به گزارش ایکنا، جلسه نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر مطالعات حدیثی در دوران معاصر» نوشته مجید معارف و سعید شفیعی، اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران، عصر امروز 28 بهمنماه با حضور مؤلفان و نصرت نیلساز، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و محسن قاسمپور، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان، به همت سازمان سمت برگزار شد.
در ابتدای نشست، مجید معارف به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: زمانی که من به دانشکده علوم حدیث سابق که امروز تبدیل به دانشگاه قرآن و حدیث شده است، دعوت شدم تا درسی با عنوان پژوهشهای حدیثی معاصر ارائه بدهم، هیچ تجربه کلاسیک و مدونی در این زمینه نداشتیم که گفته باشد مراد از این بحث چیست. البته به اجمال میدانستیم در بین خاورشناسان و اهل سنت، پژوهشهایی صورت گرفته است، اما اینکه این مباحث طبقهبندی شود و موضوعات استخراج شود، انجام نشده بود و هیچ متن منقح و مدونی در اختیار نداشتیم؛ لذا من خودم با مجموعه اطلاعات و تجربههایی که در آن زمان داشتم، نشستم و برای این درس متنی را تهیه کردم و در این قسمت از کسی کمک نگرفتم. در همان ترم اول که این درس را به سلیقه خودم عنوانگذاری کردیم و مسائلش را بیان کردیم، یکی از ابتکارات دانشکده علوم حدیث این بود که این درس را ضبط کرد تا بتواند در ترمهای متعددی عنوانش کند. لازم به ذکر است، در ایران دانشکده علوم حدیث در ارائه آموزشهای مجازی پیشگام است. من هم قرار بود این درس را به صورت مجازی ارائه بدهم تا این درس ضبط شد و پیاده شد. در نهایت این درس تبدیل به جزوهای صد صفحهای شد.
وی افزود: وقتی انسان درس میدهد، استناداتش را به طور جزئی بیان نمیکند و ادبیات درس غیر از ادبیات نگارش است، اما چون کتابی در این زمینه وجود نداشت، این کار ما تا سالهای سال در بخش انتشارات دانشکده علوم حدیث تکثیر میشد و دانشجویان استفاده میکردند. یک وقت من دکتر شفیعی را صدا زدم و گفتم من از شما دعوت میکنم که شریک تألیف من باشید. ایشان هم کار را پذیرفتند و ما تقسیم کار کردیم و بنا شد مباحث جزوه بسط و مستندسازی شود تا محتوای علمی کار بالا برود. کار دوم، تبدیل لحن گفتاری به لحن نوشتاری بود که مسئولیتش را خودم بر عهده گرفتم. ایشان هم دل به کار دادند. من شهادت میدهم مطالبی که نزد ما بود، به قدری زیاد بود که میتوانستیم به جای یک کتاب 200 صفحهای، کتابی 400 صفحهای تهیه کنیم، اما قدری ملاحظه کردیم تا کتاب را به عنوان کتاب درسی تنظیم کنیم. خوشبختانه در این 10 سال که کتاب در بازار منتشر شده است، رضایت دانشجویان مقطع ارشد را به دنبال داشته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: یکی از امتیازات این کتاب این است که در آن دورانی که این کتاب را تهیه میکردیم، دو نفر از استادان، این کتاب را خواندند و داوری کردند و ما سعی کردیم نقطه نظراتشان را پیاده بکنیم. یکی از این دو داور، خانم نیلساز بودند و دیگری خانم نفیسی بودند که حق استادی را در مورد بنده تمام کردند.
در ادامه نشست، سعید شفیعی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: یک نکته مهم در تاریخگذاری متن، چه حدیث و چه قرآن این است که هر نظری باید یک بافت داشته باشد. مستشرقان میگویند برای پیدایش یک نظر به یک بافت نیاز داریم، برای اینکه نظرات در واکنش به همدیگر پدید میآید و هیچ نظری در خلأ به وجود نمیآید. من امروز این بافت را توضیح میدهم. گلدزیهر یکی از مستشرقان شکاک است و اصل را در حدیث بر جعل میگذارد. گلدزیهر این پرسش را مطرح میکند که چرا احادیث در مخالفت با کتابت حدیث جعل شد. او به این پرسش چه پاسخی میدهد؟ میگوید برخی معتقد بودند حدیث هم مانند تلمود یعنی سنت شفاهی یهودیان نباید نوشته شود. این حرف یعنی چه یعنی یک بافت یهودی وجود داشت که مسلمانان میراث خودشان را با آن مقایسه میکردند و میگفتند همانطور که تورات نوشته شد، قرآن هم باید نوشته شود و همانطور که تلمود نوشته نشد، حدیث هم نباید نوشته شود. این یک بافت بود؛ یعنی مسلمانان یک الگویی داشتند. پس در آن زمان یک بافتی وجود داشت که موجب شد نظرات مختلفی درباره آن شکل بگیرد.
وی افزود: در واکنش به این نظر، یک نظر دیگری به وجود آمد که حدیث باید نوشته بشود تا احادیثی درباره آن جعل شود. پس نظرات در واکنش به هم به وجود میآیند. از نظر گلدزیهر این روایات را کسانی ساختند که موافق با کتابت حدیث بودن و هر دو دسته برای خودشان روایاتی ساختند. بنابراین همه روایات ساختگی هستند و بازتاب دغدغههای مسلمانان است و ارتباطی با پیامبر ندارند. این دیدگاه مشهور گلدزیهر است. او دارد اشکالی را مطرح میکند و میگوید مسلمان در واکنش به نظرات هم حدیث میساختند. اگر کسی بخواهد به این اشکال پاسخ دهد، چه باید بگوید؟ اگر شما اثبات کنید مکتوباتی از قرن دوم یا اول داریم که با سند صحیح به پیامبر میرسد، باز هم پاسخ اشکال او نمیشود، بلکه فقط باید اثبات کنیم بافتی در زمان پیامبر وجود داشته که این نظرات در آن بافت به وجود آمده؛ یعنی اثبات کنیم در آن بافت، بحث کتابت حدیث مطرح شده باشد. آیا در زمان پیامبر امکان چنین بافتی هست؟ اصلاً ما چگونه این بافت را کشف کنیم؟ به نظر بنده خود گلدزیهر پاسخ کاملی به این پرسش نمیدهد. مسلمانان و غیر مسلمان تلاشهایی کردند که به این اشکال پاسخ دهند. شولر از دو جهت دیدگاه گلدزیهر را به چالش کشید. یکی اینکه گفت بر خلاف تصور او میدانیم انتقال تلمود اینگونه نبوده که صدها سال شفاهی باشد، بلکه نوشته میشده، اما با نوشتن آن برای عموم مخالفت میشده است. پس شولر بافت گلدزیهر را مخدوش میکند. شولر از جهت دیگر نشان میدهد از قرن اول، ترکیبی از نقل شفاهی و مکتوب برای انتقال حدیث وجود داشته است.
وی تصریح کرد: من از دیدگاههای مختلف گلدزیهر صرفنظر میکنم و به دیدگاه یوزف شاخت میپردازم. شاخت به بافتی که گلدزیهر میگفت پاسخ میدهد. پاسخ او این است که در قرون اولیه اسلامی، هر مسئله فقهی پیش میآمد، یک نظری در موردش مطرح میشد. بعدها این نظرات به صورت یک قاعده میشد و بعدها داستان شکل میگرفت و بعد هم به این داستانها یک سند میزدند و به صورت حدیث درمیآوردند. برخلاف ظاهر احادیث که هر کدام سندی دارد، اتفاقاً هرچه حدیثی مستندتر باشد، جدیدتر از نظریه فقهی و قاعده است. به هر حال نظرات این دو در حدیثپژوهی غرب نظرات مبنا است و مورد توجه همه قرار میگیرد.
در ادامه این نشست، قاسمپور به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: در دوران معاصر که تکیه این کتاب بر آن است، تحت تأثیر تحولات علمی و فرهنگی جهان اسلام، پژوهشهایی صورت گرفته که دانشجویان علوم قرآن و حدیث باید از آنها آگاهی پیدا کنند. این کتاب در راستای چنین هدفی تدوین شده و مهمترین ویژگی کتاب دستهبندی موضوعی آن است. در هر کدام از این بخشها آثاری اعم از کتاب و مقاله پیش رو داریم که پرداختن به آنها کار بایسته و درخور اهمیتی است که این کتاب از عهده آن خوب برآمده است و دست کم یک شمای کلی از این مباحث و پژوهشهای معاصران مسلمان و غیر مسلمان به دست میآورد.
وی افزود: از مزایای کتاب، طرح درست مباحث است. همچنین گزارش نقدها و ملاحظات نویسندهها ذیل هر بحث مفید است تا دانشجویان به نحوی آگاه باشند در مقابل این اندیشهها پاسخهای دیگری هم مطرح شده و طرح نظرات به طور خنثی رها نمیشود. این امری است که در این کتاب ملاحظه میکنیم. در کنار این مزایا، ملاحظاتی هم در مورد کتاب دارم. به عنوان مثال در بخشهایی از کتاب، باید ذکر نمونهها اضافه میشده، اما این کار انجام نشده است.
انتهای پیام