طرح روایات بلوغ دختران در 9 سال و بررسی اجمالی پاره‌ای از آنها
کد خبر: 3968494
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۵

طرح روایات بلوغ دختران در 9 سال و بررسی اجمالی پاره‌ای از آنها

حجت‌الاسلام والمسلمین، محمد سروش‌محلاتی در ادامه درس خارج فقه خود با موضوع بلوغ دختران، به بحث در زمینه دسته دیگری از روایات پرداخت که این دسته ملاک را برای بلوغ، سن 9 سالگی قرار داده‌اند که البته یک روایت به دلیل اختلاف نقلی که پیدا کرده، غیرقابل استناد است و باید به سراغ دیگر روایات این دسته رفت.

به گزارش ایکنا؛ دهمین جلسه درس خارج فقه حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی، با موضوع «بلوغ (عبادی) دختران»، 10 اردیبهشت‌‌‌ماه برگزار شد.

دسته سوم روایات، روایاتی است که مبنا را سیزده سالگی قرار داده است و دو روایت مطرح شد. روایت اول از عمار ساباطی و روایت دوم روایت عبدالله بن سنان که از لحاظ سندی معتبر بودند. در مورد روایت اول بحث به اتمام رسید و امروز به روایت دوم می‌رسیم. متن روایت این بود: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ دَخَلَ فِي اَلْأَرْبَعَ عَشْرَةَ وَجَبَ عَلَيْهِ مَا وَجَبَ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ اِحْتَلَمَ أَمْ لَمْ يَحْتَلِمْ وَ كُتِبَتْ عَلَيْهِ اَلسَّيِّئَاتُ وَ كُتِبَتْ لَهُ اَلْحَسَنَاتُ وَ جَازَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ ضَعِيفاً أَوْ سَفِيهاً».

این روایت در مورد بلوغ اشد و سنی که بلوغ اشد را نشان می‌دهد، پایان سیزده سالگی است و دختر و پسر را شامل می‌شود، چون تفسیری از آیه «اذا بلغ اشده» است. در مورد این روایت از دو جهت می‌توان بحث کرد؛ یکی اینکه ببینیم روایت دلالت بر حد سنی خاصی برای بلوغ، اعم از بلوغ دختران و پسران دارد یا خیر. در آیه قرآن است که فرمود: «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»، یا فرمود: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا». اساساً از تعبیر بلوغ اشد که در آیات قرآن وارد شده، نمی‌توان یک ملاک سنی را استخراج کرد و گفت بلوغ اشد یعنی نوجوان به سن 10 سالگی یا 15 سالگی رسیده باشند، بلوغ اشد نشان‌دهنده این است که طفل به حدی از رشد جسمی و عقلی رسیده است. ممکن است سن علامت و اماره‌ای قرار بگیرد، اما بلوغ اشد به معنای یک سن خاص نیست و نمی‌توان از آن معیاری را به لحاظ سن استخراج کرد. پس آیه به تنهایی دلالت بر سن خاص ندارد که مثلاً 13 سالگی باشد.

اما امام صادق(ع) در روایت، این مسئله سیزده سالگی را به عنوان یک ملاک مطرح کرده‌اند. اگر این روایت، تفسیری برای بلوغ اشد باشد، با ظاهر آیه سازگار نیست. آیه شریفه رشد جسمی و عقلی را ملاک قرار می‌دهد، اما روایت رشد عقلی و جسمی را ملاک قرار نمی‌دهد و آن ملاک را تبدیل به یک معیار سنی می‌کند. آیه معیار کیفی را مطرح می‌کند، اما روایت معیار کمی را مطرح می‌کند که دو معیار است مگر اینکه معیار کمی قابل انطابق بر معیار کیفی باشد؛ یعنی در چه زمانی بلوغ اشد اتفاق می‌افتد؟ امام(ع) بفرمایند که این اتفاق مقارن با سن سیزده سالگی است و این سن اماره‌ای می‌شود بر اینکه بلوغ اشد صورت گرفته است. اگر این طور باشد، آنچه در آیه آمده، اصالت پیدا می‌کند و آنچه در روایت آمده، جنبه امارت خواهد داشت.

اما نکته این است که امام(ع) مسئله را مبتنی بر چهارده سالگی و اتمام سیزده سالگی نکرده‌اند، بلکه امام(ع) بلوغ اشد را همان معیار و ملاک تکوینی و طبیعی دانسته‌اند؛ یعنی احتلام. تفسیر امام(ع) از آیه همان احتلام است. روایت این طور است: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدَ اِبْنَيِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلَهُ أَبِي وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ  قَالَ اَلاِحْتِلاَمُ قَالَ فَقَالَ يَحْتَلِمُ فِي سِتَّ عَشْرَةَ وَ سَبْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ نَحْوِهَا فَقَالَ لاَ إِذَا أَتَتْ عَلَيْهِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً كُتِبَتْ لَهُ اَلْحَسَنَاتُ وَ كُتِبَتْ عَلَيْهِ اَلسَّيِّئَاتُ وَ جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً فَقَالَ وَ مَا اَلسَّفِيهُ فَقَالَ اَلَّذِي يَشْتَرِي اَلدِّرْهَمَ بِأَضْعَافِهِ قَالَ وَ مَا اَلضَّعِيفُ قَالَ اَلْأَبْلَهُ».

 عبدالله بن سنان می‌گوید در خدمت امام صادق(ع) بودم که این سوال مطرح شد که حتی اذا بلغ اشده چیست؟ فرمودند الاحتلام. بلوغ اشد ناظر به تغییری در جسم و روح طفل است که طفولیت پایان می‌یابد و امام(ع) نیز گفته‌اند احتلام آن بلوغ اشد را نشان می‌دهد و اینجا روایت با آیه منطبق است. سپس سوال دومی مطرح شد و آن اینکه پرسید آیا احتلام در 16 سالگی و 17 سالگی نیز می‌تواند رخ دهد؟ یعنی اگر صبر کند و محتلم نشد، بلوغ اشد نشده است؟ امام فرمودند خیر، اگر سیزده سال شد، دیگر خوبی‌ها و بدی‌های او نوشته می‌شود و تصرفات او نافذ است. مسئله دوم در ذیل سوال از بلوغ اشد در آیه است که آیا احتلام موضوعیت دارد؟ چون ممکن است شخصی از نظر جسمی اختلال‌هایی داشته باشد و در سنی که دیگران محتلم می‌شوند، محتلم نشود. پاسخ امام(ع) این است که نوعا این چنین است و اگر کسی در این سن محتلم نشد به حد بلوغ اشد رسیده است، مگر اینکه در قوه بدن و یا نیروی فکری ضعف داشته باشد و این نشان می‌دهد در بلوغ اشد هم رشد جسمی و هم رشد عقلی مطرح است؛ لذا سفیه و ضعیف را حضرت(ع) با «او» عطف و استثنا کرده‌اند.

پس مشخص می‌شود که ملاک همان احتلام است، اما کسانی که تأخیری در وقوع احتلام داشته باشند، بر حسب اینکه نوع افراد در سیزده و چهارده سالگی به بلوغ می‌رسند؛ یعنی بلوغ اشد را درک کرده‌اند و چون در اینجا امام(ع) فرمودند بلوغ اشد، احتلام است و سوال شد ممکن است به تأخیر بیفتد، امام(ع) فرمودند وقتی سیزده را پشت سر گذاشت، احکام بر او مترتب می‌شود و امر دائر مدار احتلام در سن نیست؛ لذا این روایت پسران و دختران را شامل می‌شود و اطلاقش با توجه به اینکه امام(ع) در صدد این بود که احتلام را به عنوان بلوغ اشد مطرح کند، شامل هر دو هست.

اشکالی که قابل طرح است اینکه این روایت نقل‌های مختلفی دارد و در برخی از این نقل‌ها مسئله غلام بخصوصه، مطرح شده است و سوال از پسربچه است که به سن چهارده سالگی رسیده و روایت در مورد بلوغ دختران نیست. نقل دیگری که از این روایت است اینکه عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل می‌کند و در این روایت آمده است: «عَنْهُ عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ آدَمَ بَيَّاعِ اَللُّؤْلُؤِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا بَلَغَ اَلْغُلاَمُ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً كُتِبَتْ لَهُ اَلْحَسَنَةُ وَ كُتِبَتْ عَلَيْهِ اَلسَّيِّئَةُ وَ عُوقِبَ وَ إِذَا بَلَغَتِ اَلْجَارِيَةُ تِسْعَ سِنِينَ فَكَذَلِكَ وَ ذَلِكَ أَنَّهَا تَحِيضُ لِتِسْعِ سِنِينَ».

با توجه به این ذیل که در روایت آمده، استفاده از روایت دچار اشکال می‌شود، چون در صدر روایت که بلوغ اشد مطرح شده، حضرت(ع) فرمودند احتلام، اما در ذیل روایت بین دختر و پسر تفاوت قائل شدند و آنجا فرمودند که در دختران 9 سالگی ملاک است، چون در این سن به حیض می‌رسند. در اینجا احتلام در پسر را با حیض در دختر قرین قرار داده‌اند و از نظر معیار سن و کمی نیز فرمودند احتلام در پسران 13 سالگی است، اما در دختران به جای احتلام، حیض است که در 9 سالگی رخ می‌دهد.

با توجه به اینکه مضمون مشترک است، معلوم می‌شود اختلافی در نقل پدید آمده و روشن نیست آنچه از امام(ع) صادر شده، چیست. آیا همان است که امام(ع) فرمودند احتلام و بعد سیزده سال را مطرح کردند، یا حضرت(ع) بین غلام و جاریه تفصیل قائل شده و سیزده سال را برای غلام مطرح کردند و برای جاریه 9 سال را مطرح کردند؟ پس روایت قابل استفاده برای موضوع اثبات سیزده سالگی به عنوان یک ملاک نسبت به دختران نیست و این مشکلی است که در مورد این روایت مطرح است؛ لذا روایت قابل استدلال در مسئله سیزده سالگی، همان روایت عمار ساباطی است و آن هم مشکلش اعراض اصحاب از یکسو و تساوی بلوغ در پسران و دختران در سیزده سالگی از سوی دیگر است و اگر قابل علاج باشد، قابل اخذ خواهد بود.

اما دسته چهارم از روایات، روایاتی است که دلالت می‌کند بلوغ دختران در 9 سالگی رخ می‌دهد. یعنی همان چیزی که مورد فتوای مشهور در فقهای امامیه است. در مورد این دسته، چند روایت داریم؛ روایت اول را کلینی نقل کرده که معتبر و صحیحه است و در آن آمده است: عَنْهُ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ يَزِيدَ اَلْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «اَلْجَارِيَةُ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ وَ زُوِّجَتْ وَ أُقِيمَ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ عَلَيْهَا وَ لَهَا ...». امام فرمودند دختران وقتی به 9 سالگی می‌رسند در این صورت، یُتم از بین می‌رود و ازدواج می‌کنند و حد هم بر آنها جاری می‌شود. البته بخش دوم و سوم محل بحث ما نیست. آنچه فعلا مطرح است، اینکه قاعده کلی را مطرح می‌کند که یُتم از بین می‌رود. اگر فرزندی پدر را از دست داده باشد، زمانی می‌تواند در امور خود تصمیم بگیرد که 9 سال داشته باشد. این روایت صراحت دارد که بلوغ دختران در 9 سالگی رخ می‌دهد و این یک قاعده مختلف در احکام مختلف است. این روایت از نظر سند و دلالت مشکلی ندارد.

اما نکته‌ای در مورد آن وجود دارد و آن اینکه توجه کنیم که نقل دیگری از این روایت هم وجود دارد و این دو نقل را در کنار یکدیگر بسنجیم، متوجه می‌شویم که خللی در مورد این روایت وجود دارد. آن نقل را شیخ در تهذیب و استبصار آورده است و صاحب وسائل نیز آن نقل را در ابواب نکاح آورده است و مشخص می‌شود که این روایت تلخیص شده است. در وسائل الشیعه آمده است: «وَ عَنْهُ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ اَلْخَرَّازِ عَنْ بُرَيْدٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَتَى يَجُوزُ لِلْأَبِ أَنْ يُزَوِّجَ اِبْنَتَهُ وَ لاَ يَسْتَأْمِرَهَا قَالَ إِذَا جَازَتْ تِسْعَ سِنِينَ فَإِنْ زَوَّجَهَا قَبْلَ بُلُوغِ اَلتِّسْعِ سِنِينَ كَانَ اَلْخِيَارُ لَهَا إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ قُلْتُ فَإِنْ زَوَّجَهَا أَبُوهَا وَ لَمْ تَبْلُغْ تِسْعَ سِنِينَ فَبَلَغَهَا ذَلِكَ فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تَأَبَّ ذَلِكَ أَ يَجُوزُ عَلَيْهَا قَالَ لَيْسَ يَجُوزُ عَلَيْهَا رِضًى فِي نَفْسِهَا وَ لاَ يَجُوزُ لَهَا تَأَبٍّ وَ لاَ سَخَطٌ فِي نَفْسِهَا حَتَّى تَسْتَكْمِلَ تِسْعَ سِنِينَ وَ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ جَازَ لَهَا اَلْقَوْلُ فِي نَفْسِهَا بِالرِّضَا وَ اَلتَّأَبِّي وَ جَازَ عَلَيْهَا بَعْدَ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ أَدْرَكَتْ مُدْرَكَ اَلنِّسَاءِ قُلْتُ أَ فَتُقَامُ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ وَ تُؤْخَذُ بِهَا وَ هِيَ فِي تِلْكَ اَلْحَالِ وَ إِنَّمَا لَهَا تِسْعُ سِنِينَ وَ لَمْ تُدْرِكْ مُدْرَكَ اَلنِّسَاءِ فِي اَلْحَيْضِ قَالَ نَعَمْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا وَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ وَ دُفِعَ إِلَيْهَا مَالُهَا وَ أُقِيمَتِ اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ عَلَيْهَا». در بخشی از این روایت، سوال این است که اگر در 9 سالگی حیض محقق نشده باشد، حد جاری می‌شد؟ امام(ع) فرمودند بله.

آنچه را کلینی نقل کرده، این است که: «اَلْجَارِيَةُ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ وَ زُوِّجَتْ وَ أُقِيمَ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ عَلَيْهَا وَ لَهَا ...»، اما نقل مفصل‌تر که اکنون بیان شد، مقدماتی را دارد و بعد می‌گوید: دختر 9 ساله، اگر ازدواج کرده است دیگر یُتم تمام شده و اموالش را به او می‌دهند و در اختیار ولی نیست. پس در نقل مرحوم شیخ که سندش نیز معتبر است، «دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا» اضافه دارد و از ابتدا نیز مسئله ازدواج قبل و بعد از 9 سالگی بوده است. مرحوم کلینی فرموده: «اَلْجَارِيَةُ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ وَ زُوِّجَتْ وَ أُقِيمَ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ عَلَيْهَا وَ لَهَا ...»، اما شیخ طوسی نقل کرده: «إِذَا دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا». اگر روایت آن طور باشد که کلینی نقل کرده، از آن استفاده می‌شود که ملاک بلوغ در دختران 9 سالگی است، اگر روایت آن طور باشد که شیخ طوسی نقل کرده؛ یعنی ملاک بلوغ دختران 9 سالگی است اما در صورتی که ازدواج کرده باشند. وقتی سوال شد در 9 سالگی آیا احکام بر دختران مترتب می‌شود یا خیر، امام(ع) قید کردند که اگر وارد بر همسر شده و ازدواج کرده و 9 سال هم دارد، بالغ شده است.

پس این روایت از دسته چهارم خارج می‌شود و وارد دسته پنجم می‌شود که در جلسات آینده بحث می‌کنیم که 9 سالگی به تنهایی ملاک نیست، بلکه دختر 9 ساله‌ای که ازدواج کرده باشد، ملاک است. اما این عبارت «إِذَا دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا»؛ یعنی زن وارد همسر خود شده باشد، به چه معنا است؟ همان طور که از ظاهر روایت پیدا است و برخی از بزرگان نیز توضیح داده‌اند؛ یعنی دختر در یک حدی از رشد و بلوغ قرار گرفته که امکان اینکه شوهر با او هم بستر باشد، وجود دارد. پس این هم ملاک دیگری است که باید مورد توجه قرار داد.

بنابراین، این روایت با توجه به این اشکال در این بحث قابل استناد نیست. همچنین دو روایت دیگر نیز داریم که از ابن ابی عمیر است و در جلسه آینده ادامه روایات مربوط به 9 سالگی را مطرح می‌کنیم.

انتهای پیام
captcha