هدیه رهبر معظم انقلاب به شاعر عاشورایی / مستشارنظامی: برکت اشعارم از «طیب‌ الله» حضرت آقاست
کد خبر: 3994270
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷

هدیه رهبر معظم انقلاب به شاعر عاشورایی / مستشارنظامی: برکت اشعارم از «طیب‌ الله» حضرت آقاست

رهبر معظم انقلاب پس از انتشار ترکیب‌بند عاشورایی نغمه مستشارنظامی از این سروده تمجید کردند.

هدیه رهبررمعظم انقلاب به شاعر عاشورایی/ مستشار نظامی: برکت اشعارم از طیب‌الله حضرت آقاستبه گزارش ایکنا؛ پس از انتشار ترکیب بند عاشورایی نغمه مستشارنظامی از شاعران کشورمان درباره حضرت علی اصغر(ع)، مقام معظم رهبری از این سروده تقدیر کردند و هدایایی از سوی دفتر معظم‌له برای این شاعر فرستاده شد.
 
مقام معظم رهبری سال ۹۸ نیز از ترکیب‌بند این بانوی شاعر تمجید کرده بودند. نغمه مستشارنظامی پیشتر گفته بود: هر برکتی در اشعارم بوده از «طیب الله» حضرت آقاست و به موجب شاگردی ایشان است که سرودن این ترکیب‌بند‌ها از عاشورای ۶ سال پیش آغاز شد.
 
وی در توضیح بیشتر ضمن اشاره به سرودن مداوم ترکیب‌بند‌های عاشورایی تصریح کرد: سال ۹۸ که برای ششمین سال قصد ادای نذر فرهنگی‌ام را داشتم، در دهه اول محرم با دل شکسته نیت کردم که در برای ادامه این راه نشانه‌ای در مسیرم قرار دهند. فردای آن روز اسکناس متبرکی از حرم سیدالشهدا به دستم رسید و روز بعد از آن از دفتر مقام معظم رهبری با بنده تماس گرفتند و پرسیدند: «شما ترکیب‌بندی سروده‌اید و سال ۹۵ خدمت حضرت آقا تقدیم کرده‌اید؟» عرض کردم: بله. از آن سوی تلفن گفتند: ایشان ترکیب‌بند را خوانده‌اند و پیامی برایتان داشتند، فرموده‌اند: «در روز تاسوعا این ترکیب‌بند زیبا و با صفا را خواندم و صفا کردم، از شاعر محترم متشکرم».
 
مستشار نظامی ادامه داد: با شنیدن پیام حضرت آقا، اشک از چشمانم سرازیر شد؛ چون دقیقاً در روز تاسوعا نیت کرده بودم، حس کردم آن بزرگواران از طریق این سید گرانقدر این پیام را به من و همه شاعران اهل بیت (ع) رسانده‌اند که «ما شما را از یاد نمی‌بریم». خدا را شکر که سایه امین انقلاب بر سر ما شاعران و عاشقان اهل بیت است.
 
هدیه رهبررمعظم انقلاب به شاعر عاشورایی/ مستشار نظامی: برکت اشعارم از طیب‌الله حضرت آقاست
 
در ادامه این ترکیب‌بند را که عنوانش «گل شش ماهه» است، می‌خوانید:
 
بند اول
 
گلاب تازه در جام جهان آورده لبخندی
‎برای پاسدار دین رباب آورده فرزندی
 
‎چه فرزندی که شهد از خنده‌هایش وام می‌گیرد
‎شکرریز و شکررفتار، شیرین‌تر ز هر قندی
 
‎ملائک گاهوارش را به نوری سبز پوشانده
‎برایش دود می‌کردند از هر سوی اسپندی
 
‎برای خواهرانش یک جهان نور است و آرامش
‎برای عمه جان زینب، ندارد مثل و مانندی
 
‎عمو عباس آبی ریخت بر لب‌های گلگونش
‎پدر با بوسه زد بر حلق شیرینش گلوبندی
 
‎برایش از علی خواند و علی نامید او را هم
‎ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
 
****
‎سحر می‌ریخت از حلقوم اصغر یک جهان آواز
‎قلم را آن زبان نبوَد که سرّ عشق گوید باز
 
****
بند دوم
 
نسیم دشت عطر گاهوارش را پراکنده
سحر، آرامش چشم خمارش را پراکنده
 
هیاهوی ملائک در هوای دیدن رویش
به خیمه عطر موی تابدارش را پراکنده
 
گل شش‌ماهه بوی یاس و لاله توأمان دارد
شمیم عطر‌های یادگارش را پراکنده
 
نهال نورسی در باغ طوبی سر برآورده
چه بی‌رحمانه طوفان شاخسارش را پراکنده
 
به یاد نوبهار پرپر دردانه زهرا
میان دشت، بابا، لاله‌زارش را پراکنده
 
به سمت آسمان، خون علی اصغر خود را
غم و اندوه قلب داغدارش را پراکنده
 
به جای دانه تسبیح در سجاده عالم
هزاران دانه سرخ انارش را پراکنده 
 
***
 بخواب‌ای آسمان شرمنده روی تو لالایی
 معطر شد جهان از حلقه موی تو لالایی
***
 
بند سوم
 
به میدان می‌رود آقا و آقازاده در دستش
برای یاری بابا، پسر، آماده در دستش
 
به میدان رفت نوری، کوری چشمان خفاشان
عزیز سرور آزادگان، آزاده در دستش
 
به میدان رفت با لب‌های عطشان وارث باران
به اثبات کلام خود دلیلی ساده در دستش
 
به میدان رفت و بغضی می‌فشارد حلق عالم را
دلیل راه حق، تنها، مسیر جاده در دستش
 
نگاه تار ره‌گم‌کردگان، اما نمی‌بیند
خدا باب الحوائج را به مولا داده در دستش
 
نشان کردند صهبا را در آن مینای شش‌ماهه
میان دشت، ساقی، جام سرخ باده در دستش
 
به سمت خیمه باز آورد آقا‌زاده را آقا
عقیق و لعل و مرجان، گل به گل افتاده در دستش
 
***
 عطش را در گلوی غنچه، تنها ساقه می‌فهمد 
 نگاه آخر نوباوه را قنداقه می‌فهمد
***
 
‎بند چهارم
 
نگاهش العطش را ترجمانی دیگر آورده
‎سکوت دردناکش اشک دنیا را در‌آورده
 
‎عموعباس بی‌شک مشت آبی داشت تا اصغر
‎ولی افسوس تیر از چشم‌هایش سر در‌آورده
 
‎پدر روشن‌ترین نور صداقت بود و دینداری
‎به اثبات سخن‌هایش دلیلی بهتر آورده 
 
‎ کدامین قلب سنگی در جواب حضرت باران 
‎به جای آب، پیکانی به سمت حنجرآورده
 
‎خلیل کربلا دشت بلا را می‌کند نفرین
‎که اسماعیل را مذبوح نزد هاجر آورده
 
‎به میدان می‌رود بار دگر این بار بی‌اصغر
‎ برای یاری دین خدا، تنها، سر آورده
 
***
 جهان بعد از تو دیگر جای ماندن نیست فرزندم
 شهید شیرخوارم، نور چشمم، ماه دلبندم
***
 
بند پنجم
 
شهید داغ هجران تو با خنجر نمی‌میرد
که نقش خنده‌ات در این دو چشم‌تر نمی‌میرد
 
پس از فرزند خود با هر نفس جان می‌دهد بابا
هلا شمشیر‌ها شرمی که او دیگر نمی‌میرد
 
نه مشکی مانده در این دشت خونین دل، نه سقایی
چرا صهبا نمی‌جوشد چرا ساغر نمی‌میرد
 
حرم امن است با مردان جان بر‌کف در این میدان
که آیین علمداری در این کشور نمی‌میرد
 
محبان علیِ اصغر تو مرد میدانند
در ایران شور عشق آل پیغمبر نمی‌میرد
 
هزاران بار دیگر در دمشق و غزه و کابل
شهیدش کرده‌اند، اما علی اصغر نمی‌میرد
 
***
 علی اصغر فراوان است در آغوش گهواره 
 بخوان مادر حدیث عشق را در گوش گهواره
***
بند ششم
 
طنین روضه در شب‌های نخلستان؛ علی اصغر
یل میدان علی‌اکبر، گل میدان علی‌اصغر
 
نمانده یار و یاور در میان لشکر بابا
به راه دین حق همراه و پشتیبان علی اصغر
 
دلیل گونه‌های شرم‌آگین گل سوری
دلیل اشک‌های ممتد باران علی اصغر
 
چو عطر یاس در سرتاسر عالم بهارافزا
چو شاخ گل میان باد، دست افشان علی اصغر
 
در این دنیای ناآرام، نامش نور، ذکرش گل
در این دریای موجاموج کشتیبان علی اصغر
 
توسل کن به یک تار نخ از قنداق خونینش
هزاران درد دل را می‌کند درمان علی اصغر
***
 تویی باب الحوائج حاجت ما را تو می‌دانی
 برای خاک تشنه مژده لبخند بارانی
انتهای پیام
captcha