به گزارش ایکنا؛ مصطفی ملکیان در بخشی از کتاب «روششناسی مطالعات مقایسهای عرفان» به بررسی راه سنجش واقعیت تجارب عرفانی پرداخته است. متن قسمتی از کتاب از نظر میگذرد؛
«عرفای کاتولیک مسیحی در قرون وسطا تا زمان ترزای آویلایی (راهب و عارف اسپانیایی و عضو فرقه کرملیان) و تا زمان خوان دولا کروث(یا همان قدیس یوحنای صلیبی، عارف و شاعر اسپانیایی و مؤسس فرقه کرملیان پابرهنه) معتقد بودند که برخی از تجارب عرفانی موصل به واقع نیست، بلکه اتفاقًا انسان را از واقع دور میکند. بنابراین همیشه وقتی در دیر یا صومعهای تجربهای عرفانی برایشان پیش میآمد، میخواستند بدانند این تجربه عرفانی القای شیطان است یا القای رحمان.
یکی از روشهای مورد استفاده آنها این بود که تجارب را به متون مقدس عرضه میکردند. سخن من در خصوص صدق یا کذب این روش نیست، بلکه صرفاً میخواهم بگویم که در این روش مقایسه را به دست میداد؛ به عنوان مثال طبق «متن مقدس» مورد این روش اگر متون مقدس شیطان را کریهالمنظر توصیف کردند، اما عارف در یک کشف و شهود شیطان را جمیل دید، میتوان نتیجه گرفت که کشف و شهود آن عارف یک کشف و شهود موصل به واقع نیست؛ چراکه با آموزههای متون مقدس مطابقت ندارد. یکی از این کاندیداها به عنوان ابزار سنجش «دین» است.
کاندیدای دیگری که برخی مدعی شدهاند، اما به نظر من سخن بعیدی است «علم تجربی» است؛ یعنی گفتهاند علم تجربی هم میتواند در برخی از موارد معیار مقایسه عرفانها واقع شود.
کاندیدای چهارم «فهم عرفی» است. برخی مدعی شدهاند فهم عرفی هم ترازویی است که میتوان با آن عرفانها را سنجید. «اخلاق» را هم کاندیدای پنجم دانستهاند که اتفاقًا این مورد در نوشتههای عرفای ما فراوان است؛ مثلا عرفای ما میگویند اگر کشف و شهودی به تو عجب داد، بدان که آن کشف و شهود موصل به واقع نیست. کشف و شهود رحمانی انسان را نرمدل و فروتن میکند؛ یعنی اخلاق میتواند در این سنجه به کار بیاید.»
انتهای پیام