به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام حامد معرفت، محقق و قرآنپژوه، شب گذشته، 19 اردیبهشتماه، در سلسلهنشستهای تفسیر موضوعی و معارفی قرآن، که به همت مؤسسه بینالمللی حکمت برگزار میشود، با موضوع «شیوه پیامبر(ص) در ترویج قرآن» به ایراد سخن پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید؛
بنده یک آسیبشناسی انجام دادهام و متوجه شدهام که امروزه در جامعه خودمان، تلاشهای زیادی در زمینه قرآن داریم که اعم از تلاوت و تفسیر و ... است، اما آن چیزی که در خارج دارد اتفاق میافتد، این است که این نتایج مقرون به موفقیت نبوده است؛ مثلاً کسی استاد تجوید است، اما از معارف قرآن بهره چندانی ندارد. با اینکه بهترین قاری قرآن هم هست و به انواع شیوههای قرائت قرآن مسلط است، اما نسبت به معارف قرآنی بیاطلاع است. از آن طرف نیز برخیها کرسی تدریس تفسیر را دارند، اما اگر به همان افراد گفته شود این آیهای که تفسیر کردید، برای ما قرائت کنید، بسیاری از آنها دچار مشکل میشوند و مراد ما صوت و لحن هم نیست، بلکه خواندنهای استاندارد را میگوییم که در این زمینه چنین چالشی را داریم.
یک طرحی را پیگیری میکردیم که بحث آموزش جامع قرآن بود که در آن خواندن قرآن و فهم معارف قرآن مطرح بود و برای پیدا کردن استاد، دچار مشکل شدیم. چون اساتید یا در قرائت مسلط بودند و به معارف تسلط نداشتند، یا در تفسیر توانمند بودند، اما بحث خواندن قرآن را مشکل داشتند. این شد که بنا گذاشتیم تا ببینیم سیره رسول خدا(ص) در ترویج قرآن چطور بوده است.
اولین ویژگی در سیره رسول خدا(ص) در راستای تبلیغ قرآن، جمع بین قرائت و فهم و عمل به آیات قرآن است که بسیار روی این مسئله تأکید داشتند که کسی که قرآن را میخواند، فقط خواندن تنها نباشد و همان جا باید آن را بفهمد. هرگز پیامبر(ص) تأکید نداشتند که ما فقط گروهی به عنوان قاری داشته باشیم و یک عده هم فقط مفسر باشند و بعد انتظار داشته باشیم مردم عادی نیز عمل کنند. روایتهایی وجود دارد، از جمله اینکه ابن مسعود و ابی بن کعب میگویند ما خدمت پیامبر(ص) میرسیدیم و ایشان نیز 10 آیه 10 آیه، آیات را قرائت میکردند و بعد مفهوم را توضیح میدادند و تا زمانی که به این آیات عمل نمیکردیم، پیامبر(ص) به سراغ آیات بعدی نمیرفتند. بنابراین پیامبر(ص) روزی 10 آیه توضیح میدادند و تا زمانی که اصحاب به آن جامه عمل نمیپوشاندند، به سراغ تفسیر دیگر آیات نمیرفتند. ابوعبدالرحمن سلمی نیز همین را گفته است.
در نقلهای تاریخی آمده است که خواندن سوره بقره و اطلاعیافتن از محتوای آن، سالها طول میکشیده است که یک صحابی بتواند سوره بقره را به طور کامل قرائت کند. در نقلها هست که صحابه در مورد تفاوت زمان پیامبر(ص) و پس از پیامبر(ص) میگویند وقتی در زمان پیامبر(ص) بودیم، خواندن قرآن برایمان سخت بود، اما عمل بدان آسان، اما پس از پیامبر(ص) برعکس شد؛ یعنی گویی یک انقلاب منفی پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد و بلافاصله پس از پیامبر(ص) عمل به قرآن از جامعه رخت بربست و در این زمان، کار آسان، تلاوت و حفظ قرآن بوده است. کسانی که متولی امر بودند و آموزش قرآن را به عهده داشتند، رویکردشان مشابه پیامبر(ص) نبوده است. بنابراین، محور اول اینکه پیامبر اسلام قرائت قرآن و فهم و عمل را همزمان پیش میبردند و تفکیکی بین اینها نبوده و تقدم و تأخر را نیز مطرح نکردند.
نکته دوم اینکه، پیامبر(ص) با روش «اقراء»، آموزش میدادند. «اقراء» یعنی به قرائت درآوردن. آن استاد که پیامبر(ص) یا برخی صحابه بودند، کارشان این بود که به قدری با دیگری که آموزش میدید، کار میکردند که خود آن طرف بتواند قرآن را بخواند. آموزش قرائت در زمان پیامبر(ص)، از طریق قرائت بوده و به وسیله صوت این کار صورت میگرفت و آموزش به طریق کتابت و ... در زمان ایشان رایج نبوده است. ممکن است کسی بگوید امکانات نبوده، اما امکان کتابت بوده است و پیامبر(ص) میتوانست به کسی که سواد دارد، قرآنی بنویسد و به او بگوید قرآن را بخوان، اما میگفتند به محضر خود بنده بیا و سپس میآمدند و میخواندند و به قدری این مسئله تکرار میشد که خود یک قاری میشدند.
نکته سوم در این زمینه، آموزش قرآن همگام با آموختن است و این طور نبود که پیامبر(ص) بگوید تعداد خاصی معلم داریم. هرکسی به اندازه خودش که یاد میگرفت، پیامبر(ص) او را موظف میکرد همانها را یاد دهد و یک نوع آموزش همگانی اتفاق میافتاد. اینکه ما آموزش را به عهده معلم و ... بگذاریم، صحیح نیست و هرکسی که یک آیه را یاد میگرفت، در زمان رسول خدا(ص) باید میرفت و همان یک آیه را آموزش میداد.
روایتی از رسول خدا(ص) داریم که بهترین شما کسی است که خودش قرآن را قرائت کند و دیگری را نیز به قرائت آورد. یا بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و بیاموزاند. در روایت دیگری فرمود از من به دیگران ابلاغ کنید، ولو شده یک آیه از قرآن؛ یعنی مبلغین پیامبر(ص)، حافظان کل قرآن نیستند و اگر کسی یک آیه نیز بلد است، چنین جایگاهی پیدا میکند. اگر همین یک نکته در جامعه ما رخ دهد، جامعه بسیار متحول خواهد شد.
محور چهارم تأکید بر حمل قرآن است و پیامبر(ص) بسیار تأکید داشتند که مسلمین و صحابه حامل قرآن باشند و پیامبر(ص) برای این مسئله پاداشهای زیادی را مطرح کردند. منظور از حمل قرآن نیز همراه داشتن قرآن است که به معنای حفظ قرآن خواهد بود. پیامبر(ص) تأکید داشتند که مسلمین باید حاملین قرآن باشند و حاملین یعنی قرآن را از بر داشته باشند و این حمل نیز به صورت طوطیوار نباشد، بلکه در اعتقاد و فکرشان جاگرفته است. رسول خدا(ص) فرمودند: حافظین قرآن کسانی هستند که رحمت خدا به این افراد اختصاص دارند و اینها نور خداوندی را به لباس دارند و کسی که ولایت آنها را قبول کند، تحت ولایت خدا رفته است و کسی که با آنها عداوت کند، با خدا عداوت کرده است.
این ادبیات را فقط در مورد ائمه(ع) داریم، اما در مورد حاملین قرآن نیز هست و این یعنی مصداق اتمّ آن ائمه(ع) هستند، اما دیگران نیز میتوانند جزو حاملین باشند و اندکی از این فضلها را برای خود داشته باشند. بنابراین مسلمین باید حامل قرآن شوند و آن را در سینه خود داشته باشند و در اعتقادات خود آن را نشان دهند.
ویژگی پنجم تأکید بر کتابت قرآن و خواندن آن از روی متن بوده است. با اینکه رسول خدا(ص) بر حفظ قرآن تأکید داشتند، اما به همان میزان تأکید داشتند که قرآن حفظ شود و وقتی رحلت کردند، تمام قرآن به صورت کامل مکتوب شده بود و پیامبر(ص) تأکید داشتند که مسلمین سواد یاد بگیرند و جزو کاتبان باشند. برای نمونه وصیت پیامبر(ص) به امام علی(ع) است که همواره امام(ع) را به صورت مشخص و خاص به کتابت دعوت میکردند و هرگاه که آیهای بر پیامبر(ص) نازل میشد که امام علی(ع) نبود، وقتی حضرت(ع) خدمت رسول خدا(ص) میرسیدند، رسول خدا(ص) میگفتند این آیات بر من نازل شده است و امام(ع) نیز با دستخط خود نگارش میکردند.
در روایات داریم که وقتی میخواهید قرآن را بخوانید، حتی اگر حافظ قرآن هستید، از روی متن آن بخوانید. از امام صادق(ع) میپرسند که ما حافظ قرآن هستیم، آیا اگر قرآن را از حافظه بخوانیم افضل است یا از روی مصحف؟ امام(ع) فرمودند باید از روی مصحف قرآن را بخوانید، حتی اگر حافظ قرآن هستید. آیا نمیدانید که نظر کردن به مصحف عبادت است. بنابراین نگاه کردن بر قرآن موضوعیت دارد و نکته آموزشی در آن نهفته است.
انتهای پیام