رخدادهای خانه علی(ع)، ساعاتی قبل از نزول «هَلْ أَتَى»
کد خبر: 3916699
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۱

رخدادهای خانه علی(ع)، ساعاتی قبل از نزول «هَلْ أَتَى»

کتاب «شبیه مریم» آخرین اثر انتشارات جمکران به شرح زندگی حضرت فضه، خادم شهیر و عالمه حضرت زهرا(س) در قالب رمان پرداخته است.

گزارشی از درون خانه علی، ساعاتی قبل از نزول آیه «هل اتی» به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «شبیه مریم» آخرین اثر انتشارات جمکران به شرح زندگی حضرت فضه، خادم شهیر و عالمه حضرت زهرا(س) در قالب رمان پرداخته است. وی شاهد رخداد‌های مهمی از زندگی خاندان آل عباست. در برشی از کتاب درباره شأن نزول آیه «هَلْ أَتَى» چنین آمده است:
 
«.. فضه سه روز بود که همراه خانواده بانویش روزه‌دار بود. می‌دانست حوریه شرایط او را درک نمی‌کند و او را سرزنش خواهد کرد. از دیدارش صرف‌نظر کرد. پیش نیامده بود حوریه چند روزی از حال فضه بی‌خبر باشد. شکمش نشان از بارداری‌اش داشت و بسیار آهسته و آرام قدم برمی‌داشت. همراه کنیزش همسا که چتری برای جلوگیری از گرمازدگی حوریه روی سرش گرفته بود، برای دیدنش به خانه دختر پیامبر رفت. رنگ چهره فضه زرد شده بود. حوریه می‌خواست بداند دلیل این حال فضه چیست. متوجه شد بانو و ارباب فضه برای شفای فرزندانشان از بیماری، نذر روزه داشتند و فضه هم که خودش را از آن‌ها جدا نمی‌دانست، با آن‌ها روزه گرفته بود.
 
 اربابش علی از همسایه سه کاسه جو در مقابل ریسیدن پشم گرفته بود. بانویش هر روز یک کاسه جو را آرد می‌کرد و نان می‌پخت و این تمام آن چیزی بود که باید برای افطار می‌خوردند. اما هر روز وقت افطار یک نفر به آنجا می‌رفت و کمک می‌خواست. یک روز فقیری به در خانه‌شان رفت و غذایی خواست. نان جو را به او دادند. روز بعد نان جو قسمت یتیمی شد که درِ خانه را زده بود و روز دیگر اسیری رسید که نان جو روزی‌اش شد. اهل‌بیت پیامبر هر سه روز را با آب افطار کردند.
 
حوریه از فضه که از او کمک نخواسته بود، عصبانی شد. فضه که توان و حوصله حرف زدن با حوریه را نداشت، این رنج را دنیایی دانست و از حوریه خواست آرام باشد و او را در انتخاب راه زندگی‌اش آزاد بگذارد. برای حوریه جای تعجب بسیاری داشت. فضه که گرسنگی همیشه از بزرگ‌ترین آزار‌ها و شکنجه‌هایش بود، چگونه رنج سه روز گرسنگی را تحمل کرده است؟ حوریه آگاه بود که چقدر فضه بانو و ارباب و فرزندانشان را دوست دارد، ولی باز از نظر او این کار عاقلانه نبود. حوریه که تحمل سختی کشیدن فضه را نداشت، خواست به خانه‌اش برود و برای فضه غذا بیاورد، اما فضه نگذاشت و از او خواهش کرد این کار را نکند و وقتی دید حوریه مصمم است برایش غذا بیاورد، گفت حتی اگر برایش غذا هم بیاورد، آن را به نیازمندان خواهد داد و تا زمانی که خانواده‌اش روزه باشند، او نیز همچنان روزه‌دار خواهد ماند. حوریه که نتوانست فضه را قانع کند، از لجاجت و یک‌دندگی او دلخور شد و آنجا را ترک کرد. حوریه نمی‌توانست آنچه را از فضه می‌بیند، با آنچه از او می‌دانست، تطبیق دهد و هضم این موضوع برایش سخت بود. فضه را نمی‌شناخت و نمی‌توانست او را درک کند.
 
روز بعد ام‌سلمه در خانه محقر و فقیرانه‌اش غذایی نیافت تا برای فاطمه و فرزندانش ببرد. ناراحت و غمگین نشسته بود که صدای پیامبر را شنید. با عجله خودش را به خانه فاطمه رساند. جبرئیل نازل شد و برای پیامبر این پیغام را آورد: «یا محمد! خداوند درباره اهل‌بیتت برای تو خبر خوشی فرستاده است.» ام‌سلمه وارد خانه فاطمه شد و صدای تلاوت قرآن شنید.
 
«إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿۵﴾ عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾ يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴿۷﴾ وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ﴿۸﴾ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ﴿۹﴾ إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴿۱۰﴾ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾ وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا ﴿۱۲﴾ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا﴿۱۳﴾؛ نیکوکاران در بهشت از شرابی می‌نوشند که مخلوط با کافور است. آن بندگان خدا از سرچشمه گوارایی می‌نوشند که به اختیارشان هر‌جا بخواهند جاری می‌شود. آن بندگان نیکو به عهد و نذر خویش وفا می‌کنند؛ و از قهر خدا در روزی که شر و سختی همه اهل محشر را فراگیرد، می‌ترسند. در راه دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر طعام می‌دهند. آن‌ها می‌گویند: فقط برای رضای خدا به شما غذا می‌دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی‌خواهیم. ما از قهر پروردگار خویش می‌ترسیم در روزی که از رنج و سختی آن، رخسار خلق در هم و غمگین است. خدا نیز آنان را از شرّ و فتنه آن روز محفوظ داشت و به ایشان روی خندان و دل شادان عطا نمود و در پاداش صبرشان باغ بهشت و لباس حریر بهشتی به آنان عنایت کرد. در آنجا بر تخت‌ها تکیه می‌زنند و نه آفتابی سوزان و نه سرمای زمهریر می‌بینند.»
 
ام‌سلمه که فضه را ندید، خودش را به اتاق او رساند. فضه بهت‌زده از این اتفاق به اتاقش پناه برده بود. منقلب زانو‌هایش را بغل کرده بود و رواندازش را محکم در دست‌هایش فشار می‌داد. دست‌هایش آشکارا می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد.
 
فضه که حال خودش را نمی‌فهمید و نمی‌دانست این‌همه شادی و هیجان را چگونه مهار یا هضم کند، بغض کرد و به آغوش ام‌سلمه پناه برد. ام‌سلمه مانند همیشه با مهربانی فضه را به سینه‌اش فشرد. به او تبریک گفت که عضوی از خانواده پیامبر است. بغض فضه ترکید و اشک از چشم‌هایش سرازیر شد.»
 
یادآور می‌شود؛ رمان «شبیه مریم» آخرین اثر انتشارات کتاب جمکران، به قلم اکرم صادقی و با تصویرگری محمد صادق، درباره زندگی و زمانه حضرت فضه خادم حضرت زهرا(س) در ۲۵۱ صفحه، به تازگی راهی بازار نشر کتاب شده است.
انتهای پیام
captcha