به گزارش ایکنا، آیتالله سیدمحمد علویبروجردی، از اساتید دروس خارج حوزه علمیه، اخیراً در گفتوگویی اعلام کردند که اقتصاد اسلامی، جامعهشناسی اسلامی و روانشناسی اسلامی و در مجموع چیزی به نام علوم انسانی اسلامی نداریم. این سخنان در میان برخی از کارشناسان و همچنین در فضای رسانهای کشور واکنشهایی را در پی داشت.
وی در بخشی از سخنانش میگوید: «ما چطور میخواهیم یک رشته اقتصاد اسلامی درست کنیم؟ ما چندتا روایت و آیه داریم برای اینکه اگر تورم بالا رفت چه جور بخواهیم کنترلش بکنیم؟ چندتا آیه و روایت داریم که رشد اقتصادی با چه فرمولی باید درست بشود؟ این مکاتب اقتصادی در دنیا هست، اقتصاددانها هستند. اصلاً اسلام نیامده است که علم بیاورد. ما خیال میکنیم پیغمبر اکرم(ص)، کارل مارکس هست! جای کارل مارکس نشسته است، جای فریدمن نشسته است. پیغمبر اکرم(ص)، جای ابوعلی سینا نشسته است، طبیب است، نه! نیامده که طب بیاورد، نیامده که اقتصاد بیاورد. پیغمبر(ص) یک مرشد معنوی هست. آمده ارزشهای معنوی جامعه را بالا ببرد. نه اینکه بیاید اقتصاد درست بکند، نه اینکه بیاید علوم درست بکند. اقتصاد اسلامی هم یک شوخی است.»
برای بررسی بیشتر این موضوع با کامران ندری، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، به گفتوگو نشستیم که در ابتدا به ایکنا گفت: تخصص اصلی بنده در زمینه مباحث مربوط به بانکداری است و مسائلی که مطرح میکنم دیدگاه شخصی بنده است. در اقتصاد وقتی صحبت از نظام میکنیم اینکه نگاه ما به حقوق مالکیت چگونه است در صدر این مباحث نظامسازی قرار میگیرد. از این جهت با سخنان جناب آقای علویبروجردی موافقم. نگاههایی که به حقوق مالکیت وجود دارد دارای طیفی هستند که در یک سر آن نظام سرمایهداری است که مالکیت خصوصی را در حد اعلای خود تجویز میکند و معتقد است مالکیت خصوصی و شخصی که مبتنی بر کار مشروع و قانونی است جزء حقوق مسلم انسانهاست و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
وی ادامه داد: در یک سر طیف هم نظام سوسیالیستی وجود دارد که مالکیت خصوصی را نقض میکند. بقیه نظامات در حد فاصل بین این دو طیف قرار میگیرند. نظام اسلامی که پیامبر اکرم(ص) برای ما به ارث گذاشتند به نظر نمیرسد نزدیک به نظام سوسیالیستی باشد، بلکه پیامبر اسلام و جانشینان ایشان، مالکیت خصوصی را از همان ابتدا قابل احترام میدانستند. لذا تفاوت و اختلاف خیلی فاحشی بین آنچه در اسلام درباره حقوق مالکیت وجود دارد و آنچه در دنیای موسوم به سرمایهداری رایج است مشاهده نمیشود بنابراین به نظر نمیرسد نظام اقتصادی اسلام، نظامی متفاوت و ماهیتاً متضاد با نظام سرمایهداری باشد. حداقل برای بنده قابل قبول نیست.
در اقتصاد کلان با پدیده تورم مواجه هستیم و میخواهیم ببنیم به چه علت ایجاد شده است. این پدیده در گذشته به این شکل وجود نداشته بنابراین گشتن به دنبال دلایل ایجاد تورم در روایات، شاید ما را به اندازه کافی مسلح نکند که بتوانیم با آن در عصر حاضر برخورد مدیریتی داشته باشیم و بتوانیم آن را کنترل کنیم
ندری اظهار کرد: تأکیداتی که روی بحث عدالت در اقتصاد اسلامی وجود دارد هم موضوعی مشترک است. پایه نگاه سوسیالیستی براساس عدالت و توزیع عادلانه درآمدها و ثروتها قرار گرفته و برای رسیدن به آن عدالت مورد نظر سوسیالیستم، اساساً مالکیت خصوصی نقض میشود. لذا معتقد نیستم نگاه عدالتمحور در اسلام، نزدیک به نگاه سوسیالیستی باشد، بلکه نگاهی که در آثار و مکتوبات اندیشمندان اسلامی یا پیامبر اسلام و ائمه(ع) وجود دارد، به گونهای است که بر تفاوتها صحه میگذارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: در هیچ دورهای در اسلام برابری مطلق را شاهد نبودهایم و تفاوتهایی که ناشی از تدبیر، دوراندیشی و کار بوده در اسلام مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین نظام اقتصادی اسلامی به عنوان موضوع متفاوتی از آنچه در دنیا نظریهپردازی و تجربه شده وجود ندارد. البته این نگاه کاملا شخصی بنده است، اما از این جهت با دیدگاه آقای علویبروجردی موافق هستم.
این کارشناس مسائل اقتصادی یادآور شد: در زمینه مباحث مربوط به اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم هم نظریات جناب آقای علوی بروجردی برای بنده قابل قبول است چراکه وقتی صحبت از علم اقتصاد اسلامی میکنیم بدین معنی است که میخواهیم علت و اسباب ایجاد پدیدههای اقتصادی که با آن مواجه هستیم را شناسایی کنیم و ببنیم تا چه اندازه میتوانیم بر آنها تسلط داشته و مهار کنیم. مثالها در فرمایشات ایشان در این زمینه زیاد است. مثلا در اقتصاد کلان با پدیده تورم مواجه هستیم و میخواهیم ببنیم به چه علت ایجاد شده است. این پدیده در گذشته به این شکل وجود نداشته بنابراین گشتن به دنبال دلایل ایجاد تورم در روایات، شاید ما را به اندازه کافی مسلح نکند که بتوانیم با پدیده تورم در عصر حاضر برخورد مدیریتی داشته باشیم و بتوانیم آن را کنترل کنیم.
ندری ادامه داد: بسیاری از نهادها در دنیا ایجاد شده و ما مجبور شدیم قبول کنیم. بانک در سایر کشورها کارایی داشته و ما هم آن را پذیرفتیم. بانکداری مرکزی، بیمه و ... هم همینطور است. این تئوریپردازیهایی که روزانه در علم اقتصاد وجود دارد نشان میدهد حتی دانش غربیهایی که این نهادها در آنجا ایجاد شده کامل نیست و مطالعات آنان ادامه دارد مثلا نگاههای جدید در رابطه با خلق پول، تئوریهای گذشته که ما در کتابهای درسی خواندهایم را به طور کامل زیر سوال برده و نظریات جدیدی در رابطه با خلق پول ایجاد شده است. اینها ناشی از مشاهدات ما در زمان حال است و نشان میدهد ریشه پدیدههایی که در علم اقتصاد رخ میدهد چیست و باید تلاش کنیم از طریق شناسایی این علت و معلول، آن را کنترل و آثار منفی آنها را در زندگی به حداقل برسانیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: بنابراین در حوزه علم اقتصاد هم فکر نمیکنم با آن متدولوژی که در حوزه وجود دارد وقایعی که در دنیا با آن مواجه هستیم را شناسایی و برطرف کنیم. اگر الان از یک حوزوی بپرسید که مسئله تورم را چگونه حل میکنید به شما میگوید به سراغ متخصصان در دانشگاه بروید و از نظرات کارشناسی آنها بهره بگیرد تا معضل تورم، بیکاری، رکود، ناکارایی که در صنعت خودرو یا صادرات وجود دارد را حل کنید یا مسائل مرتبط با واردات، برگشت ارز حاصل از صادرات، برخورد با مسائل محیط زیست، تأثیر کرونا بر اقتصاد را بررسی کنید.
این کارشناس مسائل اقتصادی یادآور شد: اگر فکر کنیم علم مستقلی به نام علم اقتصاد اسلامی وجود دارد به بیراهه رفتهایم چراکه همه اینها در تمام دنیا یکسان است مثلا تأثیر نقدینگی بر تورم در کشورهای اسلامی و غیراسلامی تفاوتی ندارد. اینها قوانینی هستند که در دنیا ایجاد شدهاند و ما با شناسایی این قوانین تلاش میکنیم زندگی اقتصادی خود را در ابعاد کلان، شخصی و فردی مدیریت کنیم.
سؤال این است که آیا اقدام کسانیکه از اقتصاد اسلامی سخن میگویند و بر تغییرات ماهوی تأکید میکنند با سنت پیامبر اسلام سازگاری دارد؟ مگر اینکه بگویند نسبت به پیامبر اسلام(ص)، انقلابیهای دو آتشهتر هستند و البته گاهی شاهد چنین افرادی هم هستیم
وی با اشاره به امکان بهرهگیری از ارزشهای اسلامی و ایرانی در اقتصاد تأکید کرد: ممکن است شیوهها و روشهایی را مبتنی بر میراث ارزشی خودمان که در تمدن اسلامی و قبل از آن در تمدن ایرانی ریشه دارد پیدا کنیم که در دنیای امروز کارآمد باشد و بخشی از مشکلات زندگی را نیز حل کند. مثلا تأمین مالی مبتنی بر قرضالحسنه به عنوان یک روش تامین مالی خُرد در کشور ما بسیار موثر بوده است و شاید این تأمین مالی آنقدر پتانسیل داشته باشد که بتوانیم به دنیا معرفی کنیم و بگوییم با استفاده از ارزشهای اسلامی به آن رسیدهایم و میتواند مشکلات مالی خُرد خانوارها و بنگاهها را با کمترین هزینهها برطرف کند.
ندری گفت: شاید شیوهای که محمد یونس برای تامین مالی خُرد به دنیا ارائه داد به اندازه قرضالحسنه کارایی ندارد. بنابراین با رجوع به میراث خود میتوانیم چیزهایی پیدا کنیم که در دنیا موثر باشد و به روشهای مدرن اضافه کنیم. واقعیت این است آن تقابلی که الان بین دیدگاههای اسلامی و غربی شکل گرفته و در کشور ما سیطره پیدا کرده به جای اینکه زندگی ما را راحتتر کند زندگی را بر ما سخت کرده است. البته افرادی که به دنبال ثروت و قدرت هستند این تقابل را مطرح میکنند تا به اهداف خود برسند اما واقعیت این است که این اختلافات اینقدر هم مبنایی نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) درباره نگاه پیامبر(ص) و ائمه به مقوله مالکیت اظهار کرد: آنها مخصوصاًٌ در حوزه حقوق مالکیت، آنچه را در دنیا جاری و ساری است مورد تأکید قرار میدادند؛ کما اینکه پیامبر اسلام(ص) آن حقوق مالکیتی که قبل از بعثت در دوران جاهلیت وجود داشت را هم نفی نکرد. در واقع شیوههایی را برای اداره بهتر جامعه اسلامی پیشنهاد دادند اما آن شیوههای گذشته که وجود داشت نفی نشد و بعد از اسلام، تغییر ماهوی در آن چیزی که مردم به صورت طبیعی برای اداره زندگی از قبل از اسلام داشتند به وجود نیامد. لذا در باب اقتصاد و کسبوکارها، شیوه پیامبر فقط امضایی بوده است.
وی با بیان اینکه پیامبر اسلام(ص) بخش عمده اقتصاد قبل از بعثت را تأیید کردند گفت: هم پیامبر و هم ائمه، آن چیزی که متناسب با زمان و مکان به زندگی مردم کمک میکرد را برای تسهیل در امور زندگی آنان پیشنهاد دادند اما آن نظامات طبیعی قبل از بعثت مورد تأیید بوده است. خود پیامبر نظام اقتصادی متفاوتی را ایجاد نکردند و مباحث تأسیسی، خیلی کم بود. حال چه اتفاقی افتاده که بعد از 1400 سال فکر میکنیم باید به شکل متفاوتی عمل کرده و تمام نظامات دنیا را کنار گذاشته و نظام جدیدی تأسیس کنیم. این شیوه پیامبر اسلام(ع) هم نبود.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: پیامبر اسلام(ص) بیش از 90 درصد نظامات دنیا را امضاء کرده است. حتی حرمت ربا از تنظیماتی بوده که بشر قبل از اسلام برای مدیریت اقتصادی به کار برده است. عقودی که در بانکداری اسلامی همانند مضاربه و مشارکت وجود دارد قبل از اسلام هم وجود داشته است. با این اوصاف نتیجه میگیریم تغییر انقلابی و ماهوی در عصر پیامبر اسلام در اقتصاد رخ نداده است. حال سؤال این است که آیا اقدام و سخنان کسانیکه از اقتصاد اسلامی سخن میگویند و بر تغییرات ماهوی تأکید میکنند با سنت پیامبر اسلام سازگاری دارد؟ مگر اینکه بگویند نسبت به پیامبر اسلام(ص)، انقلابیهای دوآتشهتر هستند و البته گاهی شاهد چنین افرادی هم هستیم.
ندری تأکید کرد: لذا در مجموع به دیدگاه جناب آقای علویبروجردی متمایلتر هستم اما منظورم این نیست که از ارزشهای خود و میراث فرهنگی و اسلامی و ایرانی بهره نبریم. همه کشورها از میراث خود استفاده میکنند. اگر به ژاپن نگاه کنید آثار ژاپنی بودن اقتصاد را در چارچوب نظام سرمایهداری ملاحظه میکنید. اقتصاد سرمایهداری در ژاپن، آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه و حتی سوئیس یکسان نیستند و مؤلفههای ارزشی آنها متفاوت است اما مبانی آنها تفاوتهای چندانی ندارد بنابراین تعارضی ندارد که ما سرمایهداری از نوع ایرانی را در کشور پیاده کنیم. البته همین تفاوتهای ارزشی منجر به ناکامی یا موفقیت در اقتصاد هم خواهد شد. اینکه از دو کشور سرمایهداری، یکی موفق و یکی ناموفق عمل کرده به تفاوتهای ارزشی آنها هم مربوط است. تفکر دولت رفاهی در انگلستان در مقایسه با آمریکا برجستهتر و این امر ناشی از همان نظام ارزشی در انگلستان است.
ندری در پایان گفت: بنابراین تفاوتهای زمانی و مکانی نباید باعث شود که در مبانی و اصول به تفاوت جدی با نظامات دنیا معتقد باشیم. همچنین نظام اقتصادی متفاوتی در تمدن اسلامی با آنچه الان در دنیا میبینیم قابل شناسایی نیست، بلکه تفاوتها، فرهنگی و ارزشی و کاملاً طبیعی است و در همه کشورها وجود دارد.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام