به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «تسبیح کوثر؛ موسوعه شریفه تسبیح حضرت نورالله الابهج و حجه الحجج عصمه الله الکبری فاطمه الزهرا(س)» با حضور حجتالاسلام سیدابراهیم موسوی، مؤلف کتاب و حجتالاسلام مهدی بهمنی، مسئول امور قرآنی دانشگاه تربیت مدرس، در ایکنا برگزار شد. در ابتدا حجتالاسلام موسوی توضیحاتی را درباره انگیزه خود از تألیف کتاب و روش و ابداعات آن ارائه داد و سپس حجتالاسلام بهمنی در مقام ناقد به طرح پرسشهای خود درباره محتوای کتاب پرداخت و حجتالاسلام موسوی به آنها پاسخ داد.
ایکنا ـ لطفاً این اثر را معرفی کنید.
در سیر مطالعاتیام یک خلأ را در باب حضرت صدیقه طاهره(س) احساس کردم. البته افرادی که در این باره دست به قلم بردهاند کم نیستند و انشاالله مورد تأیید حضرت(س) باشد و در مورد شخصیت ایشان اعم از تاریخ زندگی و ابعاد وجودیشان کار کردهاند، اما به طور مفصل به تسبیح حضرت(س) پرداخته نشده بود و نویسندگان در یک فصل در این باره نوشتهاند؛ مانند آقای رحمانیهمدانی که یک فصل را به تسبیح صدیقه طاهره(س) اختصاص دادند و مبدأ تشریع و روایات و برکات تسبیح را آوردهاند.
همچنین بحث تسبیح حضرت زهرا(س) از امتیاز ویژهای در متون و آموزههای اهل بیت(ع) برخوردار است. رکن الارکان در توحید تسبیح است. ما در اذکار توحیدیه چهار ذکر تسبیحات اربعه داریم که عبارت است از: «سبحان الله»، «الحمدلله»، «لا اله الا الله» و «الله اکبر». اصل تسبیح اهمیت زیادی دارد. در قرآن مجید ذکر شریف «سبحان الله» هم به صورت مصدر و هم فعل امر، ماضی و مضارع استفاده شد است.
سپس ذکر تسبیح به وجود مقدس حضرت زهرا(س) اضافه میشود و تسبیح فاطمه زهرا(س) است. شاید سؤال شود که این ذکر شریف سه جزء دارد؛ تکبیر، تحمید و تسبیح، اما هیچ وقت در روایات نمیگویند تکبیر یا تحمید فاطمه زهرا(س). چرا زهرا(س) تسبیح شده است؟ در حقیقت اسم جزء بر کل آمده، اما چه جزئی است و چه خاصیتی دارد؟ در نتیجه درصدد برآمدم که این خلأ را پر کنم. هم از جهت توحیدی، تسبیح رکنالارکان است و هم تسبیحی که مضاف به حضرت زهرا(س) شده اهمیت زیادی دارد. هرچند عدهای از مخالفان مذهب شیعه را در مورد تسبیح حضرت زهرا(س) متهم میکنند که به این شبهه اشاره کردهام. آنها میگویند شیعیان با تسبیح فاطمه زهرا(س)، ایشان را تسبیح میکنند. این شبهه در برخی از کتب و سخنان به ویژه در میان سلفیون دیده میشود. در حالی که اینطور نیست. این اضافه مصدر به فاعل است؛ یعنی تسبیحی را که حضرت زهرا(س) انجام داده انجام میدهیم تا برکات آن را بر خود مترتب کنیم.
بنابراین به روایات بسنده نکردیم، چون نقل روایت کافی نیست، بلکه در دین ما از لحاظ علمی، فهم روایت مهم است. فرمودند «حدیث تدریه خیر من الف ترویه»، فهمیدن یک حدیث بهتر از این است که هزاران روایت را حفظ کنیم. روایات این کتاب پس از بررسی سندی و ترجمه، به درایت و ظرایف و شرح روایت با دو منظر فقاهت و حکمت پرداخته شده است؛ یعنی برای فهم آنها از علوم معقول و منقول استفاده شده است.
در این کتاب شرح فروعات فقهیه مفصل است و اصطلاحات نیز بیان شده، چون کتابی تخصصی است و طبق حروف الفبا، در پایان هر جلد شرح اصطلاحات ذکر شده و مطالب در 9 فصل تبیین شده است. البته نویسندگان دیگر در یک فصل یا کتاب مختصری به این موضوع پرداختهاند. از لحاظ کیفی نیز اثر متفاوتی محسوب میشود، زیرا علوم مختلف حوزوی در خدمت فهم تسبیحات حضرت زهرا(س) است.
همچنین باید متخصصان در مورد این اثر نظر دهند. بنده به دو نکته اشاره میکنم؛ یکی اینکه روح اسلام کیفیتگرایی است. مجموعاً یکصد ذکر داریم که برکات بسیار زیادی دارد. در یک فصل برکات این تسبیح را در یازده روایت آوردهایم و این نشان میدهد که این ذکر کوتاه، کیفیت عجیبی در برکات دارد. نص صریح قرآن نیز هست و «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» نشاندهنده کیفیت است. علاوه بر این عامه مردم با این تسبیح آشنا هستند و باید از علم خارج شوند و به فقه دین برسند. علم دانستن است اما فقه عمیق دانستن است.
باید به فقه این تسبیح برسیم و در آن عمیق شویم. این ذکر برای ما زنده است و یک امر تاریخی نیست و حیات دارد. بزرگانی نظیر آیتالله جوادیآملی وقتی ذکر تسبیح را میگویند، در یک دست با تسبیح مشغول به ذکرند و یک دستشان به سمت بالاست و حقیقت این ذکر را طلب میکنند. خداوند فرمود: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا». این آیه فقط به شأن نزول آیه اشاره نمیکند، بلکه فعل مضارع است. اعظم موارد ذکر تسبیح پس از نماز است که مهمان سفره حضرت زهرا(س) میشویم و میخواهیم که حضرت از ما پذیرایی کنند. حقیقت این ذکر به این است که حضرت فرمودند و متصل به آن نفس و روح و نورانیت است. با ذکر صدیقه طاهره(س) با روحانیت و نورانیت این بزرگوار ارتباط برقرار میکنیم و طعام توحیدی خود را برمیداریم که فرمودند: «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اَللَّهُ».
همچنین محققان میتوانند نواقص اثر را بررسی و برطرف کنند. وقتی المیزان چاپ شد، به نجف رسید و مرحوم سیدعبدالاعلی سبزواری ایراداتی گرفت. علامه قبول کردند و گفتند شما کتابی بنویسید که این نواقص را جبران کند و ایشان نیز با کمال تواضع این کار را کرد و تفسیر نفس الرحمن فی تفسیر القرآن را نوشت. بزرگان میگویند در کنار المیزان باید کتاب نفس الرحمن را نیز خواند.
ایکنا ـ با توجه به محتوای مفصل کتاب، از حجتالاسلام مهدی بهمنی میخواهم که نقدهای خود را در قالب پرسش مطرح کنند و جلسه به صورت پرسش و پاسخ پیش برود.
بهمنی: نخستین سؤال این است که مبنای گردآوری این اثر فقهالاحکام و فقهالمعارف است، اما آیا فقه غیر از حلال و حرام و احکام شرعی و فروعات است یا منظور نویسنده چیزی فراتر از فروعات است و اساسا معنای فقه چیست؟
موسوی: فقه معنای لغوی و اصطلاحی دارد. معنای مصطلح، که مردم با آن آشنا هستند، فقهالاحکام است که خروجی آن رسالههای عملیه است. در آیه «نفر» میفرماید: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ». یعنی در دین تفقه شود. دین سه طبقه دارد؛ طبقه اول شرعیات، طبقه دوم اخلاقیات و طبقه سوم اعتقادات است. شاید این نگاهی مسامحهای باشد که تفقه در دین را در احکام شرعیه خلاصه میکنیم. به معنای اخص همین اطلاق را دارد که عمیق شدن در احکام دین است. امروزه به فقهالاخلاق نیاز داریم و باید روشن شود که مثلاً یک آدم متکبر یا حسود چطور باید این رذائل را برطرف کند. سپس به فقهالعقاید میرسیم.
این کتاب به توحید برمیگردد، چون درباره تسبیح است که به اصلالاصول بازمیگردد و ما فقه را گسترش دادیم. البته این ابتکار بنده نیست و خیلی از بزرگان به شرعیات فقه الله الاصغر، به اخلاقیات فقه الله الاوسط و به عقاید فقه الله الاکبر میگویند که شئونی دارد و یکی از آنها توحید است و ذیل آن بحث تسبیح قرار دارد و با این دید به فقهالاحکام نگاه کردهایم.
بهمنی: در پیشگفتار کتاب از شخصیتی به نام روح نام برده شده و در سوره قدر آمده: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ». مراد از روح چه کسی است؟ آیا مراد جبرئیل یا شخصیتی غیر از آن است؟ چون روح را جداگانه آورده و در کنارش به ملائکه اشاره شده است. گفتید که تجسم این روح در حضرت زهرا(س) است. روح به چه معناست و چطور در شخصیت حضرت زهرا(س) تجسم دارد؟
موسوی: برای پاسخ میتوان به مقدمه کتاب مراجعه کرد. در اکثر آیات وقتی بحث ملائکه مطرح میشود، روح را جدا میکنند. روایات متعددی هم داریم که فرمودند خلقم اعظم از ملائکه است. نه اینکه در جنس ملک، بلکه فراتر از مقام ملکی است. یعنی غیر از انسان و ملک از این انسان ناسوتی برتر است و آن مقام نورانیت و مقام روحانیت ائمه دین است که در روایات متعدد آمده است که «الروح هی فاطمه». در واقع این تعبیر که تجسم روح اعظم و تشخصش در عالم ملک را حضرت زهرا(س) بگیریم، براساس نصوص است نه ذوق شخصی. لذا این روح که خلق اعظم است و اعظم از ملائکه، ذکرش تسبیح است. سپس در عالم ناسوت که پیاده میشود، وجود مقدس حضرت زهرا(س) میشود و آن تسبیح که در آن عالم روح استفاده میکرد، در تسبیحات حضرت زهرا(س) تجلی پیدا میکند.
بهمنی: در فصل اول به بحث درباره تسبیح خداوند پرداختهاید که در قرآن کریم با دو تعبیر بیان شده که یکی تسبیح خدا از خودش و دیگری تسبیح موجودات در برابر خداست. تسبیح به معنای پاک و منزه ترجمه شده است، اما آیا خداوند نیاز دارد که ما او را پاک و منزه کنیم؟ یا خدا پاک است و ما با این تسبیح خودمان را جلا میدهیم؟ نگاه شما در کتاب درباره این موضوع و ارتباطش با تسبیح حضرت زهرا(س) چیست؟
موسوی: پاکی ذاتی حق نیازمند تسبیح ما نیست، بلکه هر مسبحی نفسش را با تسبیح تطهیر میکند. یعنی نواقص ما با تسبیح جبران میشود. اول ذهن تطهیر میشود و باید دیدگاه ما درباره خدا اصلاح شود. به تعبیر یکی از بزرگان، تسبیح واقعی این است که شما در عالم خارج نواقصی را میبینید و اتفاقاتی در عالم تکوین میافتد و در برخی مسائل ناهماهنگی میبینید، اما آنها را به اسم خدا نزنید و این نزاهتی را برای ذات حق به همراه میآورد. در مقام ثبوت او خودش را تسبیح کرده است و ما تطهیر خود را انجام میدهیم.
بهمنی: در فصل دوم کتاب فلسفه تألیف کتاب برگرفته از شأن صدور تسبیح است که حضرت(س) از پدرشان خواستند که خدمتکاری آورده شود. پیامبر(ص) در پاسخ به او خدمتکار ندادند نه اینکه بخواهند ایشان به زحمت بیفتند و شاید بهانهای بود که خلایق از چیزی بهرهمند شوند و حضرت(س) این تسبیحات را تعلیم دادند. با توجه به اینکه این تسبیح در شأن حضرت زهرا(س) صادر شده، آیا این تسبیح فقط برای حضرت زهرا(س) صادر شده و اثرات و برکاتش مختص ایشان است یا برای ما هم برکاتی دارد؟
موسوی: بیت حضرت زهرا(س) بیت معمولی نبود، چون مگر چقدر در آنجا کار بود که ایشان از پدرشان خادم طلبید؟ حضرت زهرا(س) بیت ولایت را تمشیت میکند و آن شبی که حضرت(س) را به خانه امام علی(ع) بردند، حضرت امیر(ع) فرمودند که کارهای بیرون منزل با من و کارهای داخل منزل با حضرت زهرا(س). ایشان مهندسه نظام ولایت و این بیت، بیت ولایت است. اگر مراد مشکلات ظاهری بود باید رسول خدا(ص) خادم میدادند، اما باز هم وقتی حضرت زهرا(س) طلب خادم میکنند، این نکات را میتوانیم برداشت کنیم.
این نیاز از جانب حضرت زهرا(س) حقیقی و برای باطن بیت بود که خصوصیاتش نیز آمده: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَال» و با منازل دیگر متفاوت است. طبق روایات، از رسول خدا(ص) پرسش شد که آیا خانه علی(ع) و فاطمه(س) جزو همین بیوت است؟ حضرت فرمودند که برتر از همه آنها و از خانه پیامبران نیز بالاتر است. اداره باطنی این بیت نیاز به خادمی داشت، اما خادمش فضه و اسماء نیست و حتماً باید اذکار توحیدی باشد. تربیت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) صرفاً کارهای متعارف یک مادر نیست. امام(ع) به دنیا آمدند و این به تمشیت و تربیت خاصی لازم دارد و ایشان امالائمه است و برای اداره باطنی این بیت به کمککاری نیاز دارد که از جنس مادی نباشد، بلکه به عالم معنا مربوط باشد.
بهمنی: طبق روایتی، چهارگوشه بودن خانه کعبه و کشیده شدنش تا عرش، این طور است که جمله این عرش چهار ذکر را جاری میکنند که همان تسبیحات اربعه است؛ یعنی خانه حضرت زهرا(س) از همین جنس و تغذیهشان از این حیث است. گفتید که باطن بیت ولایت باید با این اذکار تمشیت شود. حال پرسش این است که قبل از این چطور تمشیت میشد و اینکه چه لزومی دارد که چند ذکر بگویند؟
موسوی: زیارت جامعه کبیره میگوید: «خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا». حضرت زهرا(س) و ائمه(ع) طعامشان در عالم ازل است و عرفا میگویند عین ثابته. آنها از اذکار توحیدی استفاده میکردند و در روایت داریم: «طعامها الستبیح» و تعبیر رسول خدا(ص) است که فرمودند فاطمه(س) قبل از خلقت عالم و آدم بود و راوی سؤال میکند که غذای او چه بود؟ حضرت پاسخ میدهند که طعام ایشان از تسبیح بود. در آن عالم این قضیه وجود داشت، اما در این عالم چه نیازی هست؟ آنجا به مقام نورانیتشان برمیگردد، اما اینجا مقام بشریت است که این مقام نیز ذیل مقام نورانیتشان جای دارد و ارتباط مقام نورانیت و بشریت در کتاب فروغ توحید بنده آمده است.
اگر دقیق شویم به شبهات بسیاری پاسخ داده میشود. مثلاً میگویند سر بریده امام حسین(ع) چطور قرآن میخواند؟ برخی که پاسخی دارند مطلب را از لحاظ تاریخی زیر سؤال میبرند و میگویند که این اصلاً تحقق نیافته است. باید هم مقام نورانیت و هم مقام بشریت آنها را بشناسیم و البته مقام بشریت تابع مقام نورانیت است.
اینها نیاز به خدا دارند و موجوداتی مستقل از غیر ذات هستند، اما فقیر الی الله و بلکه افقر موجودات هستند. اینکه امام از کجا متوجه میشود که امام است، طبق روایت نشانه امامت این است که امام حَی خضوع و فقر را در خودش در برابر ذات باریتعالی احساس میکند و هیچ موجودی این حس را ندارد و این دلیل بر امامت بالفعل آن امام است.
بهمنی: شما در فصل اول از جلد دوم، فضائل و برکاتی را برای این تسبیح برشمردهاید. به نظر شما غرر فضائلی که برای تسبیح حضرت زهرا(س) وجود دارد کدام است؟
موسوی: در این فصل برکات را در قالب یازده روایت آوردهایم و بحثهای سندی دقیق مطرح شده است. میتوانم به حدیث ششم اشاره کنم که به عنوان صحیحه ابوخالد قماط است. امام صادق(ع) فرمود که در نزد من تسبیح مادرم، فاطمه(س)، بعد از هر نماز افضل از هزار رکعت نماز است. امام مداهنه ندارد و غلو نمیکند که بر اساس محبت مادر این را بگوید. او واقعیت امور را میبیند و خبر میدهد و در اصول این اعتقاد را داریم و در فلسفه نیز داریم که کلمات امام قالب معانی است. هزار رکعت نماز فضیلت بسیاری دارد. فقه این حدیث نیز از نظر آیتالله وحید خراسانی آورده شده است.
بهمنی: شاید بسیاری سؤال کنند که علت تقدم و تأخر اذکار چیست؟
موسوی: در جزء نخست که تکبیر باشد همه موافق هستند که تکبیر اول است اما بین تحمید و تسبیح اختلاف وجود دارد که دلیلش وجود طایفهای از روایات است. در یکی از فصول به صورت مفصل وارد شدهام و مبدأ آن را تبیین کردهام. ادله موافق و مخالف این رویه ابتدا تحمید و سپس تسبیح آورده شده است. در نتیجه با هر ترتیبی که این اذکار گفته شود، یعنی خواه ابتدا تحمید باشد یا تسبیح، مشروعیت دارد، چون روایت داریم. نهایتاً طریقی که اکنون بین عامه مردم تداول دارد این است که ابتدا تحمید و سپس تسبیح است که طریق مشهوری شمرده میشود. اینکه در انتها «لا اله اله الله» هم بگویید در روایت آمده که تسبیحات اربعه کامل شود.
پس از اینکه نماز تمام شد، معراج مومن صورت گرفته است و رسول خدا(ص) نیز به معراج رفتند و حضرت زهرا(س) سوغات این سفر برای امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) است و برای ما نیز معراج ظهوری دارد و تجلی معراج پیامبر(ص) در عالم شریعت، نماز است. سر المعراج هم فاطمه(س) است و پس از نماز، بلافاصله تسبیحات حضرت زهرا(س) را میگوییم. لذا تکبیر باید اول باشد، چون بزرگی خدا را میبینیم. پس از این بزرگی، آثاری هست و باید به ذکر «سبحان الله» منتقل شویم تا مبادا تنوع در نعم ما را از وحدانیت خارج کند.
بهمنی: این کتاب از طرف حمزه سیدالشهدا(ع) به فاطمه زهرا(س) هدیه داده شد و وجه آن این بود که اولین بار حضرت زهرا(س) از خاک تربت حمزه سیدالشهداء تسبیح درست کردند و پس از شهادت حضرت حسین(ع)، شیعیان از تربت ایشان تسبیح درست کردند. در فصل هفتم و هشتم بحث تسبیح با تربت و حتی به دست داشتن این تربت را داشتهاید و برای ذکر تسبیحات با تربت، فضائلی ذکر شده است، اما چه ارتباط مرموزی بین صدیقه طاهره(س) و حضرت سیدالشهداء(ع) وجود دارد.
موسوی: تربت کربلا با مقاماتی که در کامل الزیارات و ... آمده است، آغشته به خونی شده که آن خون در زیارت مطلقه آمده است و شهادت میدهیم که خون تو ای حسین(ع) به بالا رفته و به مقام خلد رسیده است و ما متأسفیم که گاهی اوقات این حقایق به مردم گفته نمیشود و امام حسین(ع) عامیانه به مردم معرفی میشود. این خون برخلاف جاذبه زمین دارد کار میکند و به عالم بالا میرود. این خون در این خاک قرار گرفته، به قدری که فرمودهاند سجده بر این خاک هفت زمین را نورانی و هفت حجاب را پاره میکند. وقتی این خاک را تسبیح کنید و ذکر توحید بگویید، فضائل بسیار زیادی مترتب خواهد شد، آن هم ذکر توحیدی که متصل به نفسهای صدیقه طاهره(س) است. ذاکر حقیقی وجود حضرت زهرا(س) است و تمام این خاصیت این است که حضرت زهرا(س) را حاضر و ناظر ببینیم. چون ذکر بالاست و حضرت نیز بالاست، خاک تربت کمک میکند و میانبر است. چطور امام حسین(ع) برای رسیدن به ثوابهای بلند میانبر است. در خانه حضرت زهرا(س) رفتن راه میانبرش این است که از طریق امام حسین(ع) باید وارد شد.
در پایان از شما و این مجموعه خوب تشکر میکنم. همچنین در طول دو سالی که روی این کتاب کار کردم بخش محتوایی کار بنده بود و کارهای تحقیقاتی و کامپیوتری را آقای شکرگزار انجام دادند و از مدیر انتشارات عصر صادق هم تشکر میکنم که چاپ و ویراستاری اثر را برعهده گرفتند.
یادآور میشود، علاقهمندان برای تهیه این دانشنامه میتوانند به کانال تلگرامی فقه ولایت به آدرس https://t.me/feghhevelayat مراجعه کنند یا با شماره 09300866998 تماس بگیرند.
انتهای پیام