به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، 13 اردیبهشتماه در نشست علمی «شهید مطهری و رمزگشایی از شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع)» که از سوی مؤسسه مفتاح کرامت برگزار شد با اشاره به علل و زمینههای شهادت امام علی(ع)»، گفت: مسئله شهادت در قرن اول و دوم چه برای کسانی که در عصر پیامبر و یا در دوره ائمه بودند، امر عجیب و غریبی نبود، اما شهادت امام علی(ع) با همه آنها تفاوت دارد؛ شهادت ایشان با سایر ائمه(ع) تفاوت دارد.
وی افزود: این تفاوت از این جهت است که در بقیه برخوردها و شهادتها، کسی که در برابر امام تصمیم به قتل میگیرد، حاکم جائر است و انگیزه او هم حذف رقیب است؛ چه معاویه نسبت به امام مجتبی و چه فرزندش یزید نسبت به امام حسین(ع)؛ اینها را مزاحم قدرت خود تشخیص میدادند یا هارون الرشید نسبت به موسی بن جعفر این کار را کرد.
سروش محلاتی تصریح کرد: کسانی که در پشت پرده و رودر رو دست به قتل امام زدند، انگیزه حکومت و قدرت نداشتند، بلکه انگیزه آنها دینی بود؛ خوارج افرادی اهل نماز و قرائت قرآن و بیاعتنا به دنیا بودند، ولی چرا اقدام به شهادت امام کردند؟ البته خوارج بعدها گرایش به دنیا و قدرت پیدا کردند.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: از دید استاد مطهری ماجرای خوارج استمرار دارد ولو اینکه تابلوی آن عوض شده است؛ امروز روح خوارج باقی است و حتی ایشان علائمی از اینکه روحیه خوارج در بین برخی از شیعیان هم وجود دارد نشان میدهد؛ خود شهید مطهری هم گرفتار این نوع گروهها بوده است.
وی با اشاره به مبانی و اصول فکری خوارج، اضافه کرد: در آغاز افکار پراکنده در میان این افراد وجود داشت، ولی به تدریج تبدیل به جریان و نحله فکری و مذهبی شد؛ اولین ویژگی این گروه تکفیر است، یعنی چون دیگران را با عقاید خود همراه نمیدانند، تکفیر میکنند؛ در نظر برخی از علمای شیعه آمده که اگر کسی گناه کبیره بکند، فاسق است، اما اینها میگویند کافر است. از دید اینها فقط افراد معدودی هستند که در زمره مسلمین قرار دارند.
سروش محلاتی با اشاره به روایتی از کلینی، تصریح کرد: در روایت نقل است که هاشم با ابوالخطاب و محمدبن مسلم در مورد عدم پذیرش ولایت اهل بیت(ع) بحث میکردند؛ یعنی اگر کسی ولایت ائمه(ع) را نپذیرد، کافر است؛ من معتقد به این دیدگاه بودم، اما محمدبن مسلم مرا نهی کرد و گفت: کسی که امر ولایت را نشناسد و حجت بر او تمام نیست، چگونه مطیع ولایت باشد؛ روایت دارد که این افراد همان سال نزد امام صادق(ع) در سرزمین حج رفتند؛ امام پرسیدند: آیا اقوام و بستگان تو اهل بیت را میشناسند؟ آیا همه کسانی که الان به حج آمدهاند، میدانند ولایت چیست؟ گفتم خیر و همه کافر هستند؛ حضرت فرمودند: سبحان الله؛ هذا قول الخوارج.
سروش محلاتی تصریح کرد: امام فرمودند این روش که تو به خاطر اینکه در ایمان و عمل برخی افراد نقص وجود دارد، آنها را تکفیر میکنی، روش خوارج است. خوارج اسامی و ظاهر عجیب و غریبی دارند؟ خیر افکار آنهاست که باعث این عنوان برای آنهاست.
وی افزود: ویژگی دیگر خوارج این بود که فقط به تکفیر بسنده نمیکردند، بلکه همه کسانی را که با این افراد ارتباط داشتند، نفی و طرد میکردند، امام علی(ع) مطرح فرمودند مجازات، امر شخصی است و به پدر و مادر و فرزند قابل تعمیم نیست، حتی فرمود اموال چنین افرادی هم نباید مصادره شود، زیرا برای خانواده او هست؛ ولی اینها همه را از دم تیغ میگذراندند، آن هم به بهانه اینکه کسی فرزند و همسر کسی است که مثلاً گناه کبیره مرتکب شده است. خوارج دستگاه حکومتی نداشتند، ولی با همان شمشیری که در اختیار داشتند، جنایات زیادی مرتکب شدند.
سروش محلاتی تصریح کرد: حضرت دزدی را اجرای حد کرد و زانی غیرمحصن را حد زد، ولی سهم آنها را از بیتالمال قطع نکردند، بنابراین اگر کسی گناهی مرتکب شد، آیا باید مادامالعمر خودش و خانوادهاش از همه چیز محروم باشند و این انگ همراه آنها باشد؟ این روش امیرالمؤمنین نیست. علی(ع) این روش خوارج را نفی فرمود و تأکید کرد: حضرت نام افراد مجرم را از طومار مسلمین حذف نکرد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه ویژگی دیگر خوارج شعار آنها در برابر امام علی(ع) است که گفتند «لا حکم الا لله»، اظهار کرد: ظاهر مسئله حکمیت است و چون خواستند نفی حکمیت کنند، به آن استناد کردند، گرچه مسئله بالاتر از نفی حکمیت بود؛ در قرآن «ان الحکم الا لله» آمده ولی اینها «لا» بر آن گذاشتند؛ امام علی(ع) پاسخ دادند «لا حکم» درست است، ولی این به معنای نبودن حکومت نیست؛ «لابد منا من امیر ...»؛ شهید مطهری در آثار مختلف این شعار را مطرح کرده است؛ از منظر وی، حکم، قانون الهی است که انحصار تشریع را منحصر به خدا کرده است و انسان حق دستکاری در تشریع را ندارد.
وی افزود: مرحله دیگر اجرای حکم است و نه تشریع؛ امام فرمودند معنای درست این شعار این است که تشریع مختص خداست و معنای نادرست این شعار هم این است که بگوییم حکومت که مقام اجرایی است، اختصاص به خدا دارد؛ خیر؛ «لابد من امیر بَرّ او فاجر»؛ یعنی اینکه حاکم چه کسی باشد، از این آیه به دست نمیآید. فردی در اوایل انقلاب مقالهای در اعتراض به انقلاب نوشت و شهید پاسخ او را داد و فرمود: خوارج به مفهوم «ان الحکم الا لله» که به معنای این است که حاکمیت قانون و تشریع از خداست، فکر میکردند حاکمیت قانون هم برای خداست.
سروش محلاتی تصریح کرد: ما که میگوییم جمهوری اسلامی، یعنی قانون الهی باید اجرا شود و برای مجریان شرایطی در نظر گرفته شده است، ولی حکومت را منتسب به خدا نمیکنیم.