خلط مفهوم «اقتدار» و «اقتدارگرایی» در سخنان سروش
کد خبر: 3947263
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۶

خلط مفهوم «اقتدار» و «اقتدارگرایی» در سخنان سروش

یکی از مدعیات سروش در تفسیر اقتدارگرایی این است که «پیامبر اقتدارگرا» بود؛ به نظر می‌رسد در سخنانش بین اقتدار و اقتدارگرایی خلط شده است. شخصیت اقتدارگرا کسی است که می‌خواهد دیگران را تحت کنترل و تسلط خود در بیاورد، در صورتی که این بیان ایشان با توجه به گزارش‌های سیره حضرت، ناسازگار است.

خلط مفهوم «اقتدار» و «اقتدارگرایی» در سخنان سروش

به گزارش ایکنا، عبدالکریم سروش در نشستی که ششم دی‌ماه در کالیفرنیا برگزار شد، به توضیح درباره نسبت دین و قدرت پرداخت و نکاتی در رابطه با قرآن کریم، سیره پیامبر(ص) و سنت اسلامی اظهار کرد که واکنش‌هایی را در پی داشته است.

قاسم اخوان نبوی، عضو هیئت علمی گروه کلام و دین‌پژوهی پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به نقد اظهارات سروش پرداخته و آن را حاوی مغالطه تفسیر نادرست دانسته است. گزیده متن یادداشت از نظر می‌گذرد؛

«در سخنانی که اخیراً دکتر سروش درباره «‌دین و قدرت» ایراد کرده‌اند، و مبتنی بر مبانی ایشان در قبض و بسط و بسط تجربه نبوی می‌باشد، دارای ابهامات و منشاء مغالطاتی شده است.

یکی از اقسام مغالطاتی که در این سخنرانی دیده می‌شود و مبنایی قرار گرفته شده است برای سایر ادعاهایی که بیان کرده‌اند مغالطه تفسیر نادرست است‌ که در اینجا به دو نمونه اشاره می‌شود. یکی از مدعیات ایشان درباره تفسیری است که از اقتدارگرایی دارد و معتقد است «پیامبر اقتدارگرا» بود، به نظر می‌رسد در سخنان ایشان بین اقتدار و اقتدارگرایی خلط شده است زیرا اقتدارگرایی به معنای اصل تبعیت بی‌چون‌وچرا از قدرت که نقطه مقابل آزادی فردی در فکر و عمل است و شخصیت اقتدارگرا کسی است که می‌خواهد دیگران را تحت کنترل و تسلط خود در بیاورد، در صورتی که این بیان ایشان با توجه به گزارش‌هایی که از سیره آن حضرت شده است، ناسازگار است، و پیامبر(ص) به هیچ عنوان به دنبال این نبودند که دیگران را تحت کنترل و تسلط خود در بیاورند.

البته پیامبر(ص) شخصیت مقتدری داشتند، که ریشه در کرامت و عزّت نفس ایشان داشت. به عبارت دیگر اشخاص مقتدر و قوی دارای ویژگی‌هایی هستند که ممکن است در دیگران این تصور به وجود آورد که قصد تسلط به دیگران را دارند در صورتی که اینگونه نیست. اما شخصیت آنها به گونه‌ایی است که افرد دیگر را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

ادعای دیگر ایشان این است، که قرآن کتاب خوف و خشیت است و در اسلام ما نقصان محبت داریم، این ادعای ایشان با سایر آموزه‌ها و تعالیم دینی که در رابطه با رحمت و محبت در قرآن و سیره پیامبر(ص) وجود دارد ناسازگار است؛ زیرا در آیات به مسئله «محبت» و «محبت شدید» اشاره شده است و عرفا محبت شدید را عشق می‌دانند‌، عشق را بیشتر لغویان فزونی دوستی یا افراط الحُب تعریف کرده‌اند. این کلمه را مرتبه‌ای افزون‌تر از محبت دانسته‌اند، به طوری که ندیدن عیوب محبوب را از لوازم عشق دانسته‌اند.(ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۰، ۲۵۱)»

انتهای پیام
captcha