسفانه امروز جایگاه مسجد و عالم فراموش شده و محبت اهل بیت(ع) و معارف اسلامی به درستی درک نمیشود. در این زمینه باید هرچیزی در جای خود قرار گیرد. باید بدانیم که این خود ما بودیم که خود را گم کرده و دست خود را از دست اهل بیت(ع) و قرآن جدا کردیم. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ؛ من و علی(ع) دو پدر این امت هستیم». لذا این خود ما بودیم که دست خود را از دست این پدران معنوی رها کردیم. امروز اگر کسی به درب خانه اهل بیت(ع) میرود، بیشتر برای حل مشکلات خود میرود و کمتر کسی برای معارف اهل بیت(ع) به سراغ ایشان میرود. مؤمنان هر روز ۱۰ مرتبه در نماز آیه شریفه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ خدایا ما را به راه راست هدایت کن» را تلاوت میکنند. اگر این درخواست از خداوند از ته دل باشد، تمامی مشکلات حل خواهد شد. البته بسیاری از افراد مانند مرحوم عمو کاظم کربلایی، مرحوم علامه کرباسچیان و ... بودند که به صراط مستقیم الهی رسیدند. مرحوم امام(ره) کاری کرد که افراد و لاتهای کف خیابانها از جای برخاستند و چنان به تعالی رسیدند که به اوج شهادت رسیدند. اینها کسانی بودند که ابتدا دین را به خوبی آموخته و در آن تفقه کردند و سپس به انذار مردم پرداختند.
باید بدانیم که فقط با کتاب توضیحالمسائل و فقه نمیتوان مردم را انذار داد. امروز کتب فقهی به تعداد فراوانی در جامعه وجود دارند، اما دریغ از یک کتاب اخلاقی. کسانی که هدایتگر مردم بودند، خود نخستین کسانی بودند که به هدایت رسیدند. البته عبادت تنها به نماز شب و روزه و ... نیست؛ زیرا ساعتی تفکر بالاتر از سالها عبادت است. حضرت پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمودند که «انسان با هر خوبی به خدا نزدیک میشود». انسان همواره با تفکر است که به خدا نزدیک میشود. برخی فکر میکنند عبادت فقط نماز شب است، اما این تأکید در جایجای قرآن کریم آمده است. انسان با تفکر در آیات و نشانههای خداوند بر روی زمین و آسمان بیشتر به خدا نزدیک شده و محبت خدا در دل او جای میگیرد. وقتی محبت خدا در دلها جای گیرد، هوای نفس از اذهان دور میشود. خدا در قرآن میفرماید که بندهای (بلعم باعورا) که از علم خود بهرهمند شد، بعدها منحرف شد. این بدان معناست که علم به تنهایی کاری برای انسان نمیکند. علم تنها نوعی حجاب است و چنانچه انسان بتواند به این علم، نور بتاباند، در این صورت است که این علم دست انسان را خواهد گرفت و این نور نیز چیزی جز قرآن و اهل بیت(ع) نیست.
مرحوم پدر از کودکی به فرزندان آموخت که با قرآن و اهل بیت(ع) عجین باشند. بنده به یاد دارم که از همان کودکی ایشان گوش ما را با صوت قرآن آشنا کردند. هنوز صدای اساتیدی مانند عبدالحسین منشاوی، مصطفی اسماعیل، غلوش و ... که از طریق نوارهای ریلی گوش میکردیم، در گوش بنده و خانواده قرار دارد. مرحوم پدر نیز در کنار ما به صدای قرآن گوش میدادند و حتی بارها میشد که نوارها خراب میشد و ایشان نوارها را با تیغ بریده و چسب میزدند. بعدها نوار کاست و لوح فشرده به بازار آمد که از آنها برای گوش دادن به قرآن استفاده میکردیم. بنده نوارهای قرآنی زیادی دارم که چون ضبط کاست دیگر وجود ندارد، باید آنها را بر روی لوح فشرده وارد کرده و از آن طریق به صوت قرآن گوش دهم.
البته بسیاری از افراد به صوت قرآن گوش میدهند، اما دریغ از فهم قرآن. برخی آیات، مانند سوره مبارکه عصر، وجود دارند که اگر به درستی بدانها پرداخته و تأمل شود، دیگر عمر خود را تلف نخواهیم کرد. خداوند متعال در این سوره مبارکه خطاب به انسان میفرماید که تو در حال از دست دادن زمان و اصل سرمایه خود هستی! انسان هر لحظه در حال از دست دادن اصل سرمایه است، مگر اینکه ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد و به حق و صبر تکیه کند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ/ وَالْعَصْرِ/ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ/ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» اگر انسان به همین سه آیه سوره مبارکه عصر باور داشته باشد، برای تمام زندگی او کافی خواهد بود.
صاحبان رسانه و تولیدکنندگان باید خود متخلق به اخلاق باشند و به سخنی که بیان میکنند، ایمان داشته باشند. آنها باید دعا کرده و امیدوار باشند که خداوند متعال به ایشان توفیق دهد تا در جامعه مؤثر باشند. امروز، وضع تبلیغ در جامعه بسیار دشوار است و فضای رسانهای، به ویژه فضای مجازی و تلفنهای همراه، کار تبلیغ را پیچیدهتر کرده است. اگر بخواهیم سخن ما در جوانان تأثیر کند، باید سخنمان، به قول معروف، «حرف حساب» و اثرگذار در دلها باشد. امام رضا(ع) میفرمایند: «خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند». راوی از امام(ع) پرسید که چگونه باید امر شما را زنده کرد؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند که باید ابتدا علم ما را آموخته و سپس به مردم بیاموزید. لذا باید ابتدا در فراگیری علم اهل بیت(ع) وسواس به خرج داد و نه اینکه هوای نفس خود را دنبال کرد.
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است». انسان اگر برای فهم حقیقت تلاش کند، خدا به او کمک میکند و این سنت الهی است. لذا انسان باید ابتدا راه را بیاموزد، خود عامل باشد و سپس، با توسل به اهل بیت(ع) و قرآن از خدا بخواهد تا این توفیق را به او عطا کند که بتواند حقایق را به مردم ارائه کند. وقتی حضرت امیر(ع) راهی جنگ در یمن بودند، پیامبر(ص) به ایشان فرمودند: «علی جان! اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، از هر آنچه که آفتاب بر او میتابد، ارزش بیشتری دارد». لذا امروز باید دست به دامن خدا شد تا بتوان حداقل یک نفر را هدایت کرد. در این صورت است که خداوند متعال به انسان نفس گرم و توفیق نیز خواهد داد. امام صادق(ع) میفرمایند که وظیفه کاسب این است که مغازه را باز کرده و اجناس خود را در معرض دید مردم قرار دهد، مابقی دیگر دست خدا است.
مرحوم پدر میفرمودند؛ ۴۰ سال پیش در منبری برای حضرت حمزه(ع) یک کار خالصانه انجام دادند. سپس، در حالی که دست خود را با تأکید بالا آورده بودند، فرمودند که والله در این ۴۰ سال هر روز از سمت حضرت حمزه(ع) یک سهمیه دارم. خداوند متعال ما را به افراد خوبی طرف کرده است اما متأسفانه به سمت ایشان نمیرویم. زمانی در حرم امام رضا(ع) بودم، شخصی را مشاهده کردم که در حال صلوات فرستادن بود و به من گفت که اگر بقیه حاجتم را بگیرم، مابقی صلواتها را خواهم فرستاد. بنده ناراحت شده و به او گفتم که برای حاجت خود از خدا و خاندان معصومین(ع) گروگیری میکنید؟ ائمه اطهار(ع) همه زندگی خود را برای ما قرار دادند. بدانیم که اگر چیزی به صلاح فردی باشد، خداوند و ائمه(ع) حتما به او ارزانی خواهند کرد و لازم به گروگیری نیست.
متأسفانه امروز روش دعا را فراموش کردهایم؛ باید خود را با تضرع به درگاه الهی عرضه کنیم. برادران یوسف(ع) به درگاه خدا عرضه داشتند که ما گرفتاریم و جز اندک توشهای، هیچ چیزی برای ارائه نداریم. وقتی انسان قصد دعا و توسل دارد، باید به ائمه(ع) و امام زمان(عج) عرضه کند که من هیچ چیزی ندارم که با خود بیاورم و جز کولهباری از بدبختی و گناه چیزی برای عرضه ندارم. انسان باید در محضر ائمه(ع) خود را هیچ حساب کند. خداوند متعال با ماههایی همچون رجب، شعبان و رمضان و اعمال و ثوابهایی که برای انسان قرار داده، شرایطی فراهم کرده که رفتن انسان به جهنم خیلی دشوار است. انشاءالله خداوند به حق اهل بیت(ع) و قرآن دست ما را گرفته و دست ما را از دامن اهل بیت(ع) و قرآن کوتاه نکند.
همگان امروز باید دعای توسل و صلوات ضراب اصفهانی را هر روز بخوانند. مرحوم سید بن طاووس نیز بر خواندن دعای توسل طی روزهای جمعه تأکید داشتند. لذا نباید هیچگاه از دامن اهل بیت(ع) جدا شویم و بدانیم که اگر بخواهیم گناه کنیم، کسانی که دشمن اهل بیت(ع) بودند، خشنود میشوند. این دشمنان منشأ تمامی گناهان بودند؛ چراکه هر گناهی که از ما سر بزند، لبخندی به کسانی است که ایشان را دوست نداریم (دشمنان اهل بیت(ع)). حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که مرا با ورع و جهاد، کوشش و پایداری در دین یاری دهید. لذا باید تلاش کنیم تا زندگی خود را با ورع پیش ببریم. البته تقوا با ورع تفاوت دارد. تقوا یعنی وقتی پای خود را در شورهزار یا بوتهزار قرار دادید، مواظب باشید که تیغ پای شما را خراش ندهد اما ورع یعنی اصلاً وارد شورهزار و بوتهزار نشوید که تیغ بخواهد پای شما را خراش دهد. لذا امام علی(ع) فرمودند که با ورع و کوشش در دین و به اصطلاح اعمال عبادی و پایداری در آن مرا یاری کنید. امروز نیز همگان میتوانند با این اعمال امام زمان(عج) را یاری کنند.
امروز بزرگترین نیاز فرهنگی مردم در جامعه، مواجهه با حق، حقیقت، راستی و درستی است. امام رضا(ع) میفرمایند: «اگر مردم زیبایی و محاسن علوم ما را بدانند، از ما تبعیت خواهند کرد». لذا بر ماست که انشاءالله بتوانیم جوهر کلام معصومین(ع) و اسلام را به مردم بشناسانیم. شاید نحوه ارائه محاسن کلام و نورانیت اهل بیت(ع) از سوی برخی علما، نویسندگان و اندیشمندان جامعه صحیح، کافی و مناسب نبوده است که تبعیت مردم از ایشان در جامعه کمرنگ شده است.
به هر حال باید بدانیم که فطرت آدمی پاک، زلال و شفاف است و متأسفانه غبار گناه و غفلت، فطرتها را غبارآلود و اسیر رنگ میکند. لذا بر ماست که این رنگها و غبار را از فطرتها بزداییم و آنها را بیدار کنیم. این امر در صورتی تحقق مییابد که خود ابتدا آگاه شویم و تعصبات را کنار بگذاریم. در این زمینه باید بیندیشیم که مطالبی که از اهل بیت(ع) به جامعه ارائه شده است، زلال و متقن بوده یا اینکه با خرافات عجین شده است. یهود ملعون حتی پیش از میلاد پیامبر(ص) و از زمان اجداد شریف ایشان بنای از بین بردن اسلام را داشته، دارد و خواهد داشت و چون در این مسیر توانایی کافی نداشته، با تحریفات و وارد کردن خرافات و اعتقادات ناصحیح در لابلای اعتقادات صحیح مردم، انحرافات فکری زیادی را در جامعه به وجود آوردهاند. لذا در این زمینه باید تلاش کنیم تا سره را از ناسره شناخته و حق و حقیقت را غربال کرده و به صورت شفاف در اختیار مردم قرار دهیم.
امروز اگر بتوانیم به خوبی در این مسیر گام برداریم، بزرگترین نیاز مردم برآورده میشود. تمام بعثت انبیا(ع) و زحمات اولیای الهی برای آشنایی مردم با حقیقت و نور حق بوده است. انشاءالله بتوانیم با توسل به اهل بیت(ع) و تمسک به قرآن و توکل به خدا، با چراغ قرآن و اهل بیت(ع) این راه پرخطر و پرزحمت یعنی زدودن خرافات و گزافهها از ساحت منابع اسلامی و احادیث نورانی را پیش برده و مردم را با جوهر تابناک قرآن و کلام معصومین(ع) آشنا کنیم.
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
انتهای پیام