به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رحیم نوبهار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، شامگاه 24 مرداد در نشست علمی «ظلمستیزی و عقلانیت» از سلسلهنشستهای «عاشورا و امروز ما» گفت: براساس باورهای دینی، همانطور که ظلم حرام است کمک به ظلم هم حرام است. نقل است که امام صادق(ع) از صفوان که شترهایش را به هارون برای سفر حج کرایه داده بود انتقاد کردند و فرمودند همین که شترهای تو در اختیار اوست، دوست داری او سالم برگردد و همین مقدار اعانه به ظلم و ظالم هم پذیرفتنی نیست و باید به این آموزههای نورانی افتخار کنیم.
وی افزود: مسئله مذموم دیگر رکون به ظالمین است. علامه طباطبایی(ره) رکون را نوعی اعتماد همراه با تمایل برشمرده و فرموده است که رکون میتواند در امر دینی باشد، یعنی انسان دین را به مذاق و برای خوشامد ظالمان تفسیر کند یا از چیزهایی که آنها نمیپسندند دم فروبندد و تأکید میکند که واگذاری امور عمومی جامعه به ظالمان هم رکون بالاتری است. مردم وظیفه دارند که به لحاظ شرعی و اخلاقی امورشان را به افراد شایسته وکالت بدهند ولی نباید این امور به دست ظالمان سپرده شود.
نوبهار تصریح کرد: مسئله دیگر رغبت به ظالمین است ولو اینکه مستلزم مباشرت به ظلم و کمک به ظالم هم نباشد؛ این رغبت به شدت در ادبیات دینی ما نکوهش شده است. ضمن اینکه عقل هم ظلم و کمک به ظالم را زشت و ناپسند میشمارد. اگر بدانیم مظلومی تحت ظلم است و اقدام کنیم ولو اینکه توهینی به ما شود و خسارتی ببینیم، نافی مسئولیت ما نیست.
وی با طرح این سؤال که قیود مبارزه با این ظلم چیست؟ گفت: امام علی(ع) در وصیتنامه خود فرمودند: «کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا.» ما در صورتی حق داریم با ظلم مبارزه کنیم که اقدام ما به رفع یا دستکم به کاهش ظلم منجر شود؛ برخی فقها بیان کردهاند که اگر فردی زعیم مسلمین را مجبور کند که در حضور جمیع مسلمین باده بنوشد وگرنه او را خواهد کشت، این برای فرد عادی مسلمان چون ضرر جانی دارد جایز است ولی برای رهبر مسلمین جایز نیست، چون سبب وهن اسلام است.
نوبهار با بیان اینکه امام حسین(ع) با توجه به سوابق مردم کوفه و قساوت قلب یزید میدانست که موفق نخواهد شد. پس چرا قیام کرد؟ ادامه داد: ابن خلدون هم چنین تعریضی به امام حسین(ع) زده که چرا وقتی میدانست قیامش بینتیجه است چنین کاری کرد؟ ابن خلدون در فهم نتیجه دچار اشتباه است؛ همین که امروز بعد از 1400 سال نام حسین(ع) و قیام او زبانزد و الگوست نشانه نتیجهبخش بودن قیامش است. امام حسین(ع) سلسله اهدافی را که کاملا عقلانی بود طراحی کردند و امروز با گذشت زمان بهتر میتوان این اهداف را تحلیل کرد.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه آیا قدرت شرط تکلیف است؟ تصریح کرد: مسلماً قدرت شرط تکلیف است و در این صورت در مبارزه اجتماعی با ستم باید قدرتمان را برآورد کنیم. حسین(ع) هم این طور نبود که با 72 نفر ولو شجاع و مؤمن و آماده شهادت با هزاران نفر از لشکر دشمن مقابله کند. به همین دلیل چندین سخنرانی فرمودند تا بتوانند جلوی نزاع را بگیرند و دلهای منحرف را بیدار کنند.
نوبهار ادامه داد: امروز در چین و چچن، فلسطین اشغالی، یمن و افغانستان مسلمانان تحت ظلم و ستم قرار دارند ولی آیا ملت ایران با توجه به مقدورات محدودش میتواند از همه اینها حمایت کند؟ توان ملی ما باید ارزیابی شود و این موقفی است که باید کارشناسان مختلف اقتصادی، سیاسی و ... نظر بدهند. همانطور که حفظ کرامت مسلمین دیگر مهم است حفظ کرامت مردم ایران هم اهمیت دارد و نباید این کرامت در صفوف برخی مواد غذایی زیر سؤال برود. اگر ما لشکری را برای مبارزه با ستم بسیج میکنیم، نمیتوان الزام و اجبار کرد. در لشکر حسین(ع) هم یک نفر از روی اجبار و زور حضور ندارد.
استاد دانشگاه مفید اظهار کرد: مسئله دیگر اولویت مبارزه با ستم به مثابه یک نهاد در مقایسه با مبارزه با فرد ستمگر است؛ بسیار گفته میشود که مسئله حسین(ع)، شخص یزید بود. البته این طور بود، زیرا او فردی نااهل و ظالم بود و خودش را امیرمؤمنان مینامید ولی مبارزه با سازوکار و نهادها و ساختارهای ظالمانه از مبارزه با شخص فراتر است. با توجه به این معیارها، امام(ع) در مسیر مبارزه با ستم همه این معیارها را در نظر گرفتند. امام(ع) وقتی مدینه را به سمت مکه و حرم امن الهی ترک کردند امنیت جانی نداشتند.
وی افزود: وقتی به ایشان پیشنهاد شد که از مسیر غیراصلی بروید نپذیرفتند و به قضای الهی تن دادند و در مکه با افرادی که جایگاهی داشتند رایزنی کردند. بیعت تحمیلی یزید بدعت بزرگی در اسلام بود، زیرا اگر برخی نبوت و امامت را تبدیل به خلافت کردند، معاویه نظام خلافت را تبدیل به شاهنشاهی کرد و این چیزی نبود که امام حسین(ع) بتواند از آن بگذرد؛ اگر فردی عادی با چنین صحنهای مواجه بود، شاید به خاطر خطر جانی میتوانست تقیه کند ولی امام حسین(ع) مجاز به سکوت نبود.
نوبهار با ذکر اینکه ما به کلیت علم معصومانه امام(ع) معتقدیم، اظهار کرد: تمامی اقدامات حسین(ع) در چارچوب عقلانیت شیعی قابل توجیه و تحلیل است؛ فرمودند که این همه نامه به من رسیده و من وظیفه دارم که بیتفاوت نباشم و اگر مردم پشیمان شدند بازمیگردم. بنابراین اگر عاشورا را صرفاً وظیفه شخصی امام(ع) و ماموریتی الهی بدانیم، نمیتواند برای مردم دوره دیگر و حتی زمان خود الگو باشد و مسیر حرکت امام(ع) کاملا عقلانی بود. یزید از امام(ع) بیعت میخواست و امام شرعا و عقلا مجاز به این کار نبود. امام(ع) پیشنهاد مذاکره داد و چندین بار خطبه خواند که چرا میخواهید دستتان را به خون پاک من و پیروانم آغشته کنید؟ امام(ع) را بر سر دوراهی شهادت و بیعت قرار داده بودند. امام(ع) گرچه در خطبهها و بیاناتشان به فساد اقتصادی اشاره کردند ولی اولویت امام(ع) مبارزه با فساد سیاسی دستگاه حاکم و بیعت گرفتن زورمدارانه از نخبگان بود.
نوبهار تصریح کرد: در منابر بر شرابخواری یزید تأکید زیادی میشود و مایه وهن اسلام است که کسی خود را امیر مؤمنان بداند و شراب بخورد، ولی مهمتر اینکه نظام یزیدی جامعه را به عبودیت خود دعوت میکرد و جامعه را به دو بخش اموی و علوی تقسیم کرده بود و هر که را گمان میکردند علوی است از میان برمیداشتند و چنین جامعهای برای امام(ع) قابل تحمل نبود. ما نباید به نام امام(ع) و مجلس عزاداری بگوییم و بنویسیم که جان در مکتب امام حسین(ع) بیارزش است. کما اینکه ایشان خواست که به او فرصت بدهند تا بازگردد ولی اجازه ندادند. گاه انبوهی از جمعیت چند ساعت کنار هم هستند و متأسفانه از اهداف و کرامتی که امام(ع) به دنبال آن بود خبری نیست. حال آنکه مجالس عزاداری باید جای معرفتآموزی در کنار نوحه و روضه باشد.
انتهای پیام