به گزارش ایکنا؛ نشست دوم از اولین کنفرانس ملی امام رضا(ع) و علوم روز با موضوع «مؤلفههای حکمرانی و تمدنسازی در مکتب سیاسی امام رضا(ع)»، امروز، 23 مهرماه، به صورت مجازی و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، را میخوانید؛
در این بحث، به بسترها و زمینههایی که از سوی امام رضا(ع) در جهت دستیابی به تمدن اسلامی به وجود آمد میپردازم. برای شکلگیری یک تمدن باید بسترهایی وجود داشته باشد و امام رضا(ع) در ادامه نهضت امام صادق(ع)، بخش مهمی از بسترهای نرمافزاری تمدن اسلامی را در دوره خود ایجاد کرد. البته این بسترها همگی در دوره حیات امام(ع) به وجود نیامد و پس از شهادت ایشان به برکت وجود ایشان در ایران و با تعالیمی که داشتند، گسترش یافت.
اولین مطلب، معرفی و تعمیق رویکرد توحیدی است. امام رضا(ع) هم اصل توحید را عمیقاً روشن میکنند که بنیاد تمدن اسلامی است و هم رابطه امامت و توحید را مشخص میکنند که نقش بسیار مهمی در جهتیابی درست مسلمانان در دنیای اسلام دارد. در اینجا، حدیث سلسلةالذهب نیز بسیار حدیث مهمی است و میشود گفت که در رأس تعالیم توحیدی امام(ع) قرار دارد. با بررسی مجموعه تعالیم امام(ع) میتوانیم به یک ساختمان فکری توحیدی برسیم.
دومین بستر، ارائه تصویر جامع از اسلام است. مجموعه معارف رضوی، جامعیت و انسجام تعالیم اسلام را به رخ میکشد. شاید این فرصت در اختیار همه ائمه(ع) نبوده است که در این زمینه کار کنند و شرایط ایجاب نمیکرده و امام رضا(ع) از این شرایط به خوبی استفاده میکنند تا تصویر منسجم و جامعی از اسلام در ابعاد مختلف ارائه کنند.
سومین بستر، تعمیق عقلانیت است. امام رضا(ع) از یک طرف قدرت عقلانی و برتری فکری شیعه را به ادیان دیگر نشان میدهند و از طرف دیگر، میل اسلام به ارتباط با افکار دیگر و بهرهگیری از نقاط قوت آنها را معرفی میکنند. در دوره مأمون عباسی، شاهد ترجمه کتب فلسفه یونانی هستیم که فلسفه به محیط اسلام وارد میشود و قصد اصلی عباسیان این بود که از رونق مکتب اهل بیت(ع) بکاهند، اما در عمل، نهتنها این طور نمیشود، بلکه فلسفه در خدمت رشد مکتب اهل بیت(ع) قرار میگیرد که یکی از مهمترین عواملش، بسط و تعمیق عقلانیت است که در دوره امام رضا(ع) توسعه قابلتوجهی پیدا میکند.
چهارمین بستری که به وجود آوردند، پاسخ به شبهات بود. عصر ایشان عصر جولان مکاتب فکری مختلف است که اعم از مکاتب اسلامی و غیراسلامی است و امام رضا(ع) با مناظرههای متعددی که ترتیب دادند، هم به ابهامات و شبهات پاسخ دادند و هم آزاداندیشی و سعه صدر و همزیستی مسلمانان با سایر مذاهب را نشان میدهند که بسیار اهمیت دارد. مناظرههای امام(ع) طوری بود که منطق اسلام آشکار میشد و هم، اشراف امام(ع) به مکاتب فکری دیگر روشن میشد که تعجب بسیاری را نیز به دنبال دارد. همچنین تسلط امام(ع) به زبانهای زنده دنیا برملا میشود و هماینکه نحوه برخورد درست با پیروان مکاتب دیگر تعلیم داده میشود.
پنجمین بستر، معرفی نظری و عملی ظرفیتهای منحصر به فرد امامت به مثابه تمدن اسلامی بود. هجرت امام(ع) از مدینه به مرو، امامت را به یک مخاطب وسیع و مؤثر شناساند که از جهات نظری و عملی این کار صورت گرفت و ایرانیها را با اهل بیت(ع) آشناتر کرد و بعداً محبت به اهل بیت(ع) زمینه گرویدن ایرانیها به مذهب تشیع شد.
بستر ششم، باز کردن قلمرو تمدنی و جغرافیای اسلامی است. امام رضا(ع) مناطق جدیدی که قبلاً اهمیت آن درک نمیشد را با این هجرت به قلمرو جغرافیایی تمدن اسلامی اضافه کردند و یک استعداد عظیمی را به دنیای اسلام افزودند که بتواند دقیقتر و با جهتگیریهای درستتر در جهت شکلگیری تمدن اسلامی گام بردارد.
هفتمین بستر، تعلیم سیاستورزی مشروع است. بحث ولایتعهدی هم امری بود که امام(ع) با اکراه آن را قبول کرد و برای آن شروطی را تعیین کرد تا معلوم شود ولایتعهدی ایشان غیرواقعی است، اما در عینحال که این ولایتعهدی را پس زدند و به صورت حقیقی به لوازم آن تن ندادند، اما از مزیتهای فضای بازی و مهیایی که در اختیار ایشان قرار گرفت، با نهایت هوشمندی استفاده کردند و تلاش کردند اهداف خود را بهتر محقق کنند و این را باید به عنوان تعلیم سیاستورزی در دوره ایشان در نظر بگیریم. چون سیاستورزی یکی از لوازم مهم ورود به عرصه تمدن است و ما در عرصه سیاستورزی از زبدگی لازم برخوردار نبودهایم و امام(ع) به بسط سیاستورزی مشروع کمک زیادی کرد.
هشتمین بستر، گسترش خزائن علمی و معرفتی است. از امام رضا(ع) 2427 روایت نقل شده است که 1038 روایت، فقهی است. جدای از اینکه معارف جدیدی از امام رضا(ع) دریافت کردهایم، میبینیم که رویکرد امام(ع) صرفاً رویکرد اخلاقی و یا رویکرد معارفی به صورت عمومی نیست، بلکه ایشان نصف معارفی که به ما ارائه دادهاند، فقهی است و وقتی از آن صحبت میکنیم، نقش آن از تمدنسازی را میتواند روشن کند.
نهمین بستر، رواج علم و علمگستری از سوی امام(ع) است. جلسات و مجامعی که در حضور امام(ع) برپا بود و شاگردانی که در محضر امام(ع) تربیت شدند، فقط محصور به حوزه اندیشه نیست، بلکه در حوزه طب و علوم طبیعی نیز شاگردانی در محضر ایشان تربیت شدند و تأکیداتی که امام(ع) در علم و علماندوزی دارند، قابل توجه است. در روایتی امام(ع) فرمودند که طلب دانش برای هر مسلمانی واجب است و دانش را باید از هر کجا از اهلش در اختیار دارند، پیدا کرد و سپس فرمودند عمل به علم جهاد است. منظور از علم نیز فقط علم دینی نیست، بلکه مطلق علم است. بعد از شهادت امام رضا(ع) نیز حوزهها و مدارس علمیه و نحلههای فکری تأسیس شد که موجب شد علمآموزی در دنیای اسلام گسترش پیدا کند و امام(ع) در این زمینه نقش مهمی ایفا کردند.
نکته پایانی نیز، تقویت رویکرد بینالمللی جهانی است که شاهد استفاده امام(ع) از زبانهای زنده دنیا در مناظرهها هستیم و یکی از تعجببرانگیزترین رفتارهای امام(ع) همین بوده است. همچنین اشرافی که امام(ع) به مکاتب و تحولاتی که در دنیا وجود دارد، نیز بسیار مهم است و این مسئله نشان میدهد که دأب جریان اصیل اسلامی این است که کار مهمی انجام دهد و این تعلیمی برای شاگردان امام رضا(ع) است که کار جهانی کرده و لوازمش را هم فراهم کنند.
حرکتی که در دوره امام رضا(ع) رقم خورد، نقش مهمی در این داشت که بُعد نرمافزاری تمدن اسلامی تقویت شود و آن چیزی که در قرن چهار، پنج و شش قمری تحت عنوان تمدن اسلامی میبینیم، محصول تلاشهایی است که در دوران اهل بیت(ع) انجام شد، در آن زمان به ثمر نشست؛ لذا بخش مهمی از این شکوهمندی تمدنی را مدیون حرکت اهل بیت(ع) هستیم.
انتهای پیام