به گزارش ایکنا؛ در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، سینما تحت تأثیر این رویداد مهم، تغییری اساسی پیدا کرد و موضوعات به سمتی رفتند که در آن ارزشهای انقلابی و مذهبی جایگاهی ویژه داشت. «سفیر» یکی از تولیدات سینمایی بود که در آن مقطع مخاطبان فراوانی را به سینما کشاند. در این گزارش مروری دوباره به فیلمی خواهیم داشت که در آن گوشهای از عاشورا روایت شده است.
«سفیر» فیلمی به کارگردانی فریبرز صالح و نویسندگی فریبرز صالح و کیهان رهگذار است. این اثر سینمایی در سال ۱۳۶۱ خورشیدی ساخته شد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. بنیاد مستضعفان که تهیهکننده فیلم است، هزینه فیلم را 9 میلیون تومان اعلام کرده است. نکته جالب اینکه در این فیلم، هیچ هنرپیشه زن بکار گرفته نشده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده؛ قیس بن مسهر با نامهای از سوی حسین بن علی برای سلیمان بن صرد خزاعی راهی کوفه میشود که در راه از سوی ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر میشوند و به زندان میافتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه حسین بن علی(ع) از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته، اما علیه یزید سخنرانی میکند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد کشته میشود.
درباره این فیلم نقدهای متعددی در زمان اکران صورت گرفت. یکی از این نقدها که مربوط به سومین شماره ماهنامه فیلم میشود، چنین بود: «سفیر به عنوان نخستین تجربه یک فیلمساز ایرانی در زمینه کارگردانی یک فیلم به اصطلاح عظیم، آنگونه که از پیش تصور میشد، ناموفق نیست. لباس سیاهی لشکرهای فیلم، مثل فیلمهای تاریخی پارس فیلم تازه از خیاطی نیامده و برقش چشم را نمیزند، کنترل کارگردان بر صحنههای شلوغ چشمگیر است و باز مثل فیلمهای تاریخی پارس فیلم، در صحنههای زد و خورد، افراد به جای گلاویز شدن با هم شوخی نمیکنند... سفیر، یک فیلم قصهگو است، قصهای را تخت و هموار میگوید. هیچگاه ملال آور نمیشود و به رغم طولانی بودن فیلم، تماشاگر را به دنبال خود میکشد.»
فریبرز صالح، کارگردان فیلم در گفتگویی با ماهنامه فیلم در سال ١٣۶۲ درباره مشکلات ساخت فیلم سفیر گفته است: «... من آن همه سیاهی لشکر را با چنگ و دندان نگه داشتم و مدام دلهره این را داشتم که مبادا فردا نیایند. لباسهایشان را در میآوردند و به گوشهای میانداختند و روز بعد نمیدانستند که دیروز چه لباسی را برتن داشتهاند، و ما باید حواسمان جمع میبود. سی تا اسب، با گدایی فراهم کردیم و هراس این که قبل از پایان کار، آنها را از ما بگیرند، آسودهمان نمیگذاشت. محل مناسب برای فیلمبرداری وجود نداشت و گاهی دو محل فیلمبرداری هفتصد کیلومتر با یکدیگر فاصله داشت، زیرا امکان دکور زدن نداشتیم. به هر نهادی برای درخواست کمک انسانی و تجهیزات میرفتیم، درگیر جنگ بود. طول مدت فیلمبرداری ما هفت ماهونیم بود که از این مدت، سه ماهونیم به دلیل نداشتن امکانات در حال حمل و نقل و رفت و آمد بودیم.»
وی در گفتوگویی دیگر گفته بود؛ «با ساخت فیلم «سفیر» باعث به وجود آمدن جرأت در فیلمسازان شدم. در واقع «سفیر» تبدیل به الگویی برای ساختن این نوع فیلمها شد. من اوایل انقلاب این فیلم را به جمهوری اسلامی تقدیم کردم.
بزرگترین حسنی که ساخت این فیلم برای من داشت، اعتباری بود که به من بخشید. بعد از ساخت و پخش «سفیر» مقام معظم رهبری ارزش زیادی برای من قائل شده و بسیار شایسته با من برخورد کردند، زیرا اوایل انقلاب چنین فیلمی ساخته نشده و شرایط تولید این گونه آثار نیز بسیار سخت بود.
قرار بود «روز واقعه» را من بسازم. برای ساخت آن دوبار قرارداد بستم. حتی لوکیشنهای مربوطه را هم دیده و انتخاب کرده بودم. لازم است بگویم اگر این فیلم را میساختم، تفاوتهای زیادی با این نسخهای که ساخته شد مشاهده میکردیم. من فیلم را عوض میکردم. اما باید تأکید کنم که آقای اسدی نیز بسیار خوب از عهده ساخت «روز واقعه» برآمد و در نهایت موفق شد.
این کارها جزو پروژههای دولتی محسوب میشوند و خصوصی نیستند، بنابراین هنگامی که صحبت آن به میان میآید و متقاضی ساخت چنین آثاری وجود دارد، باید بودجه مناسب را در اختیار فیلمساز قرار داده و با فراهم کردن شرایط مناسب، زمینه را آماده کنند. در این بین نقش اصلی را دولت و وزارت ارشاد دارند.
زمانی که قصد ساختن «سفیر» را داشتم، خیلیها به من گفتند که امکانات مورد نیاز فراهم نیست. پس آن را نساز. اما من تصمیم گرفته بودم که آن را بسازم. هنگامی که تصمیم به انجام کاری میگیرم، به طور حتم آن را عملی میکنم. محال است که کسی بتواند مرا از انجام آن منصرف کند. «سفیر» را با علم به اینکه شرایط و جو، خیلی مساعد نیست ساختم. برای این فیلم کل ایران را گشتم تا دکور نسازم. لوکیشنهایی را یافتیم که احتیاج به ساخت دکور نباشد. مگر معدود دکورهایی مانند بارگاه.
صحنهای از زدن سر در فیلم وجود دارد. هنگامی که کارگردانهای خارجی برای تماشا آمده بودند، با دیدن این صحنه از جای خود پریدند. این صحنه را قرار بود در کاشان بگیریم. اما به دلیل کمبود امکانات به من گفتند که نمیشود آن گونه که مد نظر است، این صحنه را بگیریم و با استفاده از تجهیزات الکترونیکی سر را بزن. اما من به فیلمبردار گفتم که همین جا آن طور که میخواهم این کار را انجام میدهم. سرانجام هم موفق شدم و طوری سکانس را ساختم که در نظر داشتم؛ به شکلی که هنوز این صحنه در خاطرهها هست. هرگاه جایی میروم و خود را معرفی میکنم، همه با به یادآوری این صحنه میگویند، شما همانی که این فیلم را ساخته و از این صحنه به یاد ماندنی صحبت میکنند.
وقتی كارگردانی «سفیر» به من پیشنهاد شد، پس از مطالعه دیدم سوژه بسیار وسیعتر، جادارتر و با ارزشتر از آن است كه در اختیار من گذاشتهاند، بنابراین پس از مشورت با آقای حداد عادل كه آن موقع در تلویزیون حضور داشتند و با موافقت ایشان فیلمنامه كوتاه را با همكاری زندهیاد كیهان رهگذر به فیلمنامه سینمایی مبدل كردیم و بودجه آن را هم شهید بزرگوار یوسفكلاهدوز از سپاه پاسداران تأمین کردند و ماحصل كار، آن شد كه ملاحظه میكنید.»
این كارگردان درباره بازیگران این فیلم هم چنین توضیح میدهد: «تا بوده، اكثریت هنرمندان این مرز و بوم، هنرمندانی غریزی بودهاند. من با عرقریزی روح، چانهانداختن و حوصله، حس خلاقه بازیگران فیلم «سفیر» را تهییج كرده و تقریباً به هدفم رسیدم. ولی یادآوری میكنم كه بازیگران سینمای ما ـ بهجز معدودی انگشتشمار ـ مطالعه تئوری و تمرین فیزیكی ندارند. آنها جوهره هنر نقشآفرینی را كشف نكردهاند و هر چهدارند غریزی است نه اكتسابی.
فرامرز قریبان هم درباره حضور در این فیلم گفته است: «من سفری به آمریکا داشتم که سال ۵۹ برگشتم، اولین فیلم بعد از انقلاب بنده «سفیر» به کارگردانی فریبرز صالح است که فیلمبرداریاش اواخر پاییز شروع شد که با وسواسی که کارگردان داشت تا اواخر سال ۶۰ ادامه داشت و فینال فیلم در گرمای بسیار طاقتفرسای برازجان فیلمبرداری شد و فیلم در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.»
وی درباره کمبود منابع تاریخی درباره شخصیت قیس بن مسهر گفته است: متاسفانه در فیلم «سفیر» این مشکل را داشتم. من تاریخ اسلام را خواندم، اما درباره این شخصیت بیشتر از یک خط به اشاره نیافتم. جایی را هم نداشتم که بگردم و توضیح بیشتری درباره آن پیدا کنم.
اسماعیل فریبرز صالح فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۴۷ با بازی در فیلم کشتی نوح به کارگردانی خسرو پرویزی آغاز کرد و مدتی نیز به کار دوبله فیلم اشتغال داشت. او در سال ۱۳۴۹ به انگلستان رفت و در زمینهٔ سینما مطالعه و تحصیل کرد که سه فیلم کوتاه حاصل این دوره بود.
در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و پس از ساختن فیلم کوتاه «کتیبه» براساس شعری از مهدی اخوان ثالث، وی یک فیلم آموزشی برای تلویزیون ساخت و مجدداً به خارج از کشور سفر کرد. پس از بازگشت از این سفر در سال ۱۳۵۳ در تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد. وی در سال ۱۳۵۶ پنج قسمت از سریال «چنگک» و فیلم بلندی به نام «دام نامرئی» ساخت.
فریبرز صالح بعد از انقلاب، فیلم مذهبی «سفیر» را ساخت؛ فیلمی خوش ساخت و مخاطب پسند و در عین حال مطلوب مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی، ولی صالح بعد از تولید این فیلم، جز ساخت یک فیلم سینمایی با عنوان «مرگ پلنگ»، کار سینمایی دیگری تولید نکرد.
انتهای پیام