به گزارش خبرنگار ایکنا، همایش «اندیشههای فقهی و حقوقی علامه طباطبایی» صبح امروز دوشنبه، ۲۶ آبانماه، با حضور حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی؛ آیتالله سیدمصطفی محققداماد، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی؛ محمد حسین بیات، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ کاووس روحیبرندق، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس؛ سجاد افشار، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی؛ علی عابدی رنانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و تعدادی از اساتید دانشگاه به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین کاووس روحیبرندق، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس را میخوانید:
آیتالله جوادیآملی به نقل از مرحوم شهید مطهری میفرمودند که تا 200 سال دیگر نظریات علامه شناخته میشود. یکی از این نظریات، اعتباریات است. واقعیت این است که این نظریه، گزارههای فقهی، اخلاقی، عرفان عملی و تربیت را از پایه متحول میکند؛ به گونهای که بدون آنها ربط نظریه باید و نباید میسر نمیشود.
تفاوت نظریه علامه با دیگران این است که واژه اعتباریات پیش از ایشان در علوم فقه، اصول و فلسفه به کار رفته است اما این نظریه با تکیه بر این واژه با ابتکار ایشان رواج پیدا کرده و پایههای فلسفی آن چیده شده است و پیش از آن به هیچ عنوان چنین چیزی را سراغ نداریم. ایشان برای مفهوم وجود همانند تقسیمات دوگانه وجود در حکمت اسلامی یعنی وجود عینی و ذهنی، تقسیم دیگری را در نظر میگیرد که این وجود شامل امر اعتباری و واقعی است. وجود اعتباری فینفسه در خارج وجود ندارد، بلکه در پیکره وجود حقیقی در بیرون است. وی این را اثبات و به امر حقیقی متکی کرده است.
در اینجا هدف ما شکافتن اعتباریات نیست اما بنده بر این نکته تأکید دارم که با توجه به آثار علامه طباطبایی از جمله بدایه الحکمه و نهایه الحکمه، تفسیر المیزان و اصول فلسفه و روش رئالیسم، در تبیین مسائل اجتماعی اسلام تلاش بسیاری داشتهاند. در واقع بخش زیادی از دغدغه ذهنی ایشان مسائل اجتماعی بوده است و در این راستا در فلسفه باب جدیدی را میگشایند و آیتالله جوادی آملی هم اشاره کردهاند که بابی جدید را به ویژه در زمینه اسفار اربعه ملاصدرا گشودهاند.
تأثیر دوم این نظریه در مسائل خداشناسی و معنای صفات الهی همانند علم، قدرت، حیات و مالکیت و مسائل مربوط به عرش، کرسی و ... است و به یمن این نظریه دیدگاههای جدیدی در الهیات مطرح شده است. در باره مفهوم عرش، برداشتی که اشاعره، معتزله و حتی مفسران شیعه دارند که به مفهوم مجازی اشاره میکنند، اما بر اساس نظریه اعتباریات قائل میشود که عرش، یک حقیقت دیگر است سپس تبیین میکند که مقام حقیقی دارد.
مورد دیگر در صفت مالکیت است که وقتی مالکیت خداوند را با مالکیت قراردادی که بین انسانها باب است مقایسه میکنند، مالکیت خداوند را کاملاً به معنای حقیقی، و نه اعتباری باز میکنند تا به طور کامل برای مردم روشن شود. نکته دیگر اثر اعتباریات بر احکام اجتماعی است که علامه با بهرهگیری از آیات قرآن، احکامی را به جامعه استناد میدهند.
در مورد احکام فقهی، دایره بحث را بزرگتر میکنم؛ گستردهتر از احکام فقهی، احکام اخلاقی به عنوان زیرمجموعهای از حکمت عملی است. کاری که علامه در اینجا با نظریه اعتباریات انجام داد شاهکار بود که بین هست و نیست و باید و نباید ارتباط برقرار کرد و باید و نبایدهایی که احکام فقهی هستند، ریشهدار و استوار کرد به گونهای که ثابت کردند هر امر اعتباری ریشه در امر حقیقی دارد؛ لذا احکام فقهی صرفاً با این عنوان که از سوی فقیه یا حکیم صادرشدهاند، نمیتوانند دارای ریشه حقیقی نباشند بلکه معنادار هستند؛ یعنی از حقیقتی پرده بر میدارند که در واقعیت وجود دارد؛ مثلاً بد بودن دروغ گفتن حیات دنیوی و اخروی انسان و ارتباط وی با خدا را نابود میکند و اثر واقعی دارد.
نکته دیگر اینکه ایشان ثابت کردند، اعتباریات به آن معنایی نیست که در علوم حقیقیه به کار میرود، بلکه مبتنی بر برهان هستند و با نظریه حکمت و لغو نبودن آن از حکیم، آن را موضوعی اعتباری برشمردند که بر امور حقیقی متکی هستند. به همین دلیل است که گفته میشود با این نظریه علم اصول متحول میشود. انشاءالله دانشگاه علامه طباطبایی هر سال به شکل بالندهتر به دیدگاههای علامه بپردازد.
انتهای پیام