صبر و حصول عالی‌ترین مقام در کلام جوادالائمه(ع)
کد خبر: 3955485
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۲

صبر و حصول عالی‌ترین مقام در کلام جوادالائمه(ع)

مردی از حضرت جواد(ع) تقاضا کرد که او را سفارشی کند، امام(ع) فرمود: «آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می‌کنی؟»، گفت: بلی. حضرت فرمود: «در زندگى، صبر را تکیه‌‎گاه خود، فقر و تنگ‌‎دستى را همنشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچ‌گاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش که در چه حالتى خواهى بود».

جوادالأئمه

به گزارش ایکنا، مردی که فرزند خویش را از دست داده و دچار مشکلاتی شده بود، به حضرت جوادالائمه(ع) نامه‌ای نوشت و از این مسئله شکوه کرد. حضرت در جواب نامه این فرد نگاشت: «اَما عَلِمتَ اَنَّ اللهَ عَزّوَجَلَّ یَختارُ مِن مالِ المُؤمِن وَ مِن وُلدِهِ اَنفُسَهُ لِیَأجِرَهُ عَلی ذلِکَ؛ مگر نمی‌دانی خداوند از ثروت و اولاد مؤمن، بهترینش را برمی‌گزیند تا برایش اجر و ثواب بنویسد!»

اگر حضرت بدون آن که سؤال کنند(أما علمت)، می‌فرمودند هر چه را که خدا انتخاب کند حتماً اجر و پاداش دارد، نشان‌دهنده آن بود که عدم اطلاع آن فرد از این امر مانعی نداشته است و اکنون بر آن آگاهی می‌یابد. اما وقتی حضرت می‌فرماید: أما علمت، یعنی جای تعجب و شگفتی است که کسی مسلمان، مؤمن، پرهیزکار و از همه مهم‌تر محب خاندان اهل‌بیت(ع) باشد و نسبت به این موضوع اطلاعی نداشته باشد، بلکه باید بداند که اولاً خداوند آنچه را که می‌خواهد از مال و جان و نعمت‌های اعطا شده انتخاب کند، بهترینش را برمی‌گزیند.

در عین حال که این نعمت‌ها از جانب خود او بوده و از روی تکریم به بندگان نسبت داده است. یعنی در عین حال که مالک حقیقی در همه عالم هستی خداست، ولی برای بندگانش تکریم قائل شده است. همچنان که خود مالک است، بندگان را نیز مالک قرار داده و اجازه دخالت و تصرف در ملک خود را به آنان داده است اما این به آن معنا نیست که با مالک شدن بندگان مالکیت از خداوند سلب شود، زیرا مالکیت او حقیقی است نه اعتباری. در مالکیت اعتباری چنین است که هرگاه مالکیت به دیگری منتقل شد از مالک قبلی سلب می‌شود. خداوند خود خالق همه چیز است و باید دوباره خود آن‌ها را بپذیرد و انتخاب می‎کند هر آنچه را که از مال و سلامتی و نعمت‌های اعطا شده بخواهد و انسان باید بداند آنچه به او داده می‌شود برای باز پس گرفتن است و باز گرفتن برای رشد دادن اوست. اما این رشد چگونه حاصل می‌شود؟

حضرت جواد‌الائمه(ع) جوان‌ترین شخصیت در بین ائمه معصومین(ع) هستند. آن بزرگوار در سن ۲۵ سالگی در زمان معتصم، حاکم عباسی و با دسیسه او به شهادت رسید. ایشان در سن هفت سالگی به امامت رسید و مدت ۱۷ سال رهبری شیعیان را عهده‌دار بودند. ایشان همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارنده تمام کمالات و فضایل اخلاقی در مرتبه اعلی قرار داشتند، در عین حال از آن بزرگوار سخنان کمتری در کتب تاریخی و سیره و منابع حدیثی نقل شده، اما در عین حال همان مقدار که در دسترس است، منشأ برکات عظیمی خواهد بود و مسیر بهره‌گیری صحیح از کلام خدا را برای پیروان و شیعیان اهل‌یبت(ع) روشن کرده و نشان داده‌اند.

ایشان در سیره عملی و شیوه رفتاری خود دستورالعمل‌های فردی، اجتماعی و تربیتی را به شیعیان آموزش دادند و از این رهگذر موفق شدند به‌رغم تهاجم عقیدتی و تلاش خلفای عباسی برای خدشه وارد کردن به مکتب اهل‌بیت(ع)، با رهنمود‌های حکیمانه، زمینه انسان‌سازی و تهذیب نفس شیعیان را فراهم کنند.

با این مقدمه، گریزی به سخن ابتدایی این نوشتار و نقل حدیثی از نگارش نامه امام جواد(ع) به فردی مصیب‌زده می‌زنیم. ایشان با شگفتی این فرد را مورد سؤال قرار می‌دهند که «مگر نمی‌دانی!». در ادامه به موضوع مالکیت حقیقی خداوند و آنچه که برای بندگان در فرایند بازپس‌گیری نعمت‌ها از سوی خدا متعال در نظر گرفته شد، اشاره کردیم که این رخداد‌ها برای رشد انسان در دنیاست. اما این رشد چگونه رقم می‌خورد؟

مردی از حضرت جواد(ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی کند، امام(ع) فرمود: «آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می‌کنی؟»، گفت: بلی. حضرت فرمود: «تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ؛ در زندگى، صبر را تکیه‌‎گاه خود، فقر و تنگ‌‎دستى را هم‌‎نشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچ‌گاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش که در چه حالتى خواهى بود». این سخن شخصیتی است که خود در مقابل مصائب و گرفتاری‌های روزگار همچون همسر ناشایست، ستم‌های حاکمان مستبد و ناملایماتی همچون شهادت پدر، صبر را برگزیده بود.

یکی از راه‌های رسیدن به قرب خداوند صبر در برابر رخداد‌های تلخ و ناگوار در زندگی هر یک از انسان‌هاست که قرآن بر آراستگی انسان به زیور صبر در لحظات مواجهه با شرایط دشوار در زندگی تأکید فراوان دارد و از این روست که قرآن کریم در سوره مبارکه مدثر، صبر برای خداوند را به‌مثابه یکی از راه‌های رشد انسان بیان می‌کند؛ «وَلِرَبِّکَ فَاصبِر؛ و برای پروردگارت شکیبایی کن».

در عین حال، اغلب ما به گمان خود وقتی صبر می‌کنیم که با سختی‌ها و ناخوشی‌ها روبرو می‌شویم، اما آیا در وقت خوشی و راحتی صبر هم معنا دارد؟ همچنان که باید مراقب باشیم در سختی‌ها و رنجش‌ها از حد اعتدال خارج نشویم تا ارتقا یابیم، در خوشی‌ها و لذایذ هم همین‌طور است. خارج شدن از حد اعتدال در خوشی‌ها، دور شدن از مقام صبر است.

اما صبر و بردباری و بالا رفتن آستانه تحمل انسان، دو نتیجه عظیم دارد؛ نخست زمینه به فعلیت رسیدن استعداد‌های ابدی انسان را فراهم می‌کند؛ گویی استعداد‌های انسان مانند بذری است که در دل خاک و با تحمل سختی‌ها و مشقت‌ها جوانه می‌زند، کمااینکه مهم‌ترین هدف بعثت انبیا(ع) نیز به فعلیت درآمدن استعداد‌های انسان است تا به عالی‌ترین مرتبه هستی (خلیفةاللهی) دست یابند. اثر دیگر صبر، برخورداری از لذایذ زندگی است، چراکه در کنار هر سختی آسانی قرار داده شده است و این دو از هم جدا نیستند؛ «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً».

صبر، زمینه به وجود آمدن برخی صفات دیگر در انسان نیز می‌شود. یکی از آن‌ها «شکر» است. یادآورى مصیبت‌ها و تلخى‌های گذشته و صبری که بر آن‌ها کرده‌ایم، ما را به شکر وادار مى‌کند. در عین حال تفکر درباره تاریخ و توجه به پایدارى امت‌ها و پیروزى آنان، آدمى را به صبر و شکر دعوت مى‌کند؛ «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ». همچنین این صبار و شکور بودن در وقت رفاه و آسایش نیز وجود دارد؛ «صَبَّارٍ شَکُورٍ».

صبر همچنین زمینه درک حقیقت و ایمان است؛ «لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ». افراد با ایمان نه در مشکلات و روز‌های سخت دست و پای خود را گم می‌کنند و تسلیم حوادث می‌شوند و نه در روز‌های پیروزی و نعمت گرفتار غرور و غفلت می‌گردند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «الصّبر من الایمان بمنزلة الرّاس من الجسد فاذا ذهب الرّاس ذهب الجسد کذلک اذا ذهب الصّبر ذهب الایمان؛ صبر نسبت به ایمان به منزله سر است نسبت به انسان، یعنى چنانچه بدن بى‌سر فایده‌اى ندارد، ایمان بدون صبر ثمرى نخواهد داشت».
انتهای پیام
captcha