اهمیت سیاهی‌لشکر و تفکیر؛ پیامدهای تشیع شعائری و آموزه‌ای
کد خبر: 3966614
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۶

اهمیت سیاهی‌لشکر و تفکیر؛ پیامدهای تشیع شعائری و آموزه‌ای

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به اینکه هر دین و مذهبی از جمله تشیع متشکل از شعائر، آموزه‌ها و اعمال است، بیان کرد: نمی‌توان هیچ‌یک از این موارد را نادیده گرفت، اما در صورتی که تشیع شعائری یا آموزه‌ای غلبه یابد، در این صورت آن چه اهمیت پیدا می‌کند، سیاهی‌لشکر یا تکفیر و تفسیق خواهد بود.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین، حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، شب گذشته، 2 اردیبهشت، در نشست «دین و چالش‌های اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، به طرح بحث در زمینه «از تشیع شعائری تا تشیع سلوکی و آموزه‌ای» پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

اگر به کتب ملل و نحل‌نگاری و کتب شرح‌ حال‌نگاری و یا تاریخ‌نگاری اندیشه‌های کلامی سری بزنیم، با تشیع مختلفی روبه‌رو می‌شویم. مثلاً از تشیع سیاسی و توابین در قیام مختار سخن می‌گویند. همچنین از تشیع تفضیلی و اعتقادی سخن می‌گویند که به تشیع اعتقادی منتسب هستیم. این تقسیم‌بندی‌ها براساس تعالیم و رویکردهاست، اما تقسیم متفاوتی که بنده مطرح می‌کنم، ممکن است به این عنوان در منابع علمی و فرقه‌نگاری و اندیشه‌نگاری کلام وجود نداشته باشد، اما با مراجعه به تحقق‌های گوناگون تشیع می‌توانیم سه‌گونه تشیع را تشخیص دهیم که البته محدود به تشیع نیست و در هر نوع دینداری می‌توانیم این سه نوع رویکرد و تحقق را مشاهده کنیم و بازگشت این سه نوع دینداری به وجود سه نوع مؤلفه برمی‌گردد. اگر هر دینی را مطالعه کنیم، می‌بینیم مجموعه‌ای از شعائر، آموزه‌ها و رفتارهاست.

نظام‌بخش زندگی، عمل است

همه این بخش‌ها در هر دینی لازم است و نمی‌توان یک دینی را نشان داد و خواست که قوام داشته باشد، اما شعائر نداشته باشد. شعائر، هویت‌بخش و غرورآفرین هستند و به عنوان مجموعه‌ای از نمادها می‌توانند تأثیرات روحی و عینی داشته باشند و در هر دینی لازم است. تعالیم هم لازم است و اگر آموزه‌های مشخصی نداشته باشیم، دینداری ما دینداری معناداری نخواهد بود. آموزه‌ها مرزگذارنده هستند و مرز گذاشتن بسیار مطلوب است، اما آنچه نامطلوب است اینکه مرزگذاری‌ها به معنای تفرقه باشد، اما اگر هویت‌ها تمایز داشته باشند، این مسئله خواست الهی و رشد است. از طرفی، آنچه باید در نهایت رخ دهد، عمل است. نظام‌بخش زندگی عمل است و اگر همه شعائر و آموزه‌ها با قوت تمام باشند، اما در عمل اتفاقی نیفتد هیچ مطلوبی حاصل نشده است.

شاید انتزاعی‌ترین بحث‌ها و رویکردها را در فلسفه داشته باشیم. از نخستین فلاسفه شناخته‌شده در مغرب‌زمین تا فلاسفه ایران باستان و ... در همه رویکردهایی که دارند، وقتی سخن از یک انسان کامل می‌کنند، فقط فلسفه‌ورزی را به دانستن محدود نمی‌کنند و تصریح می‌کنند که فیلسوف یا انسان آرمانی فلسفه، کسی است که هم قدرت درک مجموعه‌ای از مفاهیم ناظر به عالم واقع را دارد و هم در عمل خودش اتفاقاتی افتاده است.

عمل؛ اصلی‌ترین مطلوب در ادیان

بنابراین، عمل اصلی‌ترین مطلوبی است که مورد نظر تمام مکاتب و ادیان است که محدود به عمل ظاهری و بدنی نیست و عمل قلبی و درونی نیز داریم و یکی از مهم‌ترین اعمال در دین اسلام همین عمل ذهنی و تفکر است. در همه دین‌ورزی‌ها از جمله در تشیع، شعائر و آموزه‌ها و رفتارها در جای خود قرار می‌گیرد و عمل می‌تواند دست بالا را داشته باشد و سپس آموزه‌ها و شعائر قرار بگیرند، اما می‌توانیم دینداری‌هایی داشته باشیم که بخشی از آنها به صورت کاریکاتوری برجسته‌تر از دیگر بخش‌ها باشد.

اگر در یک دینداری شعائر غالب شود، هم بسیاری از ارزش‌ها تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند و هم نمی‌توانند کارکرد خود را داشته باشند. تشیع بر محوریت امام است و یک تاریخ پُر فراز و نشیبی داشته و یک رخدادهای تراژیکی در تشیع رخ داده است. تشیع ظرفیت شعائرمحوری زیادی دارد و در ذات یا تحقق عینی‌اش ظرفیت دارد که همواره شعائرش پُررنگ‌تر و نوتر شود. شاید شبیه تشیع در دینداری‌هایی که در اسلام داریم تصوف باشد.

تشیع مانند تصوف ظرفیت شعائر مختلفی را دارد، اما همین طور که جلو می‌رویم، شعائر غلیظ‌تر می‌شوند. اگر در تشیع، شعائر اصالت پیدا کند، نشانه‌ها خیلی مهم می‌شوند و مهم‌تر از واقعیت‌ها، نشانه‌ها می‌شوند. اتفاقات بیرونی بر تحولات درونی غالب می‌شوند و میل به منکوب ساختن رقبا فراگیر خواهد شد. همچنین در این صورت، معرفت اهمیت ناچیزی پیدا می‌کند و اگر معرفت مطرح شود، معرفت شعائری خواهد بود. غیر از فزاینده شدن مناسبت‌ها و شعائر، آنچه بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، آیین‌هایی است که شیعی‌تر هستند و تمایز و طعنه به رقیب را بیشتر نمایش می‌دهند. مناسبت‌های اسلامی و شیعی را داریم، اما چه می‌شود که برخی از مناسبت‌های اسلامی ما در محیط‌های شیعی کم‌رونق می‌شوند؟ گفته شده بعثت پیامبر(ص) برترین روز برای روزه گرفتن است اما چه جایگاهی دارد؟ یا عید فطر در میان ما چه جایگاهی دارد؟ در تمام کشورهای اسلامی در ماه رمضان آذین‌بندی می‌کنند و همه‌جا نوشته‌هایی می‌زنند که حاکی از تبریک سال جدید است.

از نظر ائمه(ع) نیز آغاز سال، ماه رمضان است. البته نه اینکه سال سلوکی با ماه رمضان باشد بلکه اولین ماه تقویم را ماه رمضان می‌گویند، اما این شور و هیجان را در جامعه نمی‌بینیم. چون در نگاه شعائری، یک نگاه تراژیک به تشیع و ائمه(ع) غالب است و در این شعائر، میل ما به سوگواری بیشتر است. در مناسبت‌های شیعی مناسب‌های سوگمندانه شیعی پُررنگ‌تر می‌شوند. اگر در ایام ولادت امام حسین(ع) به مصر بروید می‌بینید که 10 شبانه‌روز جشن می‌گیرند، اما ولادت امام حسین(ع) بر ما با کمترین آیین‌هایی می‌گذرد که برعکس مجالس عزا است.

پیامدهای غلبه تشیع شعائری چیست؟

وقتی تشیع شعائری حاکم می‌شود، سیاهی لشکر مهم می‌شود، در حالی که در تعالیم ائمه(ع) هیچ وقت اثر و رد پایی از اهمیت شمار و شمارش در گِرَوش به تشیع دیده نمی‌شود که مثلاً به روزی برسیم که آمار شیعه آن قدر بشود، اتفاق مهمی افتاده است. البته که مطلوبیت دارد، اما سیاهی لشکر مهم می‌شود. اینکه آیا این افراد پایبندی‌های دارند یا ندارد مهم نمی‌شود، اما آیا از این فرصت‌ها آیا استفاده می‌کنیم که زندگی مردم اخلاقی‌تر شود؟ خیر. بلکه بیشتر می‌خواهیم شور را بیفزاییم و اصلاً هدف ما در این شعائر مستقیماً عواطف انسان‌هاست و نه عقل و معرفت و ذهنشان.

اما اگر تشیع آموزه‌ای حاکم شود نیز پیامدهایی دارد. خواه آموزه‌های فقهی، کلامی، تاریخی و یا اخلاقی هم باشد در این صورت انسان‌ها مجادله‌ای می‌شوند و می‌خواهند اثبات کنند دیگرانی که در این مذهب نیستند، از مهم‌ترین بهره‌ها محروم هستند. اگر در آموزه‌ها بمانیم و به عمل واقعی گذر نکنیم، از دل این آموزه‌ها، تکفیر و تفسیق درمی‌آید.

اما به نگاه سوم که تشیع عملی است می‌رسیم که تکیه اصلی روی عمل عبادی و اخلاقی و معنوی می‌رود. خیلی از سخت‌گیری‌های فقهی کمرنگ می‌شود و یا خیلی از خط‌کشی‌های کلامی و یا سخت‌گیری‌های تاریخی در اینجا رنگ می‌بازند. در نگاه عملی این طور است که در صدر اسلام اتفاقاتی افتاده که تفسیرهای مختلفی می‌شود از آنها ارائه کرد، اما حال چه باید کرد؟ اگر قرار باشد تفکر شیعی حاکم باشد، نهایتاً قرار بر این است که نماز خواندن من جدی‌تر شود، اما در مورد مسائل تاریخی که نباید دشمنی‌ها را تشدید کرد، چون در این صورت اتفاقی نمی‌افتد؛ لذا اگر بنا بر رقابت باشد که دین یکدیگر را منکوب کنید، تلاش خود را معطوف به این کنید که انسان بهتری شوید. به تعبیر امام موسی صدر به جای اینکه کشورهای اسلامی بخواهند بر یکدیگر تفوق یابند، بگویند چه الگویی برای ساخت یک جامعه دینی دارند.

انتهای پیام
captcha