به گزارش خبرنگار ایکنا؛ دومین پنل علمی یادروز حافظ شب گذشته 21 مهرماه به صورت مجازی و با حضور غلامرضا کافی و محسن معینی و سودابه نوذری برگزار شد.
غلامرضا کافی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز به عنوان نخستین سخنران این نشست درباره «واکاوی چگونگی پیوند حافظ با موضوع عاشورا و امام حسین(ع) و سخن از واقعه عاشورا در شعر حافظ» گفت: این موضوع همواره مورد توجه بوده و پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام شده است. یکی از مباحث در این راستا، تعشق است که سبب برقراری چنین پیوندهایی با حافظ میشود؛ اول تعشق شیعی به ویژه نسبت به امام حسین(ع) و واقعه عاشورا که هیچ منظر دینی دیگری به این اندازه مورد توجه نبوده است و دوم تعشق ملی- ادبی در ساحت حافظ، که دارا بودن این دو مؤلفه، سبب برقراری یک پیوند از این قبیل با حافظ و اشعار او میشود.
وی در ادامه درباره اثبات مذهب شیعه حافظ افزود: اثبات مذهب شیعه در عصر حافظ نسبت به قرن پیش و زمان سعدی کار آسانتری است، چهبسا معاصران و معاشران حافظ، ابرازهای متقن شیعی دارند. برخی اشارات حافظ نیز در ابیاتش با نوعی صراحت و شجاعت همراه است که نمیتوان گفت وی در بیان مذهب، صراحت کلام نداشته است. اما آنچه پیداست، مظاهر شیعگی و بهطور خاص نام ائمه(ع) در غزلهای حافظ نیامده است مگر در یکی دو مورد که آن هم با کنایه به امام علی(ع) و حضرت صاحبالزمان(عج) برمیگردد.
کافی ادامه داد: برخی غزلها اشاره مستقیمی به مسئله شیعی بودن دارد، از جمله غزل معروف «ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش/ پیوسته در لطف حمایت الله باش» که سالها بر سنگ قبر حافظ نقش بسته بود. البته این غزل چندان بدون سند نیست و در نسخههای معتبر از جمله نسخه قدسی، مجلس، کتابخانه ملک و نسخه فریدونمیرزا تیموری ثبت شده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز تصریح کرد: سومین دلیل برقراری پیوند حافظ با موضوع تشیع، اقوال بزرگانی همچون علامه طباطبایی(ره) است که در کتاب «جمال آفتاب» این برداشتها جمعآوری شده است. اشارات حافظ در قصیده «فی نعت النبی» که در نسخه فریدون میرزا تیموری ثبت شده است، یکی دیگر از دلایل برقراری پیوند حافظ با موضوع تشیع است. در واقع حافظ پس از حمد و ثنای خداوند، در نعت پیامبر ابیاتی آورده است.
وی در ادامه بیان کرد: در برخی غزلهای مشکوک، صراحتهای گفتاری در پیوند با موضوع عاشورا نیز وجود دارد و در برخی از غزلها نیز به صورت متقن به این موضوع پرداخته شده است؛ مانند غزل آغازین حافظ با مطلع «الا یا ایها الساقی أدر کأساً وناولها» که در شرح سودی اشاره شده است. همچنین برخی از شعرهای حافظ، تأویلپذیر است که میتوان از آنها برداشتهای ذوقی و ضمنی داشت که این مسئله دستکم در ۳۰ غزل وجود دارد.
محسن معینی، عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی نیز در ادامه در نقد رویکردهای گوناگون نویسندگان و پژوهشگران گفت: در رابطه با دیوان حافظ، پژوهشهای متعددی انجام شده که برخی در رابطه با تصحیح دیوان حافظ است و یا مقالات متعددی با رویکردهای گوناگون نوشته شده است. یکی از این رویکردها رویکرد متنشناختی است که در آن تصحیح دیوان حافظ ملاک و مورد توجه است. پس از آن رویکرد ادبی یا معناشناختی است و نویسنده حافظ را ادیب توانایی دانسته یا صرفاً به شرح واژگان در شعر حافظ توجه کرده است. بسیاری از شروح حافظ در گذشته در این رویکرد قرار میگیرد. اگر چه شرح یک بیت یا یک غزل باشد. در این رویکرد چند موضوع مورد مطالعه جدیتر قرار گرفته است که یکی از آنها راز محبوبیت و ماندگاری حافظ است. در این زمینه سخن بسیار گفته شده و مقالات بسیاری نوشته شده است.
وی افزود: یکی از نظریهها درباره حافظ این است که وی همه مضامین در غزلهایش را از شاعران و نویسندگان پیش از خود گرفته است و حتی یک مضمون در حافظ نمیتوان یافت که پیش از او به کار نرفته باشد. همچنین بازنگری شعرها از سوی حافظ سبب شده نسخههای متعددی از دیوان حافظ وجود داشته باشد.
معینی ادامه داد: بحث دیگر درباره دیوان حافظ، رویکرد بلاغی است. در این رویکرد پژوهشها به زیباشناختی غزلها پرداخته و سعی کردهاند زیباییهای بلاغی شعر حافظ را استخراج کنند، از جمله ایهام در شعر حافظ. رویکرد دیگر به شعر حافظ رویکرد تاریخی است که در دو شاخه مطرح میشود، که یکی از این شاخهها مربوط به اوضاع و احوال شیراز و معرفی افراد آن دوره است. در این راستا میتوان درباره شهید نامیده شدن حافظ از سوی محمد گلاندام در مقدمه دیوان حافظ را بیان کرد، اما بسیاری این مسئله را رد کرده و آن را به معنی گواه دانستهاند. در این رویکرد مرتبط دانستن برخی غزلها به تاریخهای مشخص نیز مورد بحث بوده است.
وی با اشاره به رویکرد سیاسی پژوهشها گفت: در این رویکرد، برخی نویسندگان، حافظ را شاعری مبارز دانستهاند یا از شعر او اندیشه سیاسی او را استخراج کردهاند که در این زمینه روشنفکر دانستن و منتقد دانستن وی نسبت به قدرت زمانه خودش مورد توجه بوده است.
معینی گفت: در این مقالات و پژوهشها، رویکردهای جغرافیایی، علمی، هنری، اخلاقی و دینی هم مورد بحث بوده است که در این باره دین و نه مذهب، بلکه دین اسلام یا کیش مهر مورد نظر است. یکی از مجموعههای این رویکرد تخلص حافظ است، بدین جهت که برخی او را حافظ قرآن و احادیث دانستهاند و برخی دیگر این تخلص را به دلیل موسیقیدان بودن وی مرتبط میدانند و برخی از روی غزلیات حافظ او را شیعه دانستهاند. علاوه بر این رویکردها، رویکرد فقهی و حقوقی نیز مطرح بوده و یکی از موضوعات مهم بحث جبرگرایی حافظ است، که برخی آن را رد کردهاند.
وی افزود: یکی از رویکردهای جدید درباره حافظ، رویکرد فلسفی است. همچنین در رابطه با رویکردهای اجتماعی، جامعهشناختی، اسطورهشناختی، بینامتنی و نشانهشناسی و ... مقالاتی نوشته شده است، اما دغدغههایی در دوره مدرن شکل گرفته که پیش از این به آنها نمیاندیشیند یا اگر به قلم میآمده، مجال بروز نداشته و محو میشده است. بعضی از موضوعات دنیای مدرن که در محک تجربه و سنجش قرار گرفته، موضوعاتی مانند تساهل و تسامح، مبارزه با فیلسوف و ... بوده است.
انتهای پیام