کاویانی: غایت شعر عاشورایی تعالی جامعه است/ جای نقد یکدیگر شعر خوب بسراییم + صوت شعرخوانی
کد خبر: 3996493
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۳
جلوه نهضت حسینی در ادبیات عاشورایی/ ۹

کاویانی: غایت شعر عاشورایی تعالی جامعه است/ جای نقد یکدیگر شعر خوب بسراییم + صوت شعرخوانی

محسن کاویانی، شاعر جوان آیینی‌سرا گفت: شعر عاشورایی به جز مبارزه با ظلم، در همه مواضعی که به تعالی یک جامعه زیبای انسانی و حسینی کمک می‌کند، حرفی برای گفتن دارد.

محسن کاویانی:به گزارش خبرنگار ایکنا؛ از دهه نخست محرم به بررسی موضوع جلوه نهضت حسینی در ادبیات عاشورایی پرداختیم و در این راستا مصاحبه‌هایی منتشر شده است. برخی از شاعران بر موضع ستم‌ستیزی و عدالت‌خواهی در شعر عاشورایی تأکید کردند و برخی نیز به آسیب‌های این گونه ادبی پرداختند. برخی کمیت را قابل قبول دانسته، اما نسبت به کیفیت شعر‌ها از نظر مضمون و محتوا نقد داشتند. در ادامه این گفت‌وگو‌ها سراغ محسن کاویانی، شاعر جوان آیینی‌سرا رفته‌ایم تا نظرات وی را نیز جویا شویم.
 
نوآوری و خلاقیت در هر حوزه‌ای حائز اهمیت است، به نظرتان در حوزه شعر آیینی و عاشورایی نوآوری مورد توجه بوده یا دچار تکرار شده است؟
 
پاسخم به این سؤال صرفاً از جهت فنی و نه معرفتی است. اول باید به تعریف دقیقی از نوآوری در شعر آیینی برسیم. اخیراً یک سری وسایل آنتیک مد شده که بر مبنای وسایل قدیمی با کارایی امروزی ساخته می‌شود. مثلاً به شکل ظاهری رادیولامپی‌های دهه سی و چهل یا گرامافون ساخته شده‌اند اما فلش، سی‌دی یا رم می‌خورند. این یعنی تسکین دودلی. وقتی بین سنت و مدرنیته گرفتار شدیم، هم حس نوستالژی را دوست داریم و هم راحتی تکنولوژی امروز را؛ که شاید همین تکنولوژی و نوآوری امروز هم، روزی بخشی از نوستالژی‌ها می‌شود. پس هیچ چیز کامل نیست و انتها ندارد. ما امروز در نقطه‌ای از ادبیات ایستادیم که نه دوست داریم از شکل سنتی آن جدا شویم و نه دوست داریم درجا بزنیم. این مسئله در انواع هنر قابل درک است و هر کدام از این دودلی‌ها طرفدارانی دارد.  
 

بیشتر بخوانید
 

 
گاهی پا را در کفش تعصب کرده و نگاهی مطلق دارند یا به شدت موافق نوآوری و سنت‌شکنی هستند. یا به شدت سنتگرا بوده و خود را ملزم به رعایت معیار‌های اصیل در همه زوایای ادبیات می‌دانند. مسئله‌ای که می‌تواند ما را به یک نگاه واحد و چاره‌ساز برساند این است که بپذیریم عیوب و نواقص در هر زمان و دوره‌ای وجود دارد و تعصب ما باید روی نگاه تکاملی و سیر صعودی ادبیات آیینی باشد. ادبیات آیینی ما در تمام سال‌های عمرش خالی از اشکال نبوده و نباید نگاه سفیدی به گذشته داشته باشیم که حضرت صائب می‌فرمایند: «چهره امروز در آیینه فردا خوش است».
 
ما از گذشته اشعاری داریم که حتی در اصول اولیه عروض و قافیه دچار اشکالند اما به دلیل اینکه در فرهنگ یک ملت ریشه دوانده و با احساسات مردم آمیخته شده است، دیگر کسی به خود اجازه نمی‌دهد نبش قبر کند یا مته به خشخاش بگذارد، مانند شعر «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا» که ایراد قافیه دارد. اگر نوآوری بدون تعصب و با هدف رفع عیوب و نواقص گذشته و کمک گرفتن از مقبولیات و درستی‌های سنت باشد، به طوری که این سیر تکامل و بهتر شدن را قوت ببخشد بسیار عالیست. اما اگر خود نیز بخواهد اشکالی به اشکالات اضافه کند و به جای ابداعات، بدعت‌های جدید بسازد، به هیچ وجه جالب نیست. جدا کردن اینها از هم چه به عنوان نوآوری و چه سنت‌گرایی ثمره مشکل‌گشایی ندارد. بنابراین دست به نوآوری زدن در ادبیات و شعر عاشورایی باید کمی محتاطانه‌تر باشد. چون ذره‌بین منتقدان و اساتید در این وادی ریزبینانه‌تر، تیزبینانه‌تر و گا‌هی متعصبانه‌تر است.
 
یکی از مواضع مهمی در ادبیات عاشورایی مبارزه با ظلم است، نمود این موضع را در ادبیات عاشورایی چگونه ارزیابی می‌کنید؟ یا از نظر شما مواضع دیگری مورد توجه بوده است؟
 
استاد محمدعلی مجاهدی همیشه می‌گویند؛ شاعر آیینی‌سرایی که نسبت به ظلم بی‌تفاوت باشد نمی‌تواند بگوید من شاعر امام حسینم! یادم هست محرم سال ۹۲ یک شب شعر عاشورایی در انجمن شعر قم برگزار می‌شد و همه شاعران شعر‌های عاشورایی خودشان را می‌خواندند. من آن شب، شعری را که به تازگی تمام کرده بودم و در مورد کودکان کار بود و ذوق خواندنش را داشتم چون با فضای جلسه همخوانی نداشت، در همان جلسه با استاد مطرح کردم که بخوانم یا نه؟ هیچ موقع جمله استاد یادم نمی‌رود. گفت؛ من نباید اجازه بدهم. آن کسی که به دلت انداخته، شب پنجم محرم شعر برای کودکان کار بگویی، خودش قبلاً اجازه‌اش را به تو داده است. وقتی شعرم تمام شد استاد فرمودند؛ شاید اگر آقا امام حسین(ع) امشب در این جلسه بودند، بیشتر از این شعر خوشنود می‌شدند!
 
یکی از اصلی‌ترین ارکان فرهنگ عاشورا، مبارزه با ظلم و تعالی فرهنگ‌های زیباست. امر به معروف و نهی از منکر یکی از اساسی‌ترین هدف‌های قیام امام حسین(ع) است. متأسفانه به دلیل بعضی رفتار‌های اشتباه عبارت «امربه معروف و نهی از منکر» در جامعه وارونه جلوه داده شده و تا حدود زیادی باعث شده اقشار وسیعی از مردم برداشت خوبی از این عبارت نداشته باشند. واقعاً این مسئله جای نگرانی و فرهنگ‌سازی دارد. کاش به معنی فارسی این عبارت بیشتر توجه کنیم. امر به معروف جز دعوت به خوبی‌ها و نهی از منکر جز بازداشتن از زشتی‌ها نیست.
 
 محسن کاویانی: قلم شاعر عاشورایی در برابر ظلم سکوت نمی‌کند
 
امر به معروف یعنی با مردم خوشرو باش، با حیوانات مهربان باش، ورزش کن. با کودکان خوش‌اخلاق باش، دست ضعیف را بگیر. دل‌های غمگین را شاد کن. نهی از منکر هم یعنی دل کسی را نشکن، زخم زبان نزن. بنیان خانواده و عشقی را سست نکن. آسایش مردم را به هم نریز و ... . حال دقت کنید جامعه‌ای که در آن امر به معروف و نهی از منکر بمیرد، دل‌های مردمش کدر و بی‌رحم می‌شوند. نتیجه‌اش هم بی‌تفاوتی‌هایی می‌شود که چه مستقیم و چه زنجیره‌وار دودش در چشم خودمان می‌رود. ادبیات هم بخشی از این جامعه است و مبارزه با ظلم هم بازداشتن از همان کار‌های زشت است که اگر نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم یعنی حسین(ع) و قیامش را نشناختیم. به قول مرحوم خوشدل طهرانی: «بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است/ حسین مظهر آزادگى و آزادیست/ خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است/ نه ظلم کن به کسی نى به زیر ظلم برو/که این مرام حسین است و منطق دین است». 
 
بنابراین مبارزه با ظلم یک بخش مهم و جدانشدنی از ادبیات عاشورا و قیام سید و سالار شهیدان است و در طول تاریخ ادبیات عاشورایی، همواره کسانی که برای امام حسین(ع) عزاداری می‌کنند. اما دغدغه مسیر آن حضرت را ندارند، شماتت شده‌اند. به قول مولوی «پس عزا بر خود کنید‌ ای خفتگان/ زانک بد مرگیست این خواب گران» و یا به قول استاد مجاهدی(پروانه)؛ «عزای ماست که هرسال می‌شود تکرار/ وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد».
 
شاعر باید در جملات و احادیث امامش بگردد و ببیند که از او چه چیزی خواسته شده است. نسبت به مسائل روز جامعه با معیار و خط‌کش فرهنگ عاشورایی جلو برود. کاری نداشته باشد، دیگران چه چیزی از او می‌خواهند. در هر شعری خودش را در عاشورای سال ۶۱ هجری و در کنار امامش ببیند و دقت کند، حسینی را که شناخته اکنون صدای «هل من ناصر ینصرنی» او از کجا می‌آید. هر جایی ظلمی را می‌بیند و درک می‌کند نباید قلمش ساکت باشد؛ این یعنی ادبیات عاشورایی و فرهنگ حسینی. در هر صورت شعر عاشورایی به جز مبارزه با ظلم، در همه مواضعی که به تعالی یک جامعه زیبای انسانی و حسینی کمک می‌کند، حرفی برای گفتن دارد. چون دایره قیام امام حسین(ع) خیلی گسترده است و اگر این دایره را محدود به اشعار مرثیه و روضه کنیم، بزرگترین ظلم در حق ادبیات عاشورایی کرده‌ایم.
 
کد
 
عاشورا یک واقعه جریان‌ساز است، در زمان حاضر شعر عاشورایی چطور می‌تواند جریان‌ساز باشد؟
 
گاهی شاعران قدرت خود را خیلی دست‌کم می‌گیرند و بیشتر دنبال جریانی برای شعر گفتن هستند تا جریان‌سازی برای تمام تاریخ. حدود ۶۰ سال پیش، مرحوم خوشدل طهرانی نوحه‌ای می‌نویسد که هنوز در حال جریان‌سازی است؛ «حسین سرباز ره دین بود/ عاقبت حق‌طلبی این بود/ از سر نی گفت سبط پیمبر/ الله اکبر الله اکبر».
 
سبک و شعر این دودمه چنان با هم آمیخته شده که هنوز هم حس شهادت‌طلبی، مبارزه با ظلم و بی‌پروایی از ظالم را در مخاطب زنده می‌کند و برای هر اتفاق ظلم‌ستیزانه جای خوانش دارد. حتی بسیاری از شعار‌های اوایل انقلاب ۵۷ تأثیر گرفته از این دودمه هستند. این، یعنی شاعر می‌داند کجای معرکه زمان ایستاده است. وقتی شاعر پرنده شعرش را از قفس آزاد می‌کند، می‌داند که این پرنده می‌تواند تا ابد در آسمان حسین پرواز کند و راه‌بلد و راه‌نشان باشد. وقتی میرزا عبدالله خداداد دست به قلم می‌برد و می‌نویسد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» یعنی مرگ را برای شعرش می‌کُشد و آب جاودان به واژگانش می‌نوشاند و چشمه‌ای ایجاد می‌کند که هر سال جریان‌ساز است. 
 
زمان حاضر برای شاعر وجود ندارد. شاعر برای همه زمان‌ها و دوران‌هاست. چون «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». و باید بدانیم همیشه، ظالم‌ها و یزیدیان هستند و حسین پرچمدار مبارزه با ظالمان در تمام طول تاریخ است. پس شعری که شاعر می‌نویسد، نباید تاریخ انقضا داشته باشد. به قول میلاد عرفان‌پور؛ «در کرب و بلا، بی‌طرفان، بی‌شرفانند/ تاریخ همان است، حسینی و یزیدی».
 
چه راهکاری می‌تواند در تولید محتوای ادبی به ویژه از نظر کیفی در زمینه ادبیات عاشورایی مؤثر باشد؟
 
در بخشی از کتاب «کیمیاگر» آمده است؛ زمانی که واقعاً خواستار چیزی هستی، باید بدانی این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو فقط مأمور انجام دادنش روی زمین هستی. بنابراین جامع‌ترین و کامل‌ترین پاسخ به این سؤال همین است. متأسفانه عیب شاعران آیینی ما از جمله من، این است که دنبال نسخه پیچیدن یا راهکار و انتقاد از دیگران هستیم و هیچ‌وقت نگفتیم مأموریت ما چیست؟! وقتی ما سرمایه عظیمی مثل عاشورا داریم، جدا از عملکرد دیگران، چقدر در راستای رسیدن به مدینه فاضله ادبیات آیینی قدم برداشتیم؟
 
اگر قله و آرمانی برای ادبیات آیینی متصور هستیم و خیلی از آن دوریم یعنی خودمان کم گذاشتیم. پس باید اول از خودمان شروع کنیم و وظیفه و مأموریتمان را به درستی انجام دهیم. مطالعه و مشاهده ادیبانه، منبر دیدن و چوب استاد خوردن، نقد‌ها را با گوش جان شنیدن و خواندن، شرکت در جلسات و...  همه و همه موضوعاتی است که باید برای ایجاد یک اثر فاخر ادبی آیینی رعایت شود. خودشیفتگی شاعری و مقید نبودن به نکات فنی با این دفاع که ما معرفتی شعر می‌گوییم و خریدار یکی دیگر است، ضربه بدی به شعرمان می‌زند. عقیده و اخلاص یک بخش ماجراست و رعایت قوانین و ریزه‌کاری‌های ادیبانه نیز بخشی دیگر. امیدوارم بتوانیم به بهترین شکل همه نکات را رعایت کنیم.
 
گفت‌وگو از سمیه قربانی
انتهای پیام
captcha