کد خبر: 3981861
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۷
روی میز مطالعه/ «من آن توام»

سی پاره روایت خواندنی از دیدار شمس و مولانا

کتاب «من آنِ توام» روایتی تازه، دلنشین و خواندنی از زندگی «شمس تبریزی» و دیدارش با «مولانا» است که به قلم عبدالحمید ضیایی به نگارش درآمده است.

سی پاره روایت خواندنی از دیدار شمس و مولانابه گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «من آنِ توام» روایتی تازه و دلنشین از زندگی «شمس تبریزی» و دیدار او با «مولانا» به قلم عبدالحمید ضیایی به نگارش درآمده که انتشارات سوره مهر آن را روانه بازار نشر کرده است.

بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید، نخستین باران جهان، حالا چرا شمس، کسی که کفر ندارد طلب مدارد، دور خودت بچرخ یار خود تویی، بازیچه کودکان کویش کردی، وطن من دریاست، در اندرونم بشارتی است، راز شاید همین عدم حضور تو باشد، نقدی پسامدرن بر متنی کلاسیک، دیدار شمس با شمس، آیا خداوند هم تقیه کرده است و از تناقض‌های دل پشتم شکست برخی از عناوین سی‌پاره این کتاب را شامل می‌شود.

این کتاب نخستین اثری است که براساس مقالات شمس، زندگی این عارف را بازگو کرده است. زبان ادبی و شاعرانه نویسنده از ویژگی‌های برجسته این کتاب است و روایت از زبان شمس، مولانا و نویسنده روایت می‌شود. نثر این اثر خوشخوان و سبک نوشتاری آن نیز به شعر نزدیک است و با خواندن آن می‌توان در جریان فکری و معنوی شمس و مولانا قرار گرفت.

طنز ظریف در سی‌پاره دیدار شمس و مولانا

این روایت‌ها بدون پیچیدگی و ابهام بیان شده و مخاطب را با خود همراه می‌کند. در میان روایت‌ها نیز اشعاری از مولانا آمده که با همان بخش از زندگی این دو مرد بزرگ همخوانی دارد. قهرمان‌های این کتاب مولانا و شمس هستند. مولانا که مرد سجاده‌نشین باوقار و متدینی بود، در حالی شمس را ملاقات می‌کند که در چهار مدرسه معتبر دوران به تدریس علوم دینی مشغول بوده است. دیدار با شمس دریچه تازه‌ای در زندگی مولانا باز می‌کند، تا جایی به کلی دگرگون می‌شود و فقه و وعظ را رها می‌کند و اهل شور و شاعری می‌شود.

در این سی پاره گم شده از مصحف خاموشان، طنز ظریف و زیرکانه‌ای نیز به کار رفته است. همانطور که در بخشی از کتاب آمده است؛ «من علاء الدین محمد، فرزند متوسط خداوندگار هستم! می‌دانم قصه زندگی‌ام به درد مخاطبان فریب خورده این کتاب نمی‌خورد. فقط وارد این روایت شده‌ام تا بگویم که جناب شمس، آن طور‌ها هم که مؤلف ساده‌لوح این ورق‌پاره‌ها تا اینجا نوشته، آدم علیه السلامی نبوده است».

عبدالحمید ضیایی در سال ۱۳۵۴ به دنیا آمده است. دارای مدرک دکترای عرفان تطبیقی و فلسفه غرب بوده و در زمینه ادبیات، عرفان و فلسفه کتاب‌های متعددی نوشته است. «بودیسم و صوفیسم»، «کتاب تردید»، «در تناسخ کلمات»، «لیلی‌های لیبرال»، «تصحیح منظومه رامایانا» و «در ازدحام تنهایان» از معروف‌ترین آثار این نویسنده هستند. برگزاری دوره‌های بازآموزی و دانش‌افزایی زبان فارسی در دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی هند، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و دوره‌های متعدد با عنوان فلسفه در خیابان، و شرح مثنوی و عرفان‌پژوهی در دانشگاه تهران از سایر فعالیت‌های ضیایی است.

برشی از کتاب

در بخشی از این کتاب آمده است: «هیهات! هر چه در طریقت می‌بینی راه است و راه و راه! اما راهی که نه صدر و ذیل دارد، نه اول و آخر، نه فراق و وصال... مولانا هم که مدام می‌خواند: اهدنا الصراط المستقیم؛ هم رب را می‌شناخت هم طریق را، اما یک روز مردی که خرقه‌اش نمد سیاه و زمختی بود آمد، از راه به درش کرد، گمراهش کرد، گُمش کرد! آخر چرا محمدیان کلمه مستقیم را در این آیه، صفت صراط دانسته‌اند؟ خوشا احوال و تأویل احدیان که می‌گویند رهرو باید صاحب استقامت باشد و بی‌توقف! رونده راه می‌بیند یا، بنا به احوال خویش راهی می‌سازد و نخستین گام گم شدن در راه است! گم‌شدگی اتفاق است در ابتدا؛ ولی پیدا شدن در این گمراهی حقیقت طریق است.»

انتهای پیام
captcha