آیه 15 سوره نساء؛ نسخ یا تفکیک پیشگیری از مجازات / آیا حبس وجوب فقهی دارد
کد خبر: 3913107
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۹
حجت‌الاسلام سروش‌محلاتی تبیین کرد:

آیه 15 سوره نساء؛ نسخ یا تفکیک پیشگیری از مجازات / آیا حبس وجوب فقهی دارد

حجت‌الاسلام سروش‌محلاتی در درس‌گفتار «فقه و قتل‌های ناموسی» ضمن اشاره به آیه 15 سوره نساء با طرح این پرسش که آیا شخص برای حبس کردن کسی که روابط نامشروع داشته تکلیف و وظیفه دارد؟ گفت: از آیات قرآن و روایات نمی‌توان استفاده وجوب کرد؛ از این رو حبس و زندانی کردن مادر، همسر و دختر در حالی که روابط نامشروع دارند، یک تکلیف نیست.

به گزارش ایکنا، سومین جلسه از درس‌گفتار «فقه و قتل‌های ناموسی»، شب گذشته، 6 مردادماه، با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی برگزار شد که در ادامه می‌خوانید؛

در جلسه نخست بیان شد که این بحث را طی چهار مسئله مطرح می‌کنیم؛ صورت مسئله اول این بود که زوجه مرتکب روابط نامشروعی مانند زنا بشود، در اینجا زوج نسبت به او از حیث ادامه زندگی مشترک چه وظیفه‌ای دارد. فتاوای فقها و روایات نشان می‌دهد که زوج می‌تواند رابطه همسری خود را با همین زوجه ادامه دهد و این روابط نامشروع، موجب اختلال قهری در عقد نکاح نمی‌شود و همین طور وظیفه‌ای هم برای او نسبت به طلاق دادن زوجه به وجود نمی‌آورد.

البته برخی از فقها تعبیر استحباب طلاق را به کار برده‌اند که نسبت به این تعبیر نیز مناقشه وجود داشت. این اختیار برای زوج نسبت به طلاق دادن و یا ندادن وجود دارد و مشکلی برای ادامه زندگی مشترک آنها نیست.

وظیفه ممانعت از روابط نامشروع

مسئله دوم این بود که آیا زوج در اینجا وظیفه‌ای برای جلوگیری و ممانعت کردن از استمرار این روابط نامشروع دارد یا خیر. البته این مسئله به صورت گسترده‌تری نیز قابل طرح است؛ یعنی در مورد دیگر نزدیکان نیز این پرسش را می‌توان مطرح کرد که اگر مادر دارای روابط نامشروعی باشد، چگونه باید با او برخورد کرد. ممانعت و جلوگیری کردن از این ارتباطات نامشروع به عنوان یک وظیفه و تکلیف مطرح می‌شود یا خیر؟

به لحاظ استدلال، دلیل خاصی در این زمینه داریم. البته ادله کلی امر به معروف و نهی از منکر برای همه افراد، وظیفه نهی از منکر را اثبات می‌کند که در اینجا باید در مورد دلالت این ادله بحث کرد؛ از این جنبه که آیا نهی از منکر شامل ممانعت عملی هم می‌شود یا خیر. به صورت خاص وظیفه‌ای که در مورد سرپرست خانواده وجود دارد، از آیه‌ای از قرآن استفاده می‌شود که می‌فرماید: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً»، خود و خانواده خود را از آتش جهنم حفظ کنید. از این آیه الزامات عملی برای اینکه اهل خانواده دچار گناه و فساد نشوند را استفاده کرده‌اند. در این زمینه روایتی هم وجود دارد که بیان شد.

مجددا به آن روایت اشاره می‌کنم؛ روایت را شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» نقل کرده است و سندش را نیز به حسن بن محبوب و او به عبدالله بن سنان می‌رساند. عبدالله از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فردی خدمت پیامبر(ص) آمد و این مطلب را مطرح کرد که مادری دارم که هیچ پیشنهادی را رد نمی‌کند و هر کسی که سراغش بیاید او قبول می‌کند. این تعبیر نشان می‌دهد روابط این مادر روابط گسترده و مکرری بوده است. حضرت فرمودند که او را حبس کن. گفت این کار را کرده‌ام، اما فایده‌ای نداشته است. مثلاً خود شخص از خانه بیرون می‌رفته و او نیز بیرون می‌آمده است. حضرت(ص) فرمودند که مواظب باش کسی بر او وارد نشود. گفت که این کار نیز فایده نداشته است. حضرت(ص) فرمودند: او را در بند بگیر که نتواند خارج شود. هیچ نیکی در حق مادرت بهتر از این نیست که مانع شوی او محرمات را انجام ندهد.

نکاتی درباره روایت حبس در خانه

این روایت در مورد مادری است که روابط نامشروع دارد و وظیفه فرزند نیز مطرح شده است. از این روایت استفاده کرده‌اند که نسبت به دیگران نیز این وظیفه وجود دارد و با حبس و زندانی کردن باید جلوی معصیت و گناه را گرفت. 

چند نکته در مورد این روایت مطرح می‌شود؛ نکته اول در مورد ماهیت این دستوری است که داده شده است، یعنی دستور به حبس کردن و یا مانع شدن از ورود دیگران به منزل او. دو تفسیر برای این حکم که از ناحیه پیامبر(ص) صادر شده وجود دارد. تفسیر اول اینکه این یک اقدام پیشگیرانه است و برای اینکه روابط نامشروع ادامه نیابد، او را در خانه نگهدار تا ارتباطات قطع شود. ظاهر روایت این است، اما یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه این دستور به حبس، یک نوع مجازات در مورد مادری است که دچار چنین فساد اخلاقی شده است و مجازات او زندانی کردنش در خانه است.

این احتمال ضعیف است، اما با توجه به یک آیه قرآن نمی‌توان این احتمال را منتفی دانست و آن آیه در 16 سوره نساء آمده که دستور می‌دهد زنان زناکار را در خانه نگه دارید و می‌شود که این روایت اشاره به همان آیه باشد. خداوند می‌فرماید: «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا».

نسخ آیه یا تفکیک پیشگیری از مجازات

پس در قرآن دستوری در مورد این گونه زنان داریم و خطاب شده به کسانی که در قلمرو خانواده آنها این مشکلات وجود دارد، وظیفه‌شان این است که آن زنان را در خانه حبس و نگهداری کنند و این یک مجازات برای آنهاست. عموم مفسران و فقها می‌گویند که این آیه منسوخ است و ناسخ این حکم نیز در سوره نور آمده است که «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ»، مجازات اول که در سوره نساء آمده حبس و زندانی کردن زنان زناکار است، اما دستور دوم که دستور اول را نسخ کرد، این است که این زنان که مرتکب روابط نامشروع هستند، صد تازیانه می‌خورند؛ یعنی مجازات بعداً تغییر پیدا کرد است.

اکثر فقها و مفسرین این آیه را این چنین تفسیر کرده‌اند. بنابراین آیه سوره نساء به عنوان یک کیفر است و بعداً این کیفر با شلاق و تازیانه تغییر پیدا می‌کند، اما در اینجا نیز یک نظر دیگری وجود دارد که نظر آیت‌الله خویی است. ایشان برخلاف دیگران می‌گویند که آیه سوره نساء نسخ نشده است. اساس استدلالشان این است که حکم سوره نساء با حکم سوره نور تنافی ندارند. در سوره نساء دستوری که داده شده در جهت قطع رابطه زن زناکار با مردان اجنبی است و این جنبه پیشگیری نسبت به فسادی است که در آینده می‌خواهد اتفاق بیفتد، اما آیه سوره نور ناظر به مجازات و کیفر است و این دو، دو تکلیف جداگانه در کنار یکدیگر است. هم باید شلاق زد، به عنوان مجازات و هم باید از ادامه روابط نامشروع با حبس کردن زن در خانه ممانعت کرد.

این روایت می‌تواند ناظر به همان حکم سوره نساء باشد. اگر ما حکم آیه سوره نساء را بر حسب تحلیل آیت‌الله خویی منع از منکر بدانیم، این روایت نیز دال بر منع از منکر است. اگر آیه سوره نساء را به عنوان مجازات بدانیم ممکن است دستور پیامبر(ص) نیز از همین نوع باشد. ظاهر خود روایت همان احتمال منع از منکر و جلوگیری است و دلیلش نیز ترتیبی است که در روایت است. چون وقتی پیامبر(ص) گفت که او را حبس کن، او گفت فایده نداشته است و در ادامه فرمود که پس جلوی افراد را بگیر که بر او وارد نشوند و گفت این کار هم جواب نداده است. اینها نشان می‌دهد این دستور حبس در جهت ممانعت از وقوع فحشا بوده است و نه به جهت کیفر و مجازات.

حبس یک تکلیف نیست

نکته دیگر اینکه آیا می‌شود از این روایت استفاده کرد که شخص برای حبس کردن تکلیف و وظیفه دارد؟ پاسخ این است که از این آیه نمی‌توان استفاده وجوب کرد. حبس و زندانی کردن مادر و همسر و دختر در حالی که روابط نامشروع دارند یک تکلیف نیست. از این روایت استفاده تکلیف الزامی نمی‌توانیم داشته باشیم. چون در روایت است که این کاری که تو انجام می‌دهی بِرّ و نیکی است که در حق مادرت می‌کنی و بِرّ در حق پدر و مادر کردن، یک تکلیف الزامی نیست. نیکی کردن هرچند از نظر اخلاقی پسندیده است، اما الزام شرعی نسبت به آن وجود ندارد و در این روایت ممانعت کردن مادر از ارتکاب به فحشا مصداق برای بِر قرار گرفته است.

نکته دیگر این است که برخی از فقها مانند آیت‌الله منتظری و آیت‌الله صافی استفاده کرده‌اند که زندان از لحاظ شرع مشروع است. این برداشت نیز درست نیست. چون هرچند کلمه حبس در اینجا آمده، اما حبس با زندان متعارف امروزی متفاوت است و یک خلطی در بحث این دو فقیه رخ داده است. آنچه در اینجا هست و پیامبر(ص) فرمودند او را حبس کن، یعنی جلوگیری کن از اینکه مادر بیرون آید؛ لذا می‌تواند در خانه باشد، اما نزدیکانش به او سر می‌زنند. آنکه امام(ع) فرمودند یعنی جلوی روابط نامشروع را بگیر. این به معنای زندانی کردن زن و مادر نیست. یعنی آزادی او را برای اینکه روابط نامشروع داشته باشد و از خانه بیرون آید و با هرکسی ارتباط داشته باشد، این آزادی را از او سلب کن.

تفاوت حبس با سلب آزادی

حتی در قرآن کریم، نیز تعبیر آیه شریفه این است که در خانه‌های خودشان آن‌ها را نگهداری کنید، برای اینکه این ارتباطات نامشروع قطع شود. از این آیات و روایات مسئله مشروعیت زندان به معنای امروزی استفاده نمی‌شود. برای زندان به عنوان یک مجازات نیازمند دلیل دیگری هستیم. شگفت‌آور است که این بزرگان به این روایت استناد کرده‌اند. این روایت ناظر به موضوع منع از منکر است. شخص را در خانه نگه می‌دارند تا جلوی منکر گرفته شود، نه اینکه حبس شیوه‌ای برای مجازات کردن باشد.

اما مسئله دیگر اینکه تعمیمی از این روایت استفاده کرده‌اند و می‌گویند در مورد همه گناهان از روش حبس می‌شود استفاده کرد. آیت‌الله صافی می‌گویند که در مورد کلیه منکراتی که جلوگیری کردن از وقوع منکر نیاز به حبس است، می‌توان از حبس و زندان استفاده کرد تا جلوی وقوع منکر را گرفت. فاعل منکر حبس و زندانی می‌شود تا نتواند منکر را انجام بدهد. بعد می‌گویند که به این وسیله می‌شود جلوی بسیاری از مفاسد را گرفت و بعد اضافه می‌کنند که دلیل بر اینکه حبس جایز است، همین روایت شیخ صدوق است که خوانده شد.

تأملی در تعمیم حکم به جمیع منکرات

اما این حبس با حبسی که دولت دارد متفاوت است و یک اختلافی و نکته دوم اینکه دستوری که پیامبر(ص) دادند در مورد یک پسر است و مادر نیز نه اینکه گاهی اوقات مرتکب گناه شود خیر، او پیوسته روابط نامشروع دارد. چطور می‌شود از این موضوع خاص در این حد بتوانیم استفاده کنیم که نسبت به همه گناهان می‌توان این کار را انجام داد؟

آیت‌الله تبریزی نیز در مورد این روایت تأملی داشته‌اند و می‌گویند که این روایت نه‌تنها دلیلی بر وجوب نیست، بلکه بر مشروعیت و جواز این کار نیز دلیلی ندارد. بله، در مورد برخی از گناهان مانند قتل نفس باید اقدامات عملی انجام داد، اما در مورد هر منکری لازم نیست اقدام عملی داشت، مگر نسبت به خانواده که وظیفه خاص وجود دارد.

دقت در آثار حبس برای احسان

نکته دیگر اینکه ما با توجه به روایت استفاده می‌کنیم که این حبس که قطع کردن روابط مادر است، باید مصداقی برای بِرّ باشد، اما اگر احیاناً همین قطع رابطه کردن نسبت به مادر و یا دختر و فرزند موجب این شود که آثار و عوارض منفی و بالاتری در آنها به وجود آید، قهراً مصداقی برای برّ و نیکی نیست و این عمل فاقد مشروعیت خواهد بود. مثلاً وقتی روابط دختر قطع شد، ما حس می‌کنیم دچار بحران‌های دیگری می‌شود و اقدامات مخاطره‌آمیزی ممکن است انجام دهد که در این گونه موارد نمی‌توان گفت این اقدامات مشروع است، چون در روایت است که در قطع رابطه در حق او نیکی می‌کنی، پس باید این قطع رابطه مصداق برای بِرّ باشد و نه ضد بِرّ. احسان باشد و نه اینکه خطر را بیشتر کند و ما به این وسیله دشواری را بیشتر کنیم.

بنابراین سرپرست خانواده باید شرایطی را فراهم کند که همسر و یا فرزند دچار روابط نامشروع نشوند و اگر چنین روابطی رخ داد با اقدامات عقلانی جلوی این رفتارها را بگیرد.

انتهای پیام
captcha