گل شش‌ماهه بوی یاس و لاله توأمان دارد + صوت
کد خبر: 3990442
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۹
ترکیب‌بندی تقدیمی به حضرت علی اصغر (ع)

گل شش‌ماهه بوی یاس و لاله توأمان دارد + صوت

نغمه مستشارنظامی از شاعران کشورمان تازه‌ترین ترکیب‌بند خود با عنوان «گل شش ماهه» را به حضرت علی اصغر(ع) و به نیت شفای کودکان بیمار تقدیم کرد.

یک شاعر «گل شش ماهه» را به حضرت علی اصغر (ع)  تقدیم کرد + صوتبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ نغمه مستشارنظامی از شاعران جوان کشور نوسروده خود در قالب ترکیب‌بند را با عنوان «گل شش ماهه» به حضرت علی اصغر(ع) تقدیم کرد.
علیرضا قزوه درباره این ترکیب‌بند گفته است؛ گمان نمی‌کنم تاکنون از خانم‌های شاعر کسی به اندازه خانم مستشارنظامی درباره کربلا ترکیب‌بند گفته باشد و این در هزار سال ادب فارسی مسبوق به سابقه نیست. ترکیب‌بند علی اصغر(ع) هم کار بسیار خوبی است. به ویژه بند آخر بسیار حماسی و محزون است. 
 
در ادامه این ترکیب‌بند را می‌خوانید:
 
بند اول
 
گلاب تازه در جام جهان آورده لبخندی
‎برای پاسدار دین رباب آورده فرزندی
 
‎چه فرزندی که شهد از خنده‌هایش وام می‌گیرد
‎شکرریز و شکررفتار، شیرین‌تر ز هر قندی
 
‎ملائک گاهوارش را به نوری سبز پوشانده
‎برایش دود می‌کردند از هر سوی اسپندی
 
‎برای خواهرانش یک جهان نور است و آرامش
‎برای عمه جان زینب، ندارد مثل و مانندی
 
‎عمو عباس آبی ریخت بر لب‌های گلگونش
‎پدر با بوسه زد بر حلق شیرینش گلوبندی
 
‎برایش از علی خواند و علی نامید او را هم
‎ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
 
****
‎سحر می‌ریخت از حلقوم اصغر یک جهان آواز
‎قلم را آن زبان نبوَد که سرّ عشق گوید باز
 
****
بند دوم
 
نسیم دشت عطر گاهوارش را پراکنده
سحر، آرامش چشم خمارش را پراکنده
 
هیاهوی ملائک در هوای دیدن رویش
به خیمه عطر موی تابدارش را پراکنده
 
گل شش‌ماهه بوی یاس و لاله توأمان دارد
شمیم عطر‌های یادگارش را پراکنده
 
نهال نورسی در باغ طوبی سر برآورده
چه بی‌رحمانه طوفان شاخسارش را پراکنده
 
به یاد نوبهار پرپر دردانه زهرا
میان دشت، بابا، لاله‌زارش را پراکنده
 
به سمت آسمان، خون علی اصغر خود را
غم و اندوه قلب داغدارش را پراکنده
 
به جای دانه تسبیح در سجاده عالم
هزاران دانه سرخ انارش را پراکنده 
 
***
 بخواب‌ ای آسمان شرمنده روی تو لالایی
 معطر شد جهان از حلقه موی تو لالایی
***
 
بند سوم
 
به میدان می‌رود آقا و آقازاده در دستش
برای یاری بابا، پسر، آماده در دستش
 
به میدان رفت نوری، کوری چشمان خفاشان
عزیز سرور آزادگان، آزاده در دستش
 
به میدان رفت با لب‌های عطشان وارث باران
به اثبات کلام خود دلیلی ساده در دستش
 
به میدان رفت و بغضی می‌فشارد حلق عالم را
دلیل راه حق، تنها، مسیر جاده در دستش
 
نگاه تار ره‌گم‌کردگان، اما نمی‌بیند
خدا باب الحوائج را به مولا داده در دستش
 
نشان کردند صهبا را در آن مینای شش‌ماهه
میان دشت، ساقی، جام سرخ باده در دستش
 
به سمت خیمه باز آورد آقا‌زاده را آقا
عقیق و لعل و مرجان، گل به گل افتاده در دستش
 
***
 عطش را در گلوی غنچه، تنها ساقه می‌فهمد 
 نگاه آخر نوباوه را قنداقه می‌فهمد
***
 
‎بند چهارم
 
نگاهش العطش را ترجمانی دیگر آورده
‎سکوت دردناکش اشک دنیا را در‌آورده
 
‎عموعباس بی‌شک مشت آبی داشت تا اصغر
‎ولی افسوس تیر از چشم‌هایش سر در‌آورده
 
‎پدر روشن‌ترین نور صداقت بود و دینداری
‎به اثبات سخن‌هایش دلیلی بهتر آورده 
 
‎ کدامین قلب سنگی در جواب حضرت باران 
‎به جای آب، پیکانی به سمت حنجرآورده
 
‎خلیل کربلا دشت بلا را می‌کند نفرین
‎که اسماعیل را مذبوح نزد هاجر آورده
 
‎به میدان می‌رود بار دگر این بار بی‌اصغر
‎ برای یاری دین خدا، تنها، سر آورده
 
***
 جهان بعد از تو دیگر جای ماندن نیست فرزندم
 شهید شیرخوارم، نور چشمم، ماه دلبندم
***
 
بند پنجم
 
شهید داغ هجران تو با خنجر نمی‌میرد
که نقش خنده‌ات در این دو چشم‌تر نمی‌میرد
 
پس از فرزند خود با هر نفس جان می‌دهد بابا
هلا شمشیر‌ها شرمی که او دیگر نمی‌میرد
 
نه مشکی مانده در این دشت خونین دل، نه سقایی
چرا صهبا نمی‌جوشد چرا ساغر نمی‌میرد
 
حرم امن است با مردان جان بر‌کف در این میدان
که آیین علمداری در این کشور نمی‌میرد
 
محبان علیِ اصغر تو مرد میدانند
در ایران شور عشق آل پیغمبر نمی‌میرد
 
هزاران بار دیگر در دمشق و غزه و کابل
شهیدش کرده‌اند، اما علی اصغر نمی‌میرد
 
***
 علی اصغر فراوان است در آغوش گهواره 
 بخوان مادر حدیث عشق را در گوش گهواره
***
بند ششم
 
طنین روضه در شب‌های نخلستان؛ علی اصغر
یل میدان علی‌اکبر، گل میدان علی‌اصغر
 
نمانده یار و یاور در میان لشکر بابا
به راه دین حق همراه و پشتیبان علی اصغر
 
دلیل گونه‌های شرم‌آگین گل سوری
دلیل اشک‌های ممتد باران علی اصغر
 
چو عطر یاس در سرتاسر عالم بهارافزا
چو شاخ گل میان باد، دست افشان علی اصغر
 
در این دنیای ناآرام، نامش نور، ذکرش گل
در این دریای موجاموج کشتیبان علی اصغر
 
توسل کن به یک تار نخ از قنداق خونینش
هزاران درد دل را می‌کند درمان علی اصغر
***
 تویی باب الحوائج حاجت ما را تو می‌دانی
 برای خاک تشنه مژده لبخند بارانی
***
 
در ادامه دکلمه این ترکیب‌بند را با صدای علیرضا مختارپور بشنوید:
 
کد
انتهای پیام
captcha