به گزارش ایکنا، نشست علمی «مقتلنگاری و مقاتل معتبر واقعه عاشورا» شب گذشته 22 مردادماه با سخنرانی عباس برومند اعلم، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، به همت سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی برگزار شد.
متن جلسه از نظر میگذرد؛
سنت تاریخنگاری در تمدن مسلمانان از دوران حیات پیامبر(ص) اسلام آغاز شد و سیرهنگاری و مغازینگاری به عنوان دو گونه تاریخنگاری برای ثبت و ضبط سنت نبوی آغاز شد. علتش هم صرفا بحث تاریخنگاری نبود البته تاریخنگاری مهم بود چون هویتبخش بود اما مسئله مهمتر این بود که سیره و سنت پیامبر(ص) برای همه مسلمین حجیت شرعی داشت. مسلمانان برای اینکه بتوانند دیندارانه زندگی کنند نیاز داشتند تمام زوایای زندگی پیامبر(ص) را بدانند. بعدا در فرایندی این روند توسعه پیدا کرد.
نکته مهم این است که ما در گونههای مختلف تاریخنگاری در قرن اول هجری شاهد ظهور نوعی تاریخنگاری هستیم که معطوف به حوادث مهم یا درگذشت یا قتل شخصیتهای مهم و اثرگذار صدر اسلام است. پیش از آغاز نگارش مقتل درباره شهادت امام حسین(ع) سنت مقتلنگاری وجود داشت. مثلا برای عثمان بن عفان مقتل داریم، برای امیرالمومنین(ع) مقتل داریم، برای حجر بن عدی مقتل داریم. بنابراین مقتلنگاری یک سنتی بود برای بزرگداشت رجال و شخصیتهای اثرگذار صدر اسلام. طبیعتا به سبب شخصیت محوری اباعبدالله(ع) و کیفیت شهادت ایشان که بسیار نوع خاصی است، مقاتلی در همان اواخر قرن اول هجری درباره ایشان نوشته شد.
هر چقدر در تاریخ جلو آمدیم و در زمان حرکت کردیم مقاتل و مقتلنگاری، در حادثه کربلا تعیّن پیدا کرد یعنی آرام آرام مقتلنویسی درباره سایر شخصیتها فروکش کرد یا به انواع دیگری از تاریخنگاری بدل شد و آنچه باقی ماند چیزی بود که مربوط به کربلا بود. از قرن دوم وقتی مطلق کلمه مقتل را استفاده میکنید، مشخص است منظورتان مقتلالحسین است. بنابراین مقتلنگاری در گذر زمان به دلیل شخصیت اباعبدالله در امام حسین(ع) منحصر شد و مقتلنگاری، مقتلالحسیننگاری شد.
طبیعتا این سنت مثل همه گونههای دیگر تاریخی در طول زمان تحول پیدا کرد و حتی فربه شد. گاهی دچار آسیبهایی شد که خودش یک ژانر مطالعاتی است یعنی امروز که با هم صحبت میکنیم وارث هزار و دویست سال سنت مقتلنگاری هستیم. اینها امروز یک ژانر مطالعاتی هستند. در اینجا یک نکته بسیار مهم مطرح است و آن اینکه مقتل و مقتلنگاریها فقط مخاطب متخصص ندارند، مخاطب کربلا تودههای مردم هستند و همه مردم درگیر مقتلخوانی هستند. بنابراین مهم است درصدی از حساسیت را داشته باشیم. لازم نیست وقتی با متون مقتل مواجه میشویم حساسیت مورخانه داشته باشیم ولی با توجه به تاثیری که حادثه عاشورا بر زندگی ما داشته است ضروری است درصدی از حساسیت را داشته باشیم و هر مطلبی را قبول نکنیم. مضاف بر اینکه باید این سنت مبارک را احیا کنیم. این سنت مبارکی بوده که شیعیان در محافل مذهبی مقتل میخواندند اما الآن مدتی است این سنت مقتلخوانی را که پشتوانه هزار و دویست ساله دارد کنار گذاشتیم و به ذوقیات فردی روی آوردیم.
اگر بخواهیم مقاتل را تقسیمبندی کنیم میتوانیم سه دوره تاریخی را برای مقتلنگاری امام حسین(ع) در نظر بگیریم. یک دوره از اوایل قرن دوم آغاز میشود و تا اواخر قرن پنجم ادامه دارد. مقاتل این دوره به لحاظ تاریخی و ثبت وقایع تاریخی بسیار ضریب دقت بالایی دارند و مطمئن و واقعگرا هستند و بیشتر هدفشان این بوده است خود ماجرا را توضیح بدهند و خود حادثه را درست به مخاطب منتقل کنند یعنی دغدغه ثبت این واقعه برای انتقال به نسلهای بعد بوده است. من نمیگویم به این مقاتل نقدی وارد نیست ولی میزان نقد بسیار اندک است. بگذارید برای هر دوره چند مثال بزنم. مثلا یکی از بهترین و موثقترین مقاتلی که از حادثه کربلا به دست ما رسیده است، مقتل ابیمخنف است. او در اوایل قرن دوم مقتل خودش را نوشت. مقتل او صد و سیزده روایت را از خروج اباعبدالله از مدینه تا ماجرای اسرا نقل میکند و عموما همه روایتها سلسله سند مشخص دارد. به شخصیتهایی میرسد که یا خودشان در کربلا حضور داشتند یا همزمان با حادثه کربلا زیستند. دسته دیگر هم مربوط به کسانی است که با یک واسطه یا حداکثر دو واسطه روایت را نقل میکنند.
وقتی شما با چنین چیزی روبرو هستید میتوانید به گزارشهای ابیمخنف اعتماد کنید. گزارشهای او بسیار روان و رئال است و هیچ چیزی که با مبانی عقلی منافات داشته باشد در آن نیست. چرا؟ چون او یک مورخ حرفهای و متعهد است و همه دغدغهاش این است که گزارش دقیقی از حادثه کربلا ارائه کند. پس در پنج قرن اول هجری یک مقتلنگاری قابل دفاع داریم.
از قرن ششم به بعد اتفاقاتی میافتد و تحولی در سنت مقتلنگاری رخ میدهد. آن تحول جابجایی هدف است. هدفی که مقتلنگاری پنج قرن اول داشت، ارائه یک گزارش دقیق بود. این هدف در حد فاصل قرن پنج تا دهم دچار تغییر میشود و هدف این میشود که احساسات مردم برانگیخته شود و به ثواب مصیبت برسند. شما این فضا را خیلی آرام و نرم لمس میکنید. اول این دوره، شما مقتل خوارزمی را دارید. البته کار او در مقتلش ستودنی است. او یک سنی حنفی است و به خاطر علقه شخصی نسبت به اباعبدالله(ع) و هم تحت تاثیر فضای سیاسی قرن ششم خوارزم این مقتل را مینگارد. ایشان به خاطر نگارش این کتاب هزاران کیلومتر صفر میرود، مکاتبات متعددی با علمای شیعه میکند و تمام تلاش خودش را میکند که یک کار موثق ارائه کند ولی کار او شروع این انحراف است. خطاهای او از جنس خطا در ثبت رویداد و تشخیص صحت واقعه تاریخی است.
وقتی جلوتر میروید و به قرن هفتم میرسید این تغییر کاملا محسوس است. شاخصترین مقاتل این دوره لهوف سیدبن طاووس است یا روضهالواعظین است. وقتی شما لهوف را میخوانید تغییر هدف را به وضوح میبینید. خود سیدبنطاوس در مقدمه لهوف میگوید هدفم این بوده است؛ کسانی که به زیارت اباعبدالله میروند با خواندن این کتاب آمادگی روحی و معنوی پیدا کنند و بتوانند از ثواب گریه بر حسین(ع) بهرهمند شوند، این عین عبارت سید است. وقتی هدفگذاری در یک پروژه تغییر کرد، شاکله هم عوض میشود.
هر چقدر به قرن دهم هجری نزدیک میشویم اوضاع بدتر هم میشود و به مرور عناصر صوفیانه وارد مقاتل میشود. شاید درخشانترین نمونه آن «روضهالشهدا» باشد. مولف آن یک عالم سنی اهل هرات با گرایشات صوفیانه است. این کتاب، مقتلنگاری را به طور کامل از ریل خودش خارج میکند. کتاب او اولین مقتل زیبا به زبان فارسی است و توده مردم و منبریهای کمسواد که توان مراجعه به مقاتل عربی را نداشتند با نگارش این کتاب نجات پیدا میکنند. از آن زمان بود که سنت روضهخوانی رواج پیدا کند که به معنای خواندن کتاب روضهالشهدا بود. در دوره قاجاریه برخی ترمز میبرند و کتاب «اسرارالشهاده» دربندی نوشته میشود که قله تحریف واقعه عاشورا است.
اتفاق مبارکی که در یک صد سال اخیر میافتد و مقتلنگاری را نجات میدهد، یک رنسانسی است که در این مسئله اتفاق افتاد. پرچمدار این جریان محمد ابراهیم نواب تهرانی؛ مولف کتاب «فیض الدموع» و شیخ عباس قمی صاحب «نفس المهموم» است. اینها پرچمداران بازگشت هستند، پرچمداران اصلاح هستند. این دو کتاب نمایندگان مقاتلی هستند که همه تلاششان را میکنند که انحرافات را از متن مقتل بزدایند و دوباره ما را به مقاتل صحیح برگردانند. اینکه در زمانی که هژمونی اسرارالشهاده برقرار است کسی بیاید به برخی متون و روایتها حمله کند کار آسانی نیست. پس کار این دو شخصیت را دست کم نگیرید. از آن زمان تلاشها برای اصلاح آغاز میشود و همچنان هم ادامه دارد.
انتهای پیام